یازاکو؛ محمد فرجپور باسمنجی_ ۱۴ بهمن ۲۱ امین سالروز چهره در نقاب خاک کشیدن یکی از مفاخر جامعه پزشکی ایران است.که در پایه گذاری و توسعه پزشکی مدرن در وطن ما یکه تاز بوده و کاش منش و پایبندی به اخلاق پزشکی و تشنگی خدمت به بیماران که در تمام وجودش متبلور بود امروز سرمشق همه جراحان و آقایان پزشکان عزیز ما قرار گیرد.وارج و قرب آنان با خدمت بیشتر به خلق خدا فزونی گیرد و محبوب بیشترخلق و خالق باشند.
شادروان زنده یاد پروفسور استاد یحیی عدل«۱۲۸۷ شمسی تبریز ۱۳۸۱ شمسی تهران »پدر جراحی نوین ایران و بانی انجمن پزشکی کشور از بزرگان و تاثیرگذاران علوم پزشکی بوده است پدر وی از سیاست مداران اواخر دوره قاجار اذربایجان و مدتی نیز نائب حکومت ولایات آذربایجان و حاکم کرمانشاه و گرگان بوده است. خاندان عدل تبریزی در تاریخ معاصر ایران نقش بزرگی داشته اند و علاوه بر پدرش که از والیان آذربایجان و کرمانشاه بوده و پسر عمویش شادروان دکتر مصطفی عدل بنیانگذار دادگستری نوین ایران و دکتر حسین عدل پسر عموی دیگرش وزیر کشاورزی و بنیانگذار دانشکده ی تحقیقاتی کشاورزی کرج بودهاند. طبق مستندات انجمن پزشکی ایران پروفسور عدل از سال ۱۳۱۷ ه.ش به مدت ۶۰ سال دربیمارستان های ایران به جراحی بیماران پرداخته و با انجام جراحی های مختلف،جراحی ایران را از بریدن و دوختن خانگی به جراحی های مدرن بیمارستانی ارتقاء داده و علاوه بر آن با تربیت پزشکان متخصص و انتشار مقالات علمی که زینت بخش مجلات و ژورنال های معتبر اروپایی بود، در جامعه پزشکی به عنوان مرد اول این رشته علمی شناخته میشود. همچنین مستندات انجمن پزشکی ایران نشان میدهد که پروفسور عدل در طول ۶۰ سال جراحی ،۶۰ هزار عمل جراحی انجام داد و با پرورش و تربیت ۵۰۰پزشک جراح در شکلگیری پایه های علمی دانشکده های پزشکی کشور نقش مهمی ایفا کرد.
از مهم ترین حسن اخلاق وی معاشرت مناسب با بیماران ، نگرفتن هیچ گونه دستمزد از بیماران نیازمند و تخصیص بخش عمده حقوق و درامد های خود به تجهیز بیمارستان ها و کشیدن پای نیکوکاران به ساخت و تجهیز بیمارستان های جدید در شهر های بزرگ کشور بود .
بهمن ماه سال ۸۱ این ابرمرد جراحی ایران در ۹۳ سالگی در تهران به دیار باقی شتافت و یاد و خاطره وی در تاریخ علم پزشکی ایران ثبت و ماندگار شده است.
دکتر مسعود یاسمی که از دوستداران و شاگردان استاد بود درباره زندگی نامه پروفسور عدل چنین۷ مینویسد؛
دکتر عدل پروفسور دکتر یحیی عدل در سال ۱۲۸۷ شمسی در تبریز که رستنگاه شخصیتهای اثر گذار در تاریخ ایران است ، درخانوادهای متمکن که از اعیان تبریز بودند به دنیا آمد. پدرش یوسف عدل (مکرم الملک و بعدا قائم مقام ) بود که اکثراً حاکم ولایات میشد. در تبریز، وی ابتدا به مکتب خانه رفت و بعداً محضر مرحوم میرزاباقرخان حکمت ابتدایی را خواند ، پدرش حاکم کرمانشاه شد و با خانواده به آنجا رفتند. در آنجا به دبیرستان رفت ولی بعداز مدتی کمی پدرش به توصیه برادرش که در پاریس بود، یحیی و برادر ارشدش غلامرضا را بهمراه یک سرپرست به پاریس فرستاد. مسافرت از راه تهران- انزلی- باکو- تفلیس- باطوم- استانبول و پاریس با کشتی و راه آهن در مدت ۴۰ روز طی شد.در پاریس در منزل خانمی که فرزندش را در جنگ بین المللی اول از دست داده بود. پانسیونر شدند مرحوم پروفسور همیشه از صحبتهای خانم و سختگیری و جدیت او در مورد درس و تربیت خودشان تعریف میکردند و تا این اواخر که خانم زنده بود در هر سال در مسافرتها ایشان را ملاقات میکردند.
عدل در یک مدرسه خصوصی مشهور دبستان و دبیرستان را تمام کرد، وارد دانشگاه شد و در مدرسه پلی تکنیک پاریس که امتحان ورودی سختی داشت موفق شد، اما عموی دیگر ایشان مرحوم دکتر حبیب عدل که در تهران به امر رادیولوژی مشغول بودند در نامهای به ایشان نوشت که اگر مهندس شوی باید کارمند دولت باشی که با مشکلات همراه است و برو کار آزاد انتخاب کن که کار آزاد در آن زمان دو تا بیشتر نبود، حقوق و طب. لذا یحیی پلی تکنیک را ترک و بعد از گذراندن امتحان در ۱۹۲۸ میلادی وارد دانشکده پزشکی شد. در سال ۱۹۳۱ م. در مسابقه اکسترنای پاریس شرکت و موفق شد که اکسترن شود در سال ۱۹۳۴ که در امتحان کنکور انترنی که سختترین امتحان فرانسه است موفق به قبولی در انترنی شد، مدت ۴ سال انترن بیمارستانها بود، زنان و مامایی، اورولوژی و جراحی عمومی را در بهترین بخشها گذراند، پروفسور گریگوار جراح معروف پاریس رئیس بخش جراحی و همچنین آناتومی بود، از یحیی عدل خیلی خوشش آمد و او را به مقام رئیس درمانگاهی خود رساند. عدل در امتحان اگرگاسیون هم شرکت کرد ولی چون خارجی بود قوانین فرانسه اجازه استخدام در کادر دانشگاهی را نمیداد ولی به علت درخشش تحصیلی و کمک پروفسورگرگوار مادهای در قانون اضافه کردند که یک خارجی بتواند پروفسور شود.
