منبع: واشنگتنپست
تاریخ انتشار: ۶ سپتامبر ۲۰۲۴
نویسنده: فرید زکریا
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
«فرید زکریا»، روزنامهنگارِ تراز اول، مفسر سیاسی و نویسندۀ هندیآمریکایی است. او مجری شبکۀ سیانان و میزبانِ برنامۀ “فرید زکریا جیپیاس” است و در واشنگتن پست، ستون هفتگیِ ثابت دارد.
زکریا حضوری چشمگیر و پرتکرار در رسانههای معتبر جهان دارد. اولینبار او بود که اصطلاحِ “دموکراسیِ غیرلیبرال” را به کار گرفت. از تألیفات او میتوان به “آیندۀ آزادی”، “جهانِ پس از آمریکا”، “از ثروت به قدرت” و “دَه آموزه برای جهانِ پساپاندمی” اشاره کرد. زکریا در این مقاله به اهمیتِ «مقابلۀ راهبردی با پوپولیسمِ جناح راست» پرداخته و راهکارهایی برای تضعیف این جریان ارائه کرده است. او با اشاره به مصادیق متعدد و یادآوری تجربۀ سایر کشورها، هشدار میدهد که اصلاحات اقتصادیِ بایدن و دموکراتها لزوماً به پیروزی و کنارزدنِ جریان رادیکال نمیانجامد.
شایان ذکر است که مقالات ترجمهشده در این بخش، صرفاً بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
از «اوتو فون بیسمارک»، دولتمرد شهیر آلمانی نقل است که: «خداوند مشیتی خاص برای نادانان، مدهوشان و ایالات متحده مقرر کرده است». شاید او دقیقاً چنین چیزی نگفته باشد، اما بهقول یکی از دوستان، همه متفقالقولاند که این عبارت، نشان از قابلیت آمریکا در «غافلگیرشدن و بهتبع آن تحولیافتن» دارد. آیا دموکراتهای کنونی، خواهند توانست از این قابلیت و مشیتِ خیرجویانه بهرهمند شوند؟
[م. بیسمارک، نخستین صدراعظمِ آلمان از ۱۸۷۱ تا ۱۸۹۰، ملقب به «صدر اعظم آهنین» بود. او در جنگ پروس و فرانسه، ناپلئون سوم را شکست داد و امپراتوری آلمان را تأسیس کرد. کاهش نفوذ کلیسای کاتولیک، اصلاحات سوسیالسیاسی و تلاش برای حفظ منافع ملی در سدۀ نوزده میلادی از اقدامات مهم او محسوب میشود.]
گویی از مصادیقِ آن «مشیت خاص» است که ایالات متحده، دست به چنین کارهای محیرالعقولی میزند و اُفتِ شتابانِ تورم را بدون رکود اقتصادیِ فاحش از سر میگذراند.
«آلن بلایندر» (نایب رئیس پیشینِ «فدرال رزرو»)، خاطرنشان میکند که بر مبنای تعاریف دقیق، ایالات متحده صرفاً یکبار در ۶۰ سال گذشته توانسته بهنحوی غیرقابلانکار به «فرود نرم (Soft landing)» نائل شود.
[م. مقصود از «فدرال رزرو، فِد یا ذخیرۀ فدرال»، بانک مرکزی ایالات متحدۀ آمریکا است که در سال ۱۹۱۳ با هدف نظارت بر عملیات بانکیِ این کشور تأسیس شد. این بانک با تصویب لایحۀ فدرال رزرو، در پاسخ به بحرانهای مالیِ پیاپی تشکیل شد و از نیاز به کنترل مرکزیِ سیستم پولی حکایت داشت.
این نهاد متشکل از ۱۲ بانک مرکزی بهعنوان حامیان فدرال رزرو است که بهلحاظ قانونی، خصوصی و مستقل محسوب میشوند، ولی دولت بر فعالیتشان دخالت دارد. فدرال رزرو مسئول تدوین سیاستهای پولی، نیل به اشتغال کامل، تثبیت قیمتها و رشد اقتصادی در آمریکا است.]
