یازاکو، فردین قریشی استاد دانشگاه تهران – در سالهای اخیر اصطلاحات پانترکیسم و پانترکیست رواج زیادی در ادبیات سیاسی ایران، یافته است. عدهای به پانترکیسم متهم شده و به مثابه تهدیدی بر علیه امنیت ملی معرفی میشوند. اما حقیقت پانترکیسم چیست و پانترکیست کیست؟
در تعریفی دائره المعارفی پانتُرکیسم یک حرکت سیاسی و ایدئولوژی ملیگرایانه و توسعهخواهانه شکل گرفته در اواخر قرن نوزدهم به اینسو است که برپایهٔ آن تمام مردمانی که تُرکتبار هستند یا به زبانهای ترکی سخن میگویند، باید تحت یک ملت و رهبری واحد در دولتی واحد و مستقل متحد شوند. هدف پانترکیسم گردآوردن همهٔ ترکزبانان، از جمله ترکزبانان ترکیه، آذربایجان، قبرس، بلغارستان، شبهجزیره بالکان، آسیای مرکزی، عراق، ایران، افغانستان، ترکستان چین (ایالت سینکیانگ)، قفقاز، کریمه، ماوراء قفقاز، تاتارستان، حوالی رود ولگا و ترکمنستان تحت رهبری ترکیه است. تبعا پانترکیست نیز کسی است که هوادار این حرکت و قائل به این ایدئولوژی است.
حال سوال این است که آیا افرادی که در ایران توسط عده ای مارک پانترکیست می خورند، به همین معنا پانترکیستند؟ پاسخ این سوال برای هر کسی که از جامعه ترکان ایران اطلاعاتی ولو اجمالی داشته باشد، به وضوح منفی است. بعید می دانم کسی بتواند در کل ایران تعداد درخوراعتنایی نیروی پانترکیست با شاخص های فوق الذکر پیدا کند.
ممکن است گفته شود هرچند در ایران پانترکیست به معنای فوق یافت نمی شود، اما افراد جدائیخواه که پیدا می شود. لذا پانترکیسم مشرب همین افراد است. این نکته نیز توجیه مناسبی نیست. چرا که اولا پانترکیسم با جداییطلبی متفاوت است. ثانیا جدائیخواهان نیز بسیار بسیار کمشمارند. لذا به هیچ وجه عموم افرادی که برچسب پانترکیست دریافت می کنند، جدائیطلب نیز نبوده و هر خواسته ای داشته باشند، در چارچوب کشور خویش ایران است. بر این اساس پانترکیسم به معنای نادرست جداییخواهی نیز واقعیت ندارد. پس بایستی به این پرسش بسیار قابل تامل فکر کرد که اگر در ایران پانترکیسم چه به معنای اصلی آن و چه به معنای جدائیخواهی، چندان نمودی ندارد، پس فلسفه کاربرد این واژه به مثابه یک انگ سیاسی چیست؟
باید گفت اصطلاح پانترکیست عموما از جانب ناسیونالیستهای سکولار برای به عقبراندن افرادی به کار گرفته می شود که خواهان احترام به هویت ترکهای ایران و احراز حقوق شهروندی آنان در تمامی ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هستند. این امر نادرستترین و غیرمنصفانه ترین کاربرد برای واژه پانترکیسم است. چرا که انتظار احترام مساوی برای عموم شهروندان و تلاش برای احراز حقوق آنان نه تنها پانترکیسم نیست، بلکه بخشی از گفتمان انقلاب اسلامی و جزو اصول قانون اساسی است.
ناسیونالیست های سکولار و متاسفانه بخشی از دیگر نیروهای متاثر از آنان، بیمحابا از این واژه که در واقع چیزی جز ترکستیزی و ترکهراسی نیست، استفاده می کنند. در حالیکه به سه دلیل باید از این رویه پرهیز شود.
اولا به لحاظ علمی و منطقی معنای حقیقی پانترکیسم چیزی است که در ایران وجود خارجی ندارد.
ثانیا به کارگیری آن برای افرادی که دغدغه های اخلاقی و دینی دارند، شایسته نیست. خداوند متعال ما را حتی در مواجهه با دشمنانمان به مراعات عدالت فرا می خواند(سوره مائده، آیه ۸)، تا چه برسد به نوع تعامل با هموطنان خویش.
ثالثا حتی اگر کسی پروای دانش و آیین نداشته باشد، باید بداند که زدن برچسب پانترکیست به بخش وسیعی از شهروندان، عملا خدمت به پانترکیسم در مقیاس جهانی و یا جدائیطلبی در عیار ملی است. چرا که گستره جامعهشناختی و قدرت وسیع جریان برابریخواهی در آذربایجان به مفهوم کل شمال غرب کشور، در حدی است که شاید هر جریانی تمایل داشته باشد که آن به نام خویش مصادره کند. از این منظر دوستان نادان ایران، خاماندیشانه، نیروی سیاسی و اجتماعی عظیمی را تقدیم تفکری بسیار حاشیهای کرده و به تمامیت ایران آسیب میزنند.
در مجموع برابرسازی پانترکیسم با مطالبه حقوق برابر شهروندی از جانب هرکسی و جریانی، در تعارض با عزت و اقتدار ایران است. بهترین راهکار بازگشت به گفتمان انقلاب اسلامی است که خواهان برابری و برادری همه شهروندان است. نتیجه تاریخی گفتمان ناسیونالیسم سکولار که در صدد زدودن هویت اقوام ایرانی است، سقوط آنی ایران در دوره رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ بوده است، درحالیکه نتیجه حاکمیت گفتمان انقلاب اسلامی، مقاومت فرزندان ایران و از جمله فرزندان آذربایجان در برابر دشمنان بداندیش در دوره جنگ تحمیلی است.