یازاکو، جعفر ساعی نیا_ آنچه امروز در کشور در حال وقوع است، چیزی فراتر از بحران است؛ این یک فروپاشی معیشتی است که در آن هرچه جلوتر میرویم، امید به بازگشت شرایط عادی به حداقل میرسد. چند روزی است که پیشبینیها و تحلیلها حکایت از این دارند که در صورت ادامه روند فعلی، دلار به راحتی وارد کانال ۱۰۰ هزار تومان خواهد شد. این عدد، دیگر در دنیای اقتصاد ایران صرفاً یک عدد نیست؛ بلکه یک فاجعه اقتصادی است که معیشت مردم را بهطور کامل تحتالشعاع قرار داده و خواهد داد. در کنار این فشار اقتصادی، سکه و ارزهای دیگر هم در حال افزایش بیوقفه قیمت هستند. در چنین شرایطی، دیگر نمیتوان تصور کرد که سفرههای مردم خوراک مناسبی برای خوردن و آشامیدن داشته باشد. افزایش تورم و سقوط ارزش پول ملی، به طور مستقیم بر زندگی روزمره مردم را به ورطه نابودی و فروپاشی کشانده است.
فشار حداکثری، تحریمها و نبود اراده برای مذاکره!
از دوره اول ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا، سیاستهای فشار حداکثری بهطور مؤثر بر اقتصاد ایران اثر گذاشت و اکنون در دوم ترامپ که شرایط اقتصادی ایران به نقطه بحرانی و مرز فروپاشی رسیده، هیچگونه ارادهای برای مذاکره وجود ندارد. فشار تحریمها بهطور مستقیم زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده است و از آنجایی که هیچ چشماندازی برای کاهش این فشارها دیده نمیشود، مردم بیش از هر زمان دیگری تحت فشاری سنگین قرار گرفتهاند. تراکم این فشارها در کنار عدم اراده برای مذاکره و رفع مشکلات خارجی، مردم را در وضعیتی غیرقابل تحمل قرار داده است. بسیاری از کارگران و تولیدکنندگان که پیشتر در تلاش بودند تا با هزینههای سرسامآور، فعالیتهای خود را ادامه دهند، حالا دیگر بهطور کامل از صحنه اقتصادی کنار رفتهاند. در همین راستا، اگر در سال پیشرو صادرات نفتی کشور به کمتر از ۴۰۰ هزار بشکه در روز برسد، درآمدهای دولت به شدت کاهش خواهد یافت. تحلیلها نشان میدهند که با کاهش درآمدهای نفتی، دولت با افت ۳۰ میلیارد دلاری مواجه خواهد شد و این بهطور مستقیم بر قدرت خرید مردم اثر میگذارد.
آمار بحران اقتصادی: فروپاشی در راه است!
بر اساس گزارشهای اخیر، تورم در حال حاضر به صورت افسارگسیختهای در حال افزایش است. طبق پیشبینیها، اگر وضعیت اقتصادی به همین شکل ادامه یابد، در مدت شش ماه آینده، تورم کالاها به بالای ۱۰۰ درصد خواهد رسید. در نتیجه، در تابستان ۱۴۰۴، احتمالاً تورم سنگینی در کشور خواهیم داشت. این بدان معناست که بسیاری از واحدهای تولیدی، که در حال حاضر به سختی فعالیت میکنند، قادر به ادامه کار نخواهند بود و بسیاری از افراد شغل خود را از دست خواهند داد. از سوی دیگر، وقتی بیکاری به یک بحران اجتماعی تبدیل شود، نارضایتیها و اعتراضات شدیدی شکل خواهد گرفت. علاوه بر این، منابع ارزی کشور در حال کاهش است و دولت برای تأمین نیازهای مردم مجبور به استفاده از ذخایر ارزی بسیار محدود خود خواهد بود. این مسئله باعث خواهد شد که کشور به یک وضعیت مشابه دوران جنگ اقتصادی پیش رود. در این وضعیت، واردات کالاهای اساسی نیز با مشکلات زیادی روبهرو خواهند شد و باعث بروز مشکلات جدیدی در تأمین کالاها برای کشور خواهد داشت. بهراحتی میتوان گفت که در حال حاضر ایران در حال حرکت به سمت یکی از بدترین بحرانهای اقتصادی تاریخ خود است. این بحران، نه تنها در بخشهای مختلف اقتصادی، بلکه در بخشهای اجتماعی و سیاسی نیز تأثیرات عمیقی خواهد گذاشت. اعتراضات گسترده، مشکلات در تأمین کالاهای اساسی و افزایش بیکاری، تنها گوشهای از بحرانهایی است که در پیش داریم. اگر وضعیت به همین شکل ادامه پیدا کند، ایران به نقطهای خواهد رسید که حتی حفظ حداقلهای زندگی برای مردم سخت خواهد شد. در این شرایط، دلار به به عددهای بالاتری خواهد رسید و مردم مجبور خواهند شد تا کالاهای مورد نیاز خود را بهصورت کوپنی دریافت کنند، همچون شوروی در زمان قبل فروپاشی!
این بحرانها، بهوضوح نشان میدهد که تابآوری اقتصاد ایران دیگر به پایان رسیده است. سیاستهای نادرست، تحریمها و بیتدبیریهای داخلی، دست به دست هم دادهاند تا ایران را به سمت یک فروپاشی اقتصادی سوق دهند. در حال حاضر، امیدی به تغییر وضعیت و بهبود شرایط وجود ندارد. در نهایت، آنچه در پیش است، چیزی جز فاجعه برای مردم نخواهد بود.
تنها سؤالی که باقی میماند این است که آیا این فروپاشی در کوتاهمدت رخ خواهد داد یا باید منتظر یک بحران طولانیمدت باشیم که تا نسلهای آینده اثرات آن ادامه یابد؟