لذا ایشان امتحان دادند و پروفسور شدند و مرحوم پروفسور ژان گاسه که نوبت پروفسوری داشت نوبتش را به ایشان داد. عدل با وجود اصرار زیاد اساتید خود برای ماندن در فرانسه به قصد خدمت به ایران به وطن برگشت و بلافاصله به خدمت نظام رفت. در آن موقع پروفسور اوبرلین فرانسوی برای سامان دادن به وضع دانشکده پزشکی تهران استخدام شده بود و چند نفر پزشک جوان ازجمله یحیی عدل را به امر تدریس انتخاب کرد. وی ابتدا رئیس درمانگاه و بعد دانشیار شد و سپس بخش جراحی سینا را به ایشان سپردند. بعدها ایشان استاد کرسی تئوری جراحی دانشکده شدند و دستور ایشان به همکاران جوان این بود که همه بیماران اورژانس را بستری کنند و رد نکنند و بدین ترتیب بیمارستان مرکز اورژانس پایتخت شد و بعدها به همین مناسبت خدمات اجتماعی سه بخش اورژانس به بیمارستان سینا اضافه کرد و بودجه آن را هم پرداخت میکرد و یک واحد انتقال خون که بسیاری ضروری بود تاسیس و چون مردم در آن زمان از اهدای خون اکراه داشتند، عدهای را به نام خون دهنده تعیین کردند که خون در مواقع اضطراری از آنها دریافت و به بیماران داده می شد و دیگر آنکه دستور دادند که اگر تخت خالی هم نبود بیمار اورژانس باید بستری شود ولو اینکه کف اطاق باشد. ایشان جراحان زیادی تربیت کردند و در اقصی نقاط ایران همیشه یک جراح از شاگردان ایشان بود.
دوره آسیستانی آزاد (بدون مزد) را برنامه ریزی نموده و جراحان بسیاری را تربیت نمودند و این دوره همانی است که امروز دوره رزیدنتی مینامند. هر ساله در تابستان در سفری که به پاریس میرفتند کارهای نوین جراحی را سوغات میآوردند و وسائل جراحی را با هزینه خود خریده و به بیمارستان سینا هدیه میکردند و به جوانها آموزش میدادند و به علت نیاز مملکت به جراح عمومی تمام رشتهها اعم ازجراحی عمومی، ریه قلب، استخوان، مغز و اعصاب و غیره را تعلیم میدادند..همیشه می گفت که من نمیدانم این مرض من است یا حسن من که هرچه می دانم و بتوانم به شاگردانم باید یاد بدهم ، شما هم همینطور باشید.وی از دولت ایران و دول خارجی مدالها و نشانهای علمی زیادی گرفتند عضو آکادمی جراحی پاریس شدند.
البته مقالات فارسی نیز از ایشان وجودداشت.وی بیهوشی به طریقه جدید را با استخدام متخصصین بیهوشی از خارج (دکتربوله) راهاندازی کرده و بسیاری از عملهای ناممکن را ممکن ساخت.به دستور ایشان در انستیتوپاستور سرمهای تزریقی را که امروزه مصرف میشود به صورت غیر تب زا تهیه نمود. اما مهمتر از سرم آپایروژن ابداعات جراحی و علمی ایشان، از مشخصه های بارز ایشان، تعلیم نکات اخلاقی به شاگردانش بود بطوریکه وی به هیچکس بدی نمیکرد و بدگویی در باره کسی را قبول نمیکرد. گذشت زیادی داشت و از اعتبار علمی و اجتماعی خود که با جراحی اکثر رجال و صاحب منصبان و مقامات کشوری و لشکری و روحانی به دست آمده بود و بسیاری از گرفتاریهایی که برای همکاران و ادارات از نظر امنیتی پیدا میشد کمک میکرد و برای حل گرفتاری اطباء استفاده کرده از حقوق حقه آنها نیز دفاع می کرد. در عوارض جراحی که برای شاگردان پیش می آمد سینه خود را سپر کرده و مسئولیتها را خود به عهده میگرفت و در درمان عوارض حاصله مزدی دریافت نمی کرد. اوصاف این مرد باهوش و نابغه توصیف ناپذیر است بطوریکه ایشان تا ۹۳ سالگی بدون لرزش دست و ناراحتی دید اعمال جراحی بسیار مشکل وبزرگ را انجام میداد.وی اهتمام زیاد داشت که شاگردان خوب را برای بهتر شدن کار و سوادشان به خارج بفرستد و توصیه های ایشان را همکاران فرانسویشان با جان و دل قبول میکردند. پروفسور عدل در ۱۴ بهمن سال ۱۳۸۱ در سن ۹۴ سالگی با سابقه ی بیش از ۷۰ سال جراحی و آموزش و پرورش شاگردان بیشماری دیده از جهان فرو بست و با مراسمی کم نظیر تشییع و در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.