به گزارش پایگاه خبری یاز اکو، نگاه حاکم در چهل سال گذشته میگوