یازاکو، محمد فرج پور باسمنجی_ دکتر سیروس برادران شکوهی استاد ممتاز دانشگاه تبریز در ۸۸ سالگی دارفانی را وداع گفت.او به اعتراف اهل علم ،دانشنامه تاریخ و تمدن آذربایجان بود. ابتدا زندگینامه استاد را از زبان خود بخوانیم.سال ۱۳۱۵ در کوی سرخاب تبریز متولد شدم.بعد از گرفتن دیپلم،آموزگار شدم. دورهء لیسانس رشته تاریخ و جغرافیا را در دانشگاه تبریز طی کردم.رشتهء فوقلیسانس تاریخ را هم خدمت استادان بزرگوارم،زندهیادان دکتر زریاب خوئی، دکتر محمد اسماعیل رضوانی،دکتر خانبابا بیانی و…در دانشگاه تهران گذراندم.بعد از آن،در دانشگاه آنکارا در رشتهء تاریخ دکترا گرفتم.بعد هم،ابتدا در دانشگاه مشهد و سپس در دانشگاه تبریز مشغول تدریس شدم.
مطابق عرف جامعه،وقتی میگویند آثار، فقط مقاله و کتاب را مدنظر دارند و به کارهای کلاسیک استادان توجه نمیکنند.تاکنون بیش از ۳۰ جلد رسالهء فوقلیسانس و چندین رسالهء دکترا با راهنمایی و مشاوره من تهیه شده است.ولی متأسفانه اینها به حساب تألیفات و آثار استاد گذاشته نمیشود.علاوه بر اینها،دهها مقاله در زمینهء تاریخ دارم.
تمرکز من روی موضوعات تاریخ مشروطه و تاریخچهء روزنامهنگاری در آذربایجان است.رسالهء فوقلیسانس من با مرحوم دکتر رضوانی،در موضوع«تاریخچه روزنامهنگاری در تبریز»است.رساله دکترایم نیز در زمینهء«نقش مطبوعات ترک و ایرانی در پایگیری نهضت مشروطه ایران» است.بعدها در دانشگاه روی همین موضوعات کار کردم.
کتابی به کوشش من در مورد مرحوم ثقه الاسلام چاپ شده است.که در اصل یادداشتهای میراسد الله ضمیری،ملازم خاص ثقه السلام شهید است.همچنین در سال ۱۳۵۴ یک کتاب درسی تاریخ برای سال دوم دانشسرای مقدماتی و راهنمایی تألیف کردم.آن موقع مدرس دانشسرا بودم.کتابی هم با همراهی آقایان دکتر رحیملو و دکتر کلانتری در مورد مرحوم میرزا جعفر سلطان القرابی،برای انتشارات دانشگاه تبریز گردآوری کردیم.مجموعه مقالاتی هم در مورد تاریخچهء روزنامهنگاری در تبریز تدوین کردهام که امیدوارم به زودی چاپ شود.یک کار بنیادی نیز با همکاری دو نفر از اعضای هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه تبریز(یعنی آقایان دکتر رحیملو و آقای دکتر کلانتری) انجام دادیم که حدود ۶-۵ سال طول کشید. این کار به بررسی سنگنوشتههای آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل اختصاص داشت و در واقع،به مطالعهء تاریخ آذربایجان از خلال سنگنوشتهها پرداختم.در این تحقیق، نزدیک به هزار سنگنوشته بررسی، بازخوانی و بازنویسی شد.عکسبرداریها و نوشتههای این کار قرار است به وسیلهء مرکز باستانشناسی آذربایجان شرقی در چند جلد چاپ شود.البته اینها هنوز چاپ نشده است.
بههرحال فکر میکنم،کار اساسی یک استاد همان تدریس است.من نزدیک به ۵۰ سال فقط به تدریس تاریخ پرداختهام و در این مدت هرگز کار اداری و اجرایی قبول نکردهام.اینها گوشهایی از زندگی و فعالیتهای علمی و آموزشی استاد از زبان خودش بود.
چند نکته درباره ی زنده یاد شادروان دکتر سیروس برادران شکوهی را با هم مرور کنیم.
۱.در انتهای سال ۱۴۰۳ ایران یکی از اساتید به نام تاریخ خود را از دست داد دکتر سیروس برادران شکوهی زینت گروه تاریخ دانشگاه تبریز بود این گروه بعد از دانشگاه تهران دومین دانشگاهی است که به پذیرش دانشجو در دوره ی دکترا تاریخ اقدام کرده است و یکی از استوانه های علمی دانشگاه تبریز همین دکتر برادران شکوهی است که مهمترین تخصص وی تاریخ تبریز ،تاریخ آذربایجان، تاریخ ایران و تاریخ مشروطه است باید گفت که در سال ۱۳۲۷ گروه تاریخ تمدن دانشگاه تبریز با زنده یاد دکتر محمد حسن لطفی آغاز به کار کرده است.در حوزه مطالعاتی مشروطه که این نهضت آگاهی بخش از تبریز شعله ور شده است برداران شکوهی مخزن اطلاعات وسیعی بود.
