به گزارش پایگاه خبری یازاکو، آذربایجان غربی نیز از جمله استانهایی است که از وجود تپههای باستانی بیبهره نیست؛ از تپهای متعلق به عصر آهن ۳، تا تپهای که بیش از ۱۴ هزار اثر باستانی از آن کشف شد.
تپه قلایچی بوکان، متعلق به عصر آهن ۳
تپه قلایچی در مجاورت روستایی به همین نام و در حدود هشت کیلومتری شمال شرق بوکان واقع شده است. این تپه قبل از سال ۱۳۶۴ توسط حفاران غیر مجاز شدیداً تخریب و بخش مهمی از آن به یغما برده و نابود شد. از این رو سازمان میراث فرهنگی در سال ۱۳۶۴ برای نجات آثار باقی مانده، هیئتی را به سرپرستی اسماعیل یغمائی مأمور کاوش در این محوطه کرد.
تپه قلایچی به عصر آهن ۳ تعلق دارد و شامل یک طبقه فرهنگی متعلق به ماناها است. در این لایه سه دورهی ساختمانی تشخیص داده شد که دومین لایهی ساختمانی براساس مدارک سفالی به اواخر سده ی هفت و هشت ق . م تعلق دارد.
ادامه کاوشهای قلایچی بعد از وقفه چند ساله در سال ۱۳۷۸به سرپرستی بهمن گارگر از طرف سازمان میراث فرهنگی استان آذربایجان غربی آغاز شد. در جریان کاوشهای انجام شده در محوطه قلایچی یک مجموعه ساختمانی نسبتا وسیع مشتمل بر دروازه ورودی ،حیاط سنگفرش ،تالار ستوندار، اتاقهایی در یک جانب تالار و صفهسازی خاکبرداری شد.
شالوده این بناها از لاشه سنگ به ابعاد کوچک و ملات گل و دیوارها با خشتهای به ابعاد بزرگ و قابل مقاسه با انواع زیویه ساخته شده بودند.
تالار ستون دار این مجموعه با طرح غیر هندسی در مجموع با ابعاد۱۹ × ۳۵ متر وسعت داشته و پوشش مسطح آن بر روی حداقل چهار ستون قرار میگرفته است. یکی از اتاقهای جانب شمالی تالار به ابعاد ۵×۵متر در میانه آن سکوئی به ابعاد ۲×۲ متر داشت که از این سکو برای انجام مراسم مذهبی استفاده میکردند.
شاخصترین عنصر معماری قلایچی را میتوان متشکل از آجرهای لعابدار با اشکال، ابعاد متنوع و نقوش انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی، ترکیبی دانست؛ این آجرها قابل مقایسه با انواع به دست آمده از ربط سردشت، آشور و محوطه باستانی نیمرود است.
یک کتیبۀ سنگی به خط آرامی در جریان کاوش شناسایی شد. که حاوی مطالبی مهمی بود. در این کتیبه نامهای خالدی که بزرگترین خدا و خدای جنگ اورارتورها و حداد خدای طوفان آرامیها که ماناییها نیز آن را میپرستیدند به ترتیب تقدم و تأخر آمده است.
این کتیبه نوعی پیمان دوستی توام با انقیاد که بین مانّاییها و امپراتوری اورارتوییها است. در این کتیبه واژه زعتر آمده است. این واژه توسط رسول بشاش کنزق و آندره لومر با واژه ی زیریرتو (قلایچی) تطبیق داده شده است. در جریان این کاوش نیز تعدادی ظروف سفالی لوله دار به دست آمد که قابل مقایسه با انواع ظروف سفالی زندان سلیمان و زیویه بودند.
اهرنجان شهرستان سلماس، نخستین و مهمترین استقرارگاه های بشری
دشت سلماس، در پس کرانه شمال غربی دریاچه ارومیه، یکی از نواحی مستعد برای کشاورزی اولیه و توسعه اولین جوامع بشری (در هزاره هفتم قبل از میلاد) متکی بر اقتصاد تولید غذا در منطقه آذربایجان غربی است؛ این دشت یک شاهراه ارتباطی مابین شرق آناتولی، قفقاز جنوبی، فلات مرکزی و جنوب دریاچه ارومیه است و از مهمترین محوطه های این دشت می توان به تپه باستانی اهرنجان اشاره کرد که در شمال غربی شهر سلماس و در میان کوی فرهنگیان این شهر واقع شده است.