[م. کارشناسان اقتصادی بر این باوراند که سال۲۰۲۴، سال «فرود نرم» اقتصادی است. اقتصاد جهانی میتواند در سال آینده (بهویژه در نیمسال دوم) از شرایط انقباضی خارج شود و از شدتِ نرخ تورم نیز کاسته خواهد شد. فرود نرم، وضعیتی است که بانک مرکزی نرخهای بهره را بیش از حد افزایش میدهد و منجر به کندی اقتصاد (کاهش رشد اقتصادی) میشود، اما از رکود جلوگیری میشود. «فرود اقتصادی» مفهومی است که در دوران مختلفِ چرخههای اقتصادی مطرح شده و بسته به شرایط اقتصادی و سیاستهای مالی و پولی، به دو نوع کلی تقسیم میشود: فرود نرم و فرود سخت. درک و تحلیل این دو نوع فرود اقتصادی برای سیاستگذاران، سرمایهگذاران، و عموم مردم اهمیت زیادی دارد زیرا تأثیرات متفاوتی بر اقتصاد کلان و رفاه عمومی دارد و میتواند بهصورت تدریجی و کنترلشده (فرود نرم) یا ناگهانی و شدید (فرود سخت) رخ دهد. اتخاذ سیاست اقتصادی، میتواند تعیینکننده نوع فرود باشد.]
«جروم اچ. پاول» (رئیس فدرال رزرو)، در اظهارات اخیرش اعلام پیروزی کرده. تلاش او برای ایجاد توازن سیاسی در بزنگاههای خطیر اقتصادی، مایۀ امتنان است. اکنون اقتصاد ایالات متحده با تورم پایین، کاهش بیکاری، رونق تولید و تسلط بر فناوریهای آینده نظیر هوش مصنوعی و ویرایش ژن مواجه است. حتی نابرابری که طی چندین دهه نرخی فزاینده داشت، اخیراً کاهش یافته است.
اما همۀ اینها، مزیت قابلانتظار را به دموکراتهای فعلی نمیدهد. در غالبِ نظرسنجیهای حول این پرسش که «چهکسی اقتصاد را بهتر اداره میکند؟»، دونالد ترامپ پیشتازِ کامالا هریس (معاون رئیسجمهوری آمریکا) است. البته بهنظر میرسد وضعیت هریس در نظرسنجیها بهتر از بایدن باشد. هریس، چشمانداز فاجعهبار بایدن را بهبود بخشیده، اما جایگاه او در رقابت، چه در سطح ملی و چه در ایالتهای نوسانی، از جایی که هیلاری کلینتون و بایدن در این مرحله از رقابتها علیه ترامپ قرار داشتند، عقبتر است. وقتی به این فکر میکنید که عملکرد نهاییِ ترامپ در کارزار انتخاباتی، ممکن است از آنچه نظرسنجیها نشان میدهند، بهتر باشد (که در سال ۲۰۱۶ و هم۲۰۲۰ چنین شد)، وضعیت پیچیدهتر میشود.
همانطورکه پیش از این هم اشاره کردم، رقابت در این انتخابات، حول مسائل اقتصادی نخواهد بود. به حالوهوای سیاسیِ جهانِ غرب بنگرید. سالیان متمادی، حتی زمانی که «پوپولیسم جناح راست» در مناطق دیگر اروپا اوج گرفت، نتوانست در آلمان پا بگیرد و تا سال گذشته نیز، حزب کوچک و راستگرایِ پوپولیستیاش یعنی اِیاِفدی (AfD) در حاشیه باقی ماند.