۲.دکتر حسین سیفلو رئیس اسبق دانشگاه تبریز معتقد است که دکتر برادران شکوهی دایره المعارف تبریز بودند و در شناساندن تاریخ این شهر کهن در دوره ی معاصر میدان دار بودند و وجود این دانشمند فرزانه در گروه تاریخ دانشگاه تبریز موجب فقر و مباهات این دانشگاه قدیمی بود.هرجا از مشروطه سخن به میان می آمد به سراغ دکتر شکوهی می رفتند.
۳.دکتر محمود نوالی استاد برجسته فلسفه دانشگاه تبریز نیز معتقد است که برادران شکوهی معلم جستجو گر و مورخ فلسفه نگر بود که به بیان علت هر واقعه ی تاریخی میپرداخت و ایشان در کتابخانه ی شخصی خود را به روی هر پژوهشگری میگشود و وجود ۱۰ هزار عنوان کتاب در کتابخانه شخصی استاد منبع مهمی از رخداد های تاریخی ایران و آذربایجان است.
۴.دکتر عباس قدیمی قیداری استاد ممتاز گروه تاریخ دانشگاه تبریز معتقد است علاقه و دلبستگی دکتر شکوهی به جزئیات و نادیده های تبریز و شخصیت های علمی تاریخ ایران و تبریز ستودنی بود. وی از دکتر برادران شکوهی به عنوان یک (میکروهیستورین )نام برد و معتقد است این مرد بزرگ به تاریخ نگاه خرد دارد و با پرهیز از بیان مطالب کلی به شرح و بررسی ریز ترین مسائل موضوعاتی که شیوه ی تاریخ نگار مدرن دارد میپرداخت.
۵. دکتر فاطمه اروجی دانشیار گروه تاریخ و نماینده ی انجمن ایرانی تاریخ در آذربایجان شرقی میگوید استاد برادران شکوهی با اندوخته ی قابل ستایش شیفته پایندگی ابدی ایران بود.تبریز و آذربایجان را در سربلندی ایران در طول تاریخ می ستود.شیفته فرهنگ و تاریخ و داشته های سرزمین آبا و اجدادی بود.
۶.دکتر سیروس برادران شکوهی در محصر بزرگانی چون استاد عباس زریاب خوئی استاد دکتر محمد اسماعیل رضوانی و همنشین با بزرگانی چون علامه استاد میرزا جعفر سلطان القرائی در تربیت دانشجویان دانشگاه های فردوسی مشهد و دانشگاه تبریز همیشه شخصیتی ژرف نگر ، دغدغه مند و دور اندیش بود.
۷.دکتر محمد علی سبحان اللهی رئیس خانه ی توسعه ی آذربایجان نیز معتقد است شادروان برادران شکوهی دانشنامه ی تاریخ و تمدن آذربایجان بودند و در همایش های بین المللی مشروطه که در دههی ۸۰ به همت دانشگاه تبریز و استانداری آذربایجان شرقی برپا میشد از سخنرانان اصلی این همایش ها بود که نگاه ژرف و تیز بین آن عزیز سفر کرده در مورد نهضت مشروطه ی ایران اعجاب اندیشمندان و اگاهان تاریخ ایران را برانگیخته است.
۸.گورستان ها، روایتگر زنده تاریخ هستند نیز از تحقیقات مهم ایشان بود.
سیروس برادران شکوهی، استاد بازنشسته رشته تاریخ دانشگاه تبریز که تحقیقات تاریخی ارزشمندی درباره آذربایجان دارد، معتقدبود که بررسی سنگ نبشته ها، روخوانی، رونویسی، عکس برداری و معرفی و گاهی مطابقت محتوای خبری آنها با مندرجات متون تاریخی، وفیات معاصران٬ مواد التواریخ، جغرافیایی تاریخی و در نهایت فراهم آوردن مواد اصیل برای چند و چون اسامی و شناسایی برخی مآثر و آثار تاریخی و زندگی شناسنامه ای گذشتگان از جمله فایده های صیانت از گورستان تاریخی امامیه تبریز است.
آگاهی بر نوشته سنگ گورهای بازمانده مشروطه خواهان تبریز، به بهانه یادی دوباره از آنها و دسترسی به تاریخ دقیق زاد و وفات و اخذ اطلاعاتی از چند و چون حرفه و مجاهدهای آنها در انقلاب مشروطه و نیز نحوه و محل فوت و اصل و نسب شهدای مشروطه و اطلاعات جانبی که به ندرت در کتب تاریخی اشاراتی از این موارد رفته است٬ از دیگر فایده های بررسی سنگ قبرهای گورستان امامیه است.