تپه باستانی اهرنجان از نخستین و مهمترین استقرارگاه های بشری متعلق به ۹۰۰۰ سال پیش در شمال غرب ایران است.
بر اساس کاوش ها و مواد فرهنگی بدست آمده از این اثر مهم باستانی، ساکنان اهرنجان مردمانی کشاورز و دامدار بودند و از طرفی دارای روابط تجاری با مناطق همجوار از جمله: قفقاز جنوبی و آناتولی بودند. وجود سنگ های ابسیدینی مادر و هفت رنگ متفاوت آن و همچنین وجود انواع دوک ها (تجارت مازاد منسوجات) گواهی بر این مدعاست.
مواد و بقایای فرهنگی بدست آمده از این تپه باستانی، گویای وجود جامعه ای کشاورز، دامدار و تاجر در دشت سلماس در دوران پیش از تاریخ است. وجود اشیاء و ادوات سنگی فراوان در این تپه شامل: ظروف سنگی، سنگ ساب، دس آس، کوبنده ها، مشته ها، هاون و … همه در ارتباط مستقیم با تامین غذا از طریق کشاورزی قرار دارند.
فراوانی استخوان حیوانات و انواع درفش های استخوانی بیانگر رونق دامداری در اهرنجان است؛ وجود سنگ های ابسیدینی در هفت رنگ متفاوت و همچنین فراوانی انواع دوک ها (در راستای تولید منسوجات فراوان) گویای روابط تجاری ساکنان اهرنجان با مناطق همجوار است.
تپه تاریخی حسنلو شهرستان نقده و کشف بیش از چهارده هزار اثر باستانی
خطۀ آذربایجان همواره مهد تمدن و فرهنگ ایران زمین بوده و تمدن های درخشانی در طول هزاره ها در آن شکل گرفته، به تعالی رسیده و سپس به افول گراییدهاند. در این میان، دشت سرسبز سولدوز از این حیث دارای جایگاه ممتازی است.
شکل گیری تمدن ها در این دشت صراحتاً مدیون رودخانۀ «گادارچایی» است. اما بقای آنها بی گمان در گرو تعامل با همسایگان خود بوده است.
یکی از درخشان ترین تمدن های این دشت، تمدن ارزشمند حسنلو است که در ۹ کیلومتری شمالشرقی شهرستان نقده بین دهکدههای امینلو و حسنلو و ۸۰ کیلومتری شهرستان ارومیه ( مرکز استان آذربایجان غربی ) واقع شده است.
این تمدن در دوران پیش از تاریخ شکل گرفته و اوج اقتدار خود را در دوران تاریخی طی کرده و متأسفانه در آتش خصم دشمنان خود سوخته و به تلی از خاکستر مبدل شده است.
محوطۀ باستانی حسنلو شامل یک برجستگی مرکزی با ارتفاع ۲۵ متر از زمینهای اطراف و محدودهای به عرض حدود ۲۰۰ متر است که دورتادوراین محدوده را نیز تپهای با گستردگی حداقل ۶۰۰ متر در برگرفته است.
تاریخچۀ حفاری در حسنلو
مجموع فعالیتها و کاوش های انجام گرفته در دشت سولدوز آثار مهمی را از دوره های مختلف آشکار کرده که همگی با اصول علمی طبقهبندی شده اند و چند هزار سال از تاریخ فرهنگی جوامع انسانی این منطقه را در برمیگیرند.
محوطۀ باستانی حسنلو، ابتدا توسط یک هیئت تجاری ایرانی در سال ۱۳۱۳ خورشیدی کاوش می شود و در سال ۱۳۱۵ خورشیدی سر اورل اشتاینسیاح و باستانشناس انگلیسی چندین گمانه در آن می زند و مقداری اشیاء نیز به دست می آورد.
در سال ۱۳۲۶ شمسی کاوش تجاری دیگری از سوی فرهادی در محوطه انجام می گیرد که محمود راد بازرس فنی این حفاری بودند.
در سال ۱۳۲۸شمسی از سوی ادارۀ کل باستان شناسی، علی حاکمی به اتفاق آقای محمود راد مأمور کاوش علمی در این تپۀ باستانی می شوند. با این حال، عمدۀ حفاری های علمی و دامنه دار این تپه بین سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۵ خورشیدی از سوی هیئتی آمریکایی به سرپرستی پرفسور رابرت هنری دایسون از دانشگاه پنسیلوانیا انجام شده است.
