به گزارش یازاکو ، پریسا رضاپور ، زلزله به عنوان یک بلای طبیعی که باعث آوار شدن خانه و زندگی و در برخی موارد باعث از از دست داد عزیزان می شود بلایی ترسناک و وحشتناک است که هیچ کس دوست ندارد آن را تجربه کند، اما از آنجایی که کشور ایران در منطقه ی زلزله خیز جهان واقع است متاسفانه در بیشتر نقاط ایران شاهد زلزله های هولناک هستیم.
نیمه دوم سال گذشته برای اهالی شهرستان خوی، ماههای پرلرزه ای بوده است، ماه هایی که خساراتی بسیار برای مردم این منطقه به بار آورد؛ آن روزها برای مردم خوی روزهای بحرانی و سختی بود اما این سختی برای زنان بیشتر بود چرا که خانـه بـرای زنـان، احساس امنیت و ثبات در زنـدگی را ایجـاد مـی کنـد، پــس از وقـوع یــک زلزلـه بــزرگ، بــسیاری از ســازه هــا و زیرساخت های شهری مانند آب، برق، گاز آسیب خواهند دیـد که این امر علاوه بر ایجاد تلفات جانی و خسارات مالی ادامه زندگی برای بازماندگان را مختل می کند.
در چنین شـرایطی نیاز به اسکان موقت جـزو نیازهـای اولیـه بـرای بازمانـدگان است که باید با توجه بـه خواسـت بازمانـدگان و در نظـر گرفتن ابعاد اجتماعی، روانی و اقتصادی آن منطقه، سـرپناه موقت ایجاد شود سپس با برنامـه ریزی هـای مناسـب سـاخت خانه های دائمی آغاز شود. بعد از آرام شدن جو حاکم بر مناطق زلزله زده، سازمان های دولتی و مردم نهاد برای کمک رسانی و تعمیر خانه های آسیب دیده و ساخت خانه های کاملاً تخریب شده، اقدام می کنند.
در همین راستا، پس از زلزله ی خوی در کنار نهادها، انجمن ها و افراد متعدد، جمعیت “خیرین جوان” به مدیریت محرم بیرق دار در این مسیر گام نهادند. «جمعیت خیرین جوان» بعد از شناسایی خانواده های نیازمند، ۸ باب منزل مسکونی را در مدت زمان ۲۵ الی ۴۵ روز ساخته و تحویل خانواده ها دادند.
مراسم تحویل خانه های احداث شده در روزخبرنگار انجام گرفت. خبرنگاران رسانه های مختلف محلی و کشوری با حضور در روستای وار، محل احداث این خانه ها، ضمن مشاهده وضعیت و شرایط روستا پس از حدود ۹ ماه از وقوع زلزله، در مراسم تحویل خانههای ساخته شده توسط «جمعیت خیرین جوان» حاضر شدند.
در این بین، خبرنگار اعزامی یازاکو، گفت و گویی با اهالی این منطقه انجام داد که شرح مصاحبه در ذیل آمده است:
بهار ۲۹ ساله دارای ۳ فرزند می گوید روزهای سخت و طاقت فرسا و وحشتناکی را سپری کردیم به طوری که با سه کودک در بین آوارهای منزل خود در چادر زندگی می کردیم اما بعد از مدتی برایمان کانکس آوردند، اما زندگی در آن اتاقک فلزی سختی هایی داشت، به خصوص که سرما در زمستان و گرما در تابستان طاقت فرسا بود. کودکان بیشتر از همه اذیت می شدند. همسرم هرچقدر به بانک ها مراجعه می کرد تا از تسهیلات بانکی بلاعوض برای ساخت خانه برخوردار شود نتیجه نمی گرفت و ما در وضعیت بدی گرفتار بودیم تا اینکه خیریه جوانان تبریز به مدیریت اقای بیرق دار خانه مان را در کمتر از ۴۵ روز ساخته و امروز تحویل داده شد. حس خیلی خوبی دارم می توانم باز خانه ام را آب و جارو کنم و با خیال آسوده برای بچه هایم مادری کنم.
در این بین سه کودک زیر ۱۰ سال آنجا حضور داشتند هر کدام از حس هایشان از لحظه وقوع زلزله چیزهایی می گفتند، ولی چیزی که توجه خبرنگار را جذب نموده است عدم ترس از زلزله بود و دیدن صحنه هایی که ما شاید در زندگی عادی از تماشای آن خودداری می کنیم. کودکان در آرامش از اجسادی صحبت می کردند که پس از زلزله در این طرف و آن طرف دیده بودند. همچنین آنها با زبان کودکی از عدم توجه مسئولین و … گله داشتند. علاوه بر آن، نداشتن اسباب بازی در آن روزهای سخت برای آن کوداکان چنان دردناک بود که هنگام روایت این ماجرا اشک در چشمانشان حلقه می بست، ولی هنگام تحویل منزل، آنها با شوق به سمت خانه جدید دویدند و رفتند به دنبال سرونوشت .
اما زنان، ستون خانه ها، زندگی را حتی در روزهای سخت چادر نشینی سپری کردند، گویی آّ از آّ تکان نخورده است.
شاید تعجب آور باشد، ولی یکی از زنان در مقابل چادر محل زندگی خود، و در حالی که بنایان مشغول ساختن خانه اش بودند، در حال تهیه رب خانگی بود و در پاسخ به سوال خبرنگار که چرا در این وضعیت حاضر به تهبه رب آماده نیست، گفت: نمی شود؛ من همیشه خودم رب خانه ام را تهیه کرده ام، شاید الان نتوانم به مقداری که کافی باشد درست بکنم، ولی باز حداقل به مقدار کم درست می کنم و ولی نمی گذارم همسرو بچه هایم غذای بد طعم بخورند.