این مطالب سوای از آگاهی بر عنوان اقسام شعارها و اشعار نقل شده بر سنگ نبشته ها و نیز بررسی گذرا بر زوال و انهدام و تخریب آنها از دیدگاه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است و ارائه وضعیت این سنگ نبشته ها قبل از تخریب و متوجه ساختن مسئولان بر شدت و سرعت تخریب میراث تاریخی و انقلاب مشروطه به ویژه در کانون آن شهر تبریز و طلب اقدامات لازم در جلوگیری از این تخریب و تضریب است و در نهایت یاد دوباره کوشندگان و فرزندان مشروطه خواه تبریز از خلال سنگ نبشته های بازمانده در گورستان ها و مزارات و مقابر می باشد.
دریغا که اثر قابل ملاحظه ای از سنگ نبشته ها در تبریز باز نمانده است؛ سنگ نبشته های موجود در گورستان های ‘شاوا’٬ ‘امیرخیز’ ٬’حسینی’٬ ‘پارک شقایق’ ٬’بقائیه’، ‘مارالان’ ٬’ حیاط موزه آذربایجان’٬ ‘وادی رحمت’ ٬ ‘طوبائیه’٬ ‘امامیه’، ‘حاج ستارخان’ و ‘سرخاب’ ٬ ‘دَوَه چی’ ٬’ خیابان’ ٬’خطیب’، معدودی تغییر وضع داده و کاربری دیگری یافته اند و در سال های اخیر و نیز اکنون در شرف تغییر و تصرف مختلف هستند.
: بازخوانی و ثبت و نگهداری و معرفی با توجه به روند نابودی شان از نظر تاریخی به ویژه تدوین تاریخ انقلاب مشروطه ایران به خصوص آذربایجان و تبریز ضروری و لازم است.
تذکر این نکته به جامعه و مسئولان علاقه مند به گذشته تاریخی و آگاه که با میراث فرهنگی و مشاهیر و مردان تاریخی به این گونه عمل نمی کنند، ضروری است.
۹.دکتر شکوهی در باره باغ شهر بودن تبریز معتقد بود؛ از زمان سفر مارکوپولو به لحاظ داشتن باغها شهره آفاق بوده است «باغ صفا»ی تبریز داستان شنیدنی دارد:«اوزون حسن»و«سلطان یعقوب»آققویونلو، باغهای«هشتبهشت» و«عشرتآباد» را احداث نمودند و سلسلههای بعدی و بزرگان و اعیان شهر، دهها باغ بزرگ و کوچک نیز بر باغهای موجود افزودند تا زمان قاجاریه که عباس میرزا، نایبالسلطنه در باغ«عشرتآباد»«باغ شمال» عماراتی نو انداخت و«باغ صفا»را در دامنه کوه سرخاب بر باغ های موجود افزود.
باغ صفا چنانکه از نامش پیداست، در دامنه کوه عون بن علی و شمال سرخاب تفرجگاه کوی و شهر ساخته شد و به سبب برخورداری از قنوات«حسن پادشاه»و«شاه چلبی»و«خواجه علی بیگ»و باغهای «توتستان»،«باغ پسته»و«زردآلو»و باغ بزرگ و «جوان»که همه به نام «صفا باغی»خوانده میشدند، به آن برتری خاصی بخشید،چنانکه نادر میرزا در مورد این باغ مینویسد: “چون آنجایی به جهان کمتر بود”.
۱۰.مرحوم دکتر شکوهی مقاله ارزشمندی در باره تاسیس تلگراف در تهران و تبریز داشت.در بخشی از مقاله ضمن اشاره به کرونولوژی تأسیس تلگرافخانه و معرّفی اولین شهرهایی که دارای خطوط تلگرافی شدهاند چون تهران و تبریز و تأثیر آن در دورهٔ مشروطیت، نویسندهٔ مقاله ضمن تأکید بر حوادث مشروطه در تبریز و انعکاس سر خط بعضی از تلگرافها در آن هنگامه، موضوع را با نشان دادن آخرین پاسخ تبریزیها به دربار به پایان میبرد.
آخرین تلگرافی که حاکی از رساندن پیامهای تلگرافی به تبریز جهت صدور دستور تلگرافی برای مهاجمان و سر دستهٔ قوای دولتی به منظور برداشت محاصرهٔ تبریز و اجازهٔ ورود آذوقه به شهر و پاسخ تبریزیان که حکایتهای شنیدنی دارد.
آری استاد بزرگ تاریخ ایران ما از دنیای فانی به دنیای باقی شتافت و یاد و خاطره او و اندیشه ها و آثار ژرف او در تاریخ به یادگارمی ماند و اهل علم و تحقیق و دوستداران فرهنگ و تمدن و تاریخ ایران همیشه مدیون چنین اساتید گرانقدری هستند.