به گزارش پایگاه خبری یازاکو،
چنانکه میدانیم، آقای دکتر پزشکیان در کارزار انتخاباتی چهاردهمین دوره ریاست جمهوری، خود را باورمندِ نگرشی معرفی کرد که بدون در نظر گرفتن قومیت، مذهب و جغرافیای زیست ایرانیان، به حقوق اساسی ملت، از جمله آزادیهای اساسی همه آنان، پایبند است. پزشکیان از عدالت به عنوان کلیدواژه دیدگاه خود بهره گرفت و خود را متعهد به اجرای عدالت معرفی کرد.
رئیس جمهور منتخب، به کرات خود را در ردیف مردم نشاند و از اطرافیانش خواست تا متفاوت و ممتاز بودن را به او القا نکنند. او خود را تابع خرد جمعی دانست و تصریح کرد که “من باید از کارشناسان تبعیت کنم، نه آنان از من ” و بهدرستی تاکید کرد که یک برنامه خوب، برآیند مشارکت حداکثری کارشناسان و نخبگان است که از بطن سازمانها، نهادهای دولتی و تشکلهای مردمنهاد برمیخیزد و امکان تصمیمسازی، تصمیمگیری و اجرای عقلانی و رضایت بخش را فراهم میکند. پزشکیان، ضمن سخنانش همچنین به نقد معیارمند و مسئولانه رویِ خوش نشان داد و از قرار گرفتن در معرض این مفهوم اساسی و مهم، استقبال کرد.
اکنون با توجه به آنچه گفتهشد و پزشکیان نیز گردن و شرافتش را در گروی انجام آن گذاشته، مناسب است، فعالان و دلسوزان رسانهای، نه از سر خوشبینی و سادهلوحی بلکه از سر احساسِ مسئولیت اجتماعی، هر فرصتی برای فاصله گرفتن از کژیها و کوتاهیها را غنیمت شمارند و برای بهبود وضع رسانه و کارکرد آن، تمام توان خود را به کار گیرند.
میدانیم که رسانه را رکن چهارم دموکراسی خواندهاند؛ مفهومی تامل برانگیز و عمیق که اغلب از ناحیه کسانی که منافعشان به حیاط خلوت وابسته است، نادیده گرفته میشود؛ اما واقعیت روشن این است که در دنیای سردرگم و مشحون از آگاهیهای درست و کاذب، در کنار ارکان سهگانه حکمرانی، «رسانههای جمعی» یک رکن اساسی و ضروری است تا در مواقع مهم و مقتضی، به شفافسازی ذهن و زبان جامعه، یاری برساند.
رسانه در صورت مستقل بودن از قدرت و در شرایط تکثر، علاوه بر اینکه خود را تعدیل و مسیر رشد را طی می کند، به تعادل و رشد و توسعه سایر ارکان حمکرانی نیز کمک شایانی میرساند و با توسعه پاسخگویی و مسئولیتپذیری، فسادپذیری و انحطاطِ بخشها و اجزای مختلف جامعه، از جمله نهادها و سازمانهای حکومتی را تحت کنترل افکار عمومی در میآورد.
رئیس جمهور محترم میداند، در ایران عزیز، برای بهرهمندسازی جامعه از رسانه و عواید بیشمار آن، باید دولت پیشقدم شود. دولتی که انتخاب و باور کند که میتوان و باید بیرون از پستو کار کرد. دولتی که برای خدمت هر چه بیشتر روی کار آمده و دولت را برای تصاحب قدرت، اشغال نکرده باشد. دولتی که مردم و افکار عمومی را صادقانه قبول کند و در حساب و کتاب خود، بدان اعتقاد داشتهباشد، نه تفکری که حسب ضرورت و مصحلت، مردم را فهیم و باشعور بشمارد و رای مردم را صرفا در وقت نیاز و خطر، دستمایه مانایی خود کند و در غیر آن، خود را دانای کل و محیط بر مسائل مختلف زندگی مردم بداند.
نیک میدانیم که طی چهل و چند سال اخیر، جز در مقاطعی کوتاه که رسانهها رو به رشد نهادند، شرایط رویش، رشد و نقش آفرینی آنها، روز به روز بدتر شد و مردم بهنوعی شاهد ضعف وخاموشی تدریجی رسانهی مستقل در ایران بودند.
سه گروه متاسفانه در پیدایش چنین وضعیتی نقش عمده داشتهاند:
-۱ بخشهایی از حاکمیت که برای رسیدن به مطامع خود، حیاط خلوت را به اتاق شیشه ای ارجح دانسته و گمان کردهاند که رسانه، موی دماغ و مزاحم آنان است.
-۲ عدهای از اهالی رسانه که خاصیت و اهلیت کار در این عرصه را نداشته و شرافت خود و رسانه را قربانی نام و نان کردهاند.
-۳ کسانی که راه میانبر تملق و چاپلوسی را برای دستیابی به رشد کاذب خود برگزیدهاند و حتی اگر این انتخاب، در ازای یک واحد سود برای آنان، هزاران واحد خسارت به مردم و جامعه تحمیل کرده باشد، آن را دنبال کرده و در همه فرآیندهای مربوط به رسانه، از وضع قانون گرفته تا نظارت و قضاوت حضور منفی پررنگی داشته اند!
