یازاکو، جواد نیکبخت_ بعد انتخاب دولت چهاردهم که به نوعی بعد یکصد سال حکومت یکصدائی، بعنوان جریان سوم بعد انقلاب تداعی انقلاب مشروطیت را در اذهان ما نوید می داد و تایید صلاحیت وزرای دولت، افراد و گروههای مختلف، هر کس به سودائی آستین بالا زده و بدنبال تصرف پست های معاونت وزراء و روسای سازمانها در سطح ملی توسط تمامیت خواهان آفتابگردان همیشه برمسند که به طمع ری حاضرند توسعه یک کشور و سعادت یک ملت را به ارزنی بفروشند عین ایام بعد مشروطیت علاوه بر اخذ بیشترین سهم در بهترین پستهای این دولت نیز جلوس نموده اند اینک نیز عوامل آنها به فکر تصاحب استانداریها و فرمانداریها و ادارات منطقه ای توسط خود و یا به نمایندگی از اربابان پشت پرده شان افتاده اند فارغ از اینکه توان و شایستگی تصدی آن مسئولیت ها را در نظر داشته باشند.
نمی خواهم و میسر نیست در این مقال به تفضیل مطلب طرح شود اما در کمپین زائی کاذب و تبلیغ افراد ریز و درشتی که به خودی خود و یا توسط برخی گروهها از لپ لپ درآورده می شوند مواردی دیده می شود مشخص است که اصلا متوجه نقش و جایگاه استانداری و یا اهمیت و شان خطه آذربایجان نیستند بقول مثل تورکی” آراز او قدر اولوب یازیخ کی قدمعلی ده قودوغینان گئچیر ”
برای موفقیت در هیچ پستی حتی معمولی سواد، تجربه، سابقه کار و یا آدم خوب بودن کافی نیست باید فرد توانائی و شایستگی و شناخت لازم ایفای وظیفه در پست را داشته باشد مثلا فرد برای تصدی پستی مثل استانداری خصوصا با قوانین و شرایط خاص حاکم بر کشور ما باید دارای کاریزمای خاصی، هنر و جسارت تصمیمات استراتژیک، راه حل های خلاق و نوآور در شرایط بحرانی وخوشفکری و مدیریت پدرانه و . . را داشته باشد نمیتوان از فردی حتی با بالاترین تحصیلات، تجربه و یا سابقه و خوب که یک ایده ابداعی و عملی شده موثر و ماندگار ندارد و تصمیمات و اجرائیاتی در موارد بحرانی ندارد انتظار ایفای نقش استاندار یا فرماندار موفق آنهم در آذربایجان داشت.
چطوری چنین افرادی و یا معرفی کنندگانش خجالت نمی کشند فکر استانداری و یا فرمانداری در پایتخت تاریخی امپراطوری ها و کشور و ولیعهد نشین میراث دار استانداری امیر کبیر ها عباس میرزاها و مصدق ها را از اذهانشان می گذرانند این نشانگر عدم شناخت از ایالت آذربایجان و استانها و شهرستانهایش می باشد بر همین منطق سالهاست مصریم متصدیان امور این منطقه باید بومی و دارای شناخت کافی از سیر تاریخی منطقه و همه مطالبات و همه ضعف ها و قوتها و همه فرصتها و تهدیدات در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و سیاسی در مسیر توسعه باشد معتقدیم فرد دارای جهانبینی و شناخت از سیر تاریخی، وضعیت و شکل اداره و اجزاء اجتماع ایالات و شهرهای مدرن جهان جهت استفاده الگویی باشد و اگر شاهد اثر گذاری تاریخی آذربایجان در کشور و منطقه و حتی جهان بوده ایم سیر اداره آذربایجان جز این روال و منوال نبوده است. که البته با انحراف تعمدی و گذر از آن در این یکصد سال بعد از استقرار کودتائی انگلیسی رضا پهلوی نه تنها شاهد افول و نزول محسوس موقعیت و شرایط آذربایجان بوده ایم بلکه با خاموشی این لوکوموتیو همیشه قدرتمند، کشور نیز دچار نخوت و بی سامانی گیج کننده ای گردیده است.
اینک با تشخیص و تعبیر ” پرچم آزادی ایران دست تبریزی هاست” و تدبیر گذر از سیاست یکصد سال اخیر و تغییر رویکرد آگاهانه و بجای رهبری در اجازه استفاده از جریان سوم و برگشت به مدل حکمرانی تورکان آذربایجانی امیدی در دل مردم جوانه زده است و امید است تمامیت خواهان و منفعت طلبان اجازه دهند بذر این گفتمان جدید زمان و شرایط شکستن پوسته خود را پیدا کند و به ثمر بنشیند که شاید تنها و آخرین بارقه امید ملت ایران و ملت آذربایجان بعد یکصد سال بحساب بیاید. تمامیت خواهان با بهانه تمامیت ارضی در سطح ملی و منفعت طلبان با استفاده از قدرت اربابان مرکزیشان و سوء استفاده از هر مدرک و سابقه بی ربط و باربط و یا برتری سوابق ژنتیکی ناشی از عضویت در باندهای نوکری مرکزنشینان در سالیان گذشته خود را محقق دریافت هر پستی در هر سطحی با معیارهای ساختگی و ناکافی تشخیص می دهند و دغدغه مندان توانمند را حتی اجازه حضور در عرصه محک نمی دهند شاید با منحصه ظهور شعار ” صدای بی صدایان و دیده شدن رانده شدگان ” دولت دکتر پزشکیان شرایط برای قطع این سیر قهقرائی و شروع رشد و توسعه واقعی و سعادت جامعه فراهم گردد.
شمس العماره ( عالی قاپو ) دارالعماره آذربایجان تا ۱۳۲۶