[م. حزب بدیل برای آلمان (به آلمانی: Alternative für Deutschland, AfD ) از احزاب تندرو محافظهکار است که در سال ۲۰۱۳ تأسیس شد و رویکردهای مهماش عبارتاند از: ضدیت با مهاجران، ضدیت با اتحادیۀ اروپا، رادیکالیزهشدنِ هستۀ مرکزی، پوپولیسم، هواداری از نئونازیسم، رویکرد سنتی در قبال خانواده و فرزندآوری، افراطگرایی، مخالفت با آزادی بیان و آزادی رسانهها.]
اما اکنون این حزب دیگر کوچک نیست و بعید است مدت بیشتری به حاشیه رانده شود. این کشور در انتخابات ایالتی اخیر آلمان پیروز شد و سبب شد اولین پیروزیِ حزبی از جناح راست افراطی، از زمان نازیها رقم بخورد. حالا این حزب پس از حزب راستِ میانه یعنی اتحادیۀ دموکرات مسیحی، به دومین حزب سیاسیِ محبوب آلمان بدل گشته است.
ظهور ایافدی، همچون ظهور بسیاری از احزاب پوپولیستیِ محافظهکار، تا حد زیادی مرهون سیاستهای مهاجرتی و همان داستان قدیمی است که تا وقتی احزاب سیاسیِ جریان اصلی، چشم بر مقولۀ مهاجرت بستهاند، در خطر راندن از سوی راستِ پوپولیست قرار دارند.
«خیرت ویلدرز»، سیاستمدار هلندی نیز یکی از همین پوپولیستهای دوآتشه است که هواداران اندکی داشت، اما به بازیگر اصلی سیاسی و یکهتازِ انتخابات اخیر هلند بدل گشته است.
[م. خیِرت ویلدرز، از چهرههای مطرحِ افراطگرا و رهبر حزبِ «برای آزادی» است. او از ۱۹۹۸، عضو مجلس سفلای پارلمان هلند است. ویلدرز، پوپولیست، اسلامستیز، ضد مذهب و از طرفداران سختگیری درخصوص مهاجرت بهویژه از کشورهای غیرغربی است. او برخلاف دونالد ترامپ و نایجل فراژ (از چهرههای اصلی خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا) که خود را غیرخودی و خارج از نظام سیاسیِ حاکم بر کشور میدانند، برآمده از نظام حکومتی هلند است، چرا که از قدیمیترین نمایندگان پارلمان بهشمار میرود. ویلدرز بهخاطر برنامۀ هستهای، از حامیان حملۀ نظامی اسرائیل به ایران است.]
راهبردهای آزمودهای برای کاستن از جذابیتِ پوپولیسم راستگرا وجود دارد. بهعنوان مثال احزاب میانهرو دانمارک، رویکرد سختگیرانهای در قبال مهاجرت و همسانسازی اتخاذ کردهاند و کار به جایی رسیده که با انتقاد بسیاری از سیاستمدارانِ جریان اصلی مواجهاند. دستاورد این موضعگیریِ تندوتیز، عقبراندنِ جریان پوپولیستی است. این درحالی است که در انتخابات گذشته، احزاب پوپولیستی در صدر بودند.
مهاجرت همیشه موضوع اصلی نیست. به عنوان مثال، حزب راست میانۀ «دونالد توسک» در انتخابات سال گذشتۀ لهستان، بر سر آیندۀ دموکراسی و عضویت این کشور در اتحادیۀ اروپا (دو مقولۀ مهم سیاسی در آن کشور) با احزاب دیگر رقابت کرد.
[م. «دونالد توسک،» نخستوزیر لهستان است. او در دورۀ ریاستِ «لخ کاچینسکی» (۲۰۱۷ تا ۲۰۱۴) نخستوزیر بود و از سال ۲۰۲۳ نیز در دورۀ «آندژی دودا» بار دیگر به نخستوزیری منصوب شد. اعضای اتحادیۀ اروپا در دسامبر ۲۰۱۴ او را بهعنوان رئیس شورای اروپا و جانشین «هرمن ون رومپوی» انتخاب کردند.]