در سالهای شروع حفاری، این هیئت به منظور تعیین ارتفاع نهشته های تشکیل دهندۀ هر یک از لایه های فرهنگی مربوط به سکونتهای ادوار مختلف در حسنلو، اقدام به حفر گمانهای در مرکز تپه و تقریباً در پستترین قسمت تپه کرد.
این گمانه در عمق ۱۸ متری از سطح تپه در زمان این حفاری به خاک بکر و آب رسید. در این گمانه ۱۰ دورۀ (طبقۀ) استقراری شناسایی گردید که معرّف استقرار و سکونت انسان از هزارۀ ششم قبل از میلاد تا اوایل دورۀ اسلامی بر روی محوطۀ مذکور است.
در اثر کاوشهای صورت گرفته، بیش از چهارده هزار اثر باستانی از حسنلو به دست آمده که مهمترین آنها جام زرین حسنلو است که اسرار تمدن فاخری را به جهان معرفی کرده است. لذا این جام بهمثابۀ شاهکار نبوغ خلاقانۀ بشر، گواه و شاهدی استثنایی بر تمدن بسیار عظیمی است که در دشت سولدوز شکل گرفته بوده است.
جام زرین حسنلو گنج بی بدیلی است که حدود ۳۰۰۰ سال قدمت دارد. این کشف در تاریخ باستان شناسی ایران و جهان یکی از مهمترین اکتشافات علمی و از نادرترین آثار تاریخی ، دینی و هنری دنیای باستان به شمار می رود.
این جام در حفاری های انجام گرفته توسط رابرت دایسون در تابستان سال ۱۹۵۸ ( ۱۳۳۷ ) در آغوش سربازی که روی سینه بر زمین افتاده و به پشت او خنجری فرو رفته و از سوی دیگرش جام را شکافته بود، یافت شد.
جام مذکور در حدود ۹۵۰ گرم وزن دارد و از طلا ساخته شده است و به شکل ساغری با دیواره های نسبتا زاویه دار است.
این ظرف حدود ۲۰ سانتیمتر ارتفاع و در قسمت لبه حدود ۱۸ سانتیمتر قطر دارد. تزیینات سطح این جام را که در دو ردیف فوقانی و تحتانی اجرا شده اند، می توان در قالب یک داستان تفسیر کرد.
در سمت چپ ردیف فوقانی، سه رب النوع سوار بر ارابه دیده می شوند؛ از رب النوع جلویی با نام « خدای طوفان » یاد می شود که ارابه او توسط یک گاو وحشی کشیده می شود و در مقابل وی دوایر کوچکی ترسیم شده اند که نماد باران و آب هستند.
رب النوع دوم « خدای خورشید » است که فروهری بر سر دارد. رب النوع سوم « خدای ماه » است که هلال ماه و کلاهی شاخ دار بر سر دارد. در مقابل آنها ، شمایل سه مرد ( روحانی ) ترسیم شده است که به حضور آنها رسیده و هدایایی ( گوسفند ) برای آنها پیشکش می کنند.
ردیف فوقانی از طریق قطرات باران به ردیف تحتانی پیوند می خورد. در این ردیف، دسته هایی از شمایل های جداگانه را می بینیم که بخش هایی از یک اسطوره را به تصویر کشیده اند؛ این شمایل ها عبارتند از: بانویی که سوار بر پشت عقاب در حال پرواز است ، بانوی دیگری که برپشت شیر سوار است و در یک دست آیینه و در دست دیگرش وسیله ای شبیه گرز دارد؛ سه شمشیر، مردی که در حال پیشکش ساغری به چهار پایه ای خالی است، دیوی که دو قهرمان بر او دست یافته اند، بانویی که نوزادی را به مردی روحانی پیشکش می کند که بر اریکه نشسته است و عصای سلطنت به دست دارد و صحنه مبارزه ی یک قهرمان با حکمرانی که بر اریکه ای از کوه و موجودی سه سر و بر روی شیری نشسته است.
بر اساس این گزارش،می توان این جزئیات را منشأ هنر دوره های بعدی از جمله مادها و هخامنشیان دانست.
این جام هم اینک در موزه ملی ایران نگهداری می شود.