بر این اساس و نظر به مرور مختصر شرایط موجود، اگرچه اصلاح فضای تنفس رسانه در این کشور مظلوم نیازمند واکاوی زمینههای تاریخی و اجتماعی است اما وقت تنگ است و دولت باید با مشورت گرفتن از صاحب نظرانِ باشرف، خبره و مردمی، در کوتاه ترین زمان، نگاه به رسانه و رفتار با آن را تغییر دهد و به برنامهای دقیق برسد. برای این منظور و با توجه به آنچه گفته شد، رسانههای مستقل را باید خودی دانست و بین رسانهی مستقل و ارگانی، تمایز قائل شد.
• نقد دلسوزانه را باید شجاعانه، به قیمت خوب خرید.
• آگاهانه و مسئولانه باید به کنشهای متقابل درون رسانه، رسانه با جامعه و برهمکنش بین این مولفهها، تن داد.
• باید به معجزه روشنگری رسانه ایمان آورد، زیرا هیچ دستگاه قضایی و اجرایی و هیچ نهاد ناصح و آمری نمیتواند در این زمینه جایگزین رسانه شود.
ناگفته پیداست و تاکید میشود که؛ فساد رسوخ و رسوب کرده در لایه های مختلف حاکمیت و اجتماع، تا فاسد کردن تمامیت جامعه ادامه خواهد یافت، مگر آنکه، با بهره مندی از رسانههای مستقل و قدرتمند، فضای جامعه تا بیشترین حد ممکن روشن؛ فساد میان افکار عمومی افشا، عمکلرد نهادهای مرتبط رصد و همه ارکان جامعه برای عاملان فساد، ناامن شود.
بر این اساس، ما جمعی از فعالان عرصهی رسانه که به هیچ گروه و دسته ای وابسته نیستیم و به کارکرد بی بدیل رسانه، باور راسخ داریم، آمادگی خود را برای مشارکت در تدوین برنامهای کارشناسانه جهت کمک به دولت چهاردهم در این زمینه و بر اساس مسئولیت اجتماعی خویش، اعلام میکنیم و چنانچه مقدور باشد، همه همتمان را برای کمک و همکاری صرف خواهیم کرد. در غیر این صورت، تاریخ گواهی خواهد داد که این جمع، به دور از عافیت اندیشیهای رایج، همه توان خود را برای بازسازی و بهسازی شرایط پای کار آوردند، ولی به هر دلیلی، نشد!
اکنون، به منظور عبور از کلیگویی و پرداختن به موضوعات مبتلابه رسانه، با امید به موفقیت همه خدمتگزاران واقعی، اعتلای کشور و آسایش و عظمت مردم شریف ایران، در بند های زیر برخی مسائل مهم حوزه رسانه به اختصار مطرح میشود:
– متاسفانه شیوه فعلی تاسیس و راه اندازی رسانه در ایران، به راههای رایج در حکومتهای اقتدارگرا شبیه است که هرگز شایسته فرهنگ و تمدن ایران و در شان مردم این سرزمین نیست. شرایط صدور پروانه رسانه در حال حاضر با آزاد اندیشی، آزادی بیان و به رسمیت شناختن جامعه چند صدایی، مغایرت دارد و در نتیجه رسانههای برخاسته از این نگاه تنگ، اجازه نمی دهد، صدای بخش کثیری از مردم شنیده شود. بنابراین اصلاح این بخش، ضروتی مهم است.
– طی دهه های اخیر، با حمایت نادرست و نسجیده از برخی رسانهها (تخصیص یارانه و …) چند هزار رسانه عمدتا کوچک و غیرموثر در فهرست معاونت مطبوعاتی و خبرگزاریهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گنجانیده شدهاند که بیشتر آنها جنبه آمارسازی و مصرف گزارشدهی دارند. لذا روشن است که علاوه بر افزایش کمک به رسانههای مردمی و حرفهای ، باید حمایت دولت از رسانهها، اصلاح و مجدد ساماندهی شود.
– در بُعد نظارت بر عملکرد رسانهها اعم از مطبوعات و خبرگزاریها و بهخصوص در شکلگیری هیاتهای نظارت، عمدتا به گونهای عمل شدهاست که اشخاص همسو با دولت به این هیاتها راه یافتهاند و در نتیجه، از این طیف ظاهرا متکثر، صرفا یک صدا شنیده شدهاست. در حالی که باید نمایندگان مردم در صنوف و اقشار مختلف به این هیاتها راه یابند و رای آنان مبین رای مردم باشد. به دیگر عبارت، هیاتهای نظارتی باید مردممحور باشند، نه حاکیمتمحور.
– چنانکه در همه دنیا و از جمله در اسناد سازمانهای بینالمللی، در فعالیت های حوزه رسانه، توجه به اخلاق حرفهای گنجاندهشده و مورد تاکید قرار گرفتهاست، باید به این مهم، در کشور ما نیز به مقدار بایسته و موثر توجه شود. رسانه در تراز ایران، دستکم از حیث اخلاق باید در منطقه از توسعه یافتگی و اعتباری درخور برخوردار باشد و با پایبندی به اصول اخلاقی و اصل شرافت حرفهای، برای افکارعمومی قابل اعتماد باشد، تا بتواند شهروندان ایران را در کسب آگاهی و خردورزی بیشتر و پیرایش افکار و آگاهیهای کاذب، یاری دهد.
صد البته، در حوزهی آموزش، پژوهش، حقوق رسانه و امثال آن، مسایل مهمتر و بیشتری نیز هست که میتواند مورد بحث و بررسی قرار گیرد ولی عجالتا به همین مختصر اکتفا میشود.