اما در ایالات متحده، مهاجرت کماکان نگرانیِ اصلی است و در نظرسنجیهای «وال استریت ژورنال» در سال جاری، خواه در سطح ملی یا در ایالتهای نوسانی، همیشه در صدر دغدغههای رأیدهندگان بوده است. گرچه کامالا هریس با راهبردی زیرکانه و با اشاره به تعدیل (و نه الغای) لایحۀ سختگیرانۀ حفاظت از مرزها (که عمدتاً محصول سیاست جمهوریخواهان است)، موفق شد بهنحوی مؤثر، محبوبیت انتخاباتی ترامپ را (که بیشتر مبتنی بر همین مقوله است) خنثی کند. اما ممکن است به اقدامات بیشتری نیاز داشته باشد.
بسیاری از تحلیلگران اتفاقنظر دارند که پدیدۀ «ترامپیسم» برآمده از شهرت رسانهایِ ترامپ و منبعث از دارودستۀ هوادارانِ او است و با اینحال اذعان دارند که پوپولیسم راستگرا، راه به جایی نمی برد؛ زیرا با محدودکردن فضای باز اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در چند دهۀ گذشته و تنگکردن عرصه بر نخبگان شهری همراه بوده است.
به فراسوی اروپا و کشورهایی مانند ترکیه و هند بنگرید که مواضع رهبرانشان در تقابل با نخبگانِ لیبرال و جهانوطن است.
آنها با حزب جمهوریخواه کنونی همسو هستند؛ حزبی که دیگر اعتنایی به بنیانگذارانی مثل «جورج دابلیو بوش»، «میت رامنی»، «لیز چِینی»، «پال دیویس رایان» و حتی «میچ مکانل» ندارد. ترامپ میتواند پیروز شود؛ ولی حتی اگر از پا درآید، پوپولیسمِ جناح راست باقی میماند.
[م. «جرج بوش»، چهل و سومین رئیسجمهور ایالات متحده از حزب جمهوریخواه است. برخی از مهمترین وقایع قرن بیستویکم ازجمله حوادث ۱۱ سپتامبر، جنگ افغانستان و جنگ عراق در دوران هشتسالۀ زمامداری او رخ داده است. «میت رامنی»، سناتور ایالات متحده از ایالت یوتا است. رامنی، فرماندار ماساچوست از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ و نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۲ بود. «لیز چِینی»، وکیل و سیاستمدار آمریکایی و دختر بزرگِ دیک چینی (معاون سابق رئیسجمهور) است. او در دولت جرج بوش سمتهای متعددی در وزارت امور خارجۀ ایالات متحده برعهده داشت.
او از اعضای فعال جمهوریخواه است و در انتخابات سال ۲۰۱۶ موفق شد کرسی نمایندگیِ وایومینگ را در مجلس نمایندگان آمریکا تصاحب کند. «پال دیویس رایان»، رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا است. او از سال ۱۹۹۹ نمایندۀ ایالات متحده در کنگره از حوزۀ ویسکانسین است، عضو حزب جمهوریخواه آمریکا است و دیدگاههایش در زمینۀ سیاستهای اقتصادی و پیشنهادهایش برای تغییر در برنامۀ ملی بیمه اجتماعی اغلب مورد توجه رسانهها قرار گرفته است. رایان در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۲، نامزد معاونتِ میت رامنی بود. «میچ مکانل»، سناتور باسابقۀ ایالات متحده از ایالت کنتاکی است. او عضو حزب جمهوریخواه است و رهبری اکثریتِ سنای ایالات متحده را بر عهده دارد. مکانل نخستینبار در سال ۱۹۸۵ بهعضویت این مجلس درآمد. همسرش «ایلین چاو» نیز وزیر کار ایالات متحده در دولت جرج بوش و وزیر ترابریِ ایالات متحده در دولت ترامپ بود ]