یازاکو، دکتر توحید ملک زاده_ از آنجایی که دو کلمه آذری و ترکی مابین عوام و کسانی که حساسیت لازمه را ندارند غالبا تحت یک معنا استعمال می شود لازم دانستیم درباره ی اختلاف این دو کلمه هم از نظر مفهومی و هم از نظر زبان شناسی توضیحاتی داده شود.
کلمه آذری غالبا در دو معنای مختلف توسط دو قشر فرهنگی جدا از هم استعمال می شود.
مریدان ایرانشهری ,آذری را ریشه ای هند اروپایی – ایرانی قلمداد کرده و در عوض در ترکی برای بیان زبان معاصر آذربایجان که در زیر گروه، زبانهای ترکی قرار دارد استعمال می شود.
به عقیده گروهی که آذری را با منشا هنداروپایی می دانند (که صحبت خواهیم کرد اشتباه محض است چون رایج در آذربایجان منشا اورال آلتاییک دارد و التصاقی است) آذری صفت نسبی برای آذربایجان بوده و هر چیزی که شامل آذربایجان باشد آذری است.لباس آذری، موسیقی آذری، رقص آذری، فرهنگ آذری و بالاخره زبان آذری.
حال ببینیم آذری مورد نظر ایرانشهری ها چه می باشد؟
به دنبال روی کار آمدن رژیم پهلوی و ظهور استبداد نوین سیاسی فرهنگی رضا خان از طرفی و رشد و بالندگی نازیسم و نژاد پرستی بر پایه نژاد برتر و سفید آریایی از طرف دیگر،زمینه مناسبی برای رشد و بالندگی شوونیسم که همانا هدفش سرکوب دیگر طوایف و ملل مختلف ایران و تعمیم زبان فارسی بر کل ایران و توسعه شعار “یک شاه ، یک مملکت ، یک زبان” ( شعاری که امروز هم می توان بقایای آنرا شنید ) بیش از پیش بوجود آمد.
از پرچم دارن این شوونیسم افراطی “سید احمد کسروی تبریزی” بود که اعتقاد داشت تمام زبانها و نیم زبانهای رایج در ایران از بین برود و زبان فارسی دری زبان تمام مردم ساکن ایران شود.واین خواسته را با تحقیق پیرامون تاریخ و ادبیات مناطقی که زبانشان غیر از فارسی بود شروع کرد و بالطبع آذربایجان – محل تولد وی نیز – یکی از این مناطق بود.بدین ترتیب آذربایجان که در طول تاریخ پرچم دار نهضتهای منطقه بود و به اصطلاح یک سر و گردن از دیگر مناطق کشور بالاتر بود به دست یکی از فرزندان نا خلف خود هدف این تؤطئه شوم قرار گرفت.
حاصل تلاشهای کسروی در باب اینکه زبان مردم آذربایجان فارسی بوده و بعدا ترکان و به ادعای بعضی ها مغولان زبان خود را به آذربایجانی ها تحمیل کرده اند در کتاب ” آذری یا زبان باستان آذربایگان ” در سال ۱۳۰۴ شمسی منتشر شد و از آنجایی که زبان اساسی ترین مشخصه یک فرهنگ است و ارزنده ترین ثروتی است که از میراث چندین هزار ساله یک خلق پاسداری می کند هدم به زبان در حقیقت هدم فرهنگ غالب خواهد بود مورد پسند قشر حاکم پان فارسیست و شکست خوردگان نهضت مشروطیت آذربایجان و طرفدران نژاد آریایی آن زمان ( چون آن زمان کوروش به این شکل و شمایل اختراع نشده بود طبیعتا کوروش پرستی همچون امروز نبود تا از این تز حمایت کند ) قرار گرفت و به سرعت مورد تمجید و استقبال قرار گرفت. وی بدون توجه به زبانهای بومی مردم باستان آذربایجان نظیر سومریان،گویتان،لولوبیها،هوریها،اورارتوها،مانناها، ساکاها،با مطالعه چند کتاب جغرافی ارمنی، و با استعانت از جو آریایی پرستی حاکم بر اروپا و مستشرقین، زبان باستان مردم آذربایجان را از نوع فارسی با ریشه مادی تحت عنوان آذری اعلام کرد.
بهر حال کسروی زبان ” الآذریه ” را با وجود ادعایش مبنی بر انشعاب از زبان فارسی که حتی فارسها از فهم آن عاجز بودند زبان باستان سراسر آذربایجان اعلام کرد و با این کشف به ظاهر علمی و زبانشناسی توانست به ظاهر راه هدم و نابودی زبان و فرهنگ چندین هزار ساله مردم آذربایجان را برای شوونیستهای دربار رضا خان پهلوی باز کند. با این حال وی تا آخر عمر نتوانست تفاوتهای عمیق دستوری-تلفظی زبان باستان مکشوفه خود یعنی ” الآذریه ” که بر مبنای ادعایش در تمام آذربایجان مورد تکلم قرار می گرفت توجیه علمی کند و با این عدم توجیه زمینه برای عدم پذیرفتن منشأ یگانه ای برای به اصطلاح زبانهای رایج ” آذری ” تبار در شهرهای آذربایجان آماده شد و ارزش علمی این تحقیقات روز به روز به زیر سؤال رفت.