یاز اکو؛ ساسان نیکرفتار خیابانی – استاندار آذربایجانشرقی – همچون تمامی مدیران و مسئولان چند دههی گذشته – راه حل مشکل آب تبریز و استان را به دو بخش بلندمدت و کوتاهمدت تقسیم کرد. وی راهکار بلندمدت رفع مشکل تنش آبی تبریز را انتقال آب ارس به تبریز، و سه راهکار کوتاهمدت را اصلاح و انتقال شبکهی آب سد نهند، حفر چندین حلقه چاه عمیق جدید و اصلاح ۱۰۰ کیلومتر از لولههای بتنی فرسودهی خط انتقال و تقویت ایستگاههای پمپاژ با صرف ۴۵ میلیارد تومان از محل اعتبارات ستاد بحران عنوان کرد.
از نگاه مدیران وزارت نیرو، مدیریت منابع آب ایران و مدیران عالیرتبهی استانی، طی دهههای گذشته راهکارها همگی ساختوسازی بوده و مهندسمحور. در حالیکه کشورهای توسعهیافته پس از آزمون و خطاها به سمت راهکارهای سازوکاری و انسانمحور رفتهاند.
ای کاش به جای ادامهی روند سدسازی و انتقال حوضه به حوضهی آب که روشهایی سخت است، به سمت روشهای نرم گام برمیداشتیم. اجرای این روشها به شکل افراطی، نتیجهای جز آسیب به طبیعت و تغییرات شدید اکولوژیک منطقه در پی نداشته است. افزایش ناگهانی جمعیت طی دهههای ۶۰ و ۷۰، استفادهی بیرویه از منابع آب سطحی و زیرزمینی، وجود فرهنگ اسرافی در مصرف آب، و سیاستهای اشتباه آبی همه و همه ایران را با بحران شدید آبی مواجه کرده به طوریکه تقریبا تمامی دشتهای کشور در شرایط بحرانی و ممنوعه قرار دارند.
متاسفانه طی این مدت به جای اجرای راهکارهای بلندمدت تنها به مُسَکّنهای موضعی اکتفا شده است. به جای صرف چنین مبالغ عظیمی برای ساخت سد و انتقال حوضهای آب، اگر طی این مدت همچون روشهای روز جهانی به سمت روشهای بازچرخانی آب پیش میرفتیم و از ظرفیتهای آبی هر منطقه برای خود آن منطقه سود میجستیم، امروز با یک وضعیت پایدار مواجه بودیم.
نتیجهی چنین روشهای غیرمعقولی، خشک شدن زایندهرود و کارون بوده و با انتقال آب زرینهرود به تبریز عملا این رودخانه را هم از حیز انتفاع ساقط کردهایم و اکثر دریاچههای کشور نیز در حال احتضارند.
علت حمایت از سیاست ایجاد سد و انتقال آب از حوضهای دیگر، بیشتر به دلیل وجود افراد، مشاوران، شرکتها و پیمانکارهایی است که دارای منافع مادی و مالی هستند و در حوزهی بودجه و سیاستگذاری، تاثیر میگذارند. مَثَل «قیصریه اوت توتسون، منه بیر دستمال چیخسین» ماجرای امروز تصمیمگیریهای مدیریتی ماست. در حالیکه با اجرای سیاست بازچرخانی آب، میشود آب مصرفی هر حوضه را چندین و چندین بار مصرف کرد و نیازی به انتقال آب و بر هم زدن طبیعت نخواهد بود. چنین سیاستی کمترین ضربه را به طبیعت وارد میکند و شاهد توسعهی پایدار در منطقه نیز خواهیم بود.
با نگاهی به راهکارهای بلندمدت و کوتاهمدت استانی برای رفع تنش آبی، بیش از گذشته به آیندهی آبی منطقه و طبیعت و محیط زیست و زیستگاه انسانها و حیوانات این منطقه اندیشناک میشویم. اصلاح و انتقال شبکهی آب سد نهند، تنها قادر است بخش بسیار ناچیزی از مشکل آبی تبریز را حل کند. حفر چندین حلقه چاه عمیق جدید نیز تیر خلاص دیگری است بر پیکر نحیف آبهای زیرزمینی و دشت تبریز که با بحران جدی مواجه است و اگر مشکل ما را در سال ۱۴۰۰ رفع کند، در طول قرن پانزدهم، ما را با بحران جدیتر مواجه خواهد کرد. بحرانی که همپا با بحران دریاچهی ارومیه، کل منطقه را دربرخواهد گرفت. اصلاح ۱۰۰ کیلومتر از لولههای بتنی فرسودهی خط انتقال و تقویت ایستگاههای پمپاژ راهکار کمخطر و مناسبتری است. در نهایت راهکار بلندمدت انتقال آب از رودخانهی ارس به تبریز، یکی از خطرناکترین راهکارها و ضربهها به اکوسیستم آذربایجان است. حتی بخشی از این انتقال با بهانهی آبیاری دشت مرند و شبستر است در حالیکه میتوان با روشهای پایدار اصلاح نظام سنتی آبیاری و الگوی کشت مصرف آب را مدیریت کرد. اگر این انتقال، مشکل آب تبریز را به مدت دو سه دهه حل کند، تنش آبی ارس را باعث خواهد شد. تنش آبی ارس -که از کوههای آرارات (آغری) سرچشمه میگیرد و تا دریای خزر ادامه مییابد- بحران زیستمحیطی کل منطقه را شامل خواهد شد، بحرانی که امروز کشاورزان شرق استان اصفهان، شهر اصفهان و جلگهی خوزستان با آن مواجهند.
برای داشتن سرزمینی پایدار پیشنهاد میشود هر چه بیشتر به سمت راهکارهای سازوکاری گام برداریم و وقت و هزینهی بیشتری برای فرهنگسازی، بهسازی خطوط لوله و روشهای بازچرخانی آب صرف کنیم. از طرفی بخش عمدهی جمعیت شهرهای کلان کشور متاسفانه به دور از دریا، رودخانه و منابع آبی و بیشتر در ارتفاعات بنا شده است و تدبیری نیز برای آمایش سرزمین و مدیریت جمعیت شهرها متناسب با ظرفیتهای آبی و سرزمینی مدنظر قرار نگرفته است، لذا توسعهی هر سرزمین باید متناسب با ظرفیتها و زیرساختهای آن پیش برود. همچنین باید هر چه بیشتر نسبت به حفظ و مدیریت آبهای درون سرزمینی اهتمام کنیم، سرمایهگذاری بر روی آبهای مرزی با توجه به مشترکالمنافع بودن سه کشور دیگر در حوزهی رودخانهی ارس، میتواند آیندهی این طرح را با توجه به تغییرات دیپلماسی با خطرها و اما و اگرهایی مواجه کند. مورد دیگر اینکه چنانچه رودخانهی ارس هم از آب تهی شد، چه خواهیم کرد و چه پلن جایگزینی بران آن اندیشیدهایم؟
تا دیر نشده برای طبیعت منطقه، برای جان نسلهای آینده تجدید نظر کنیم. برای رفع تنش آبی تبریز؛ تنش آبی ارس و کل منطقهی آذربایجان را باعث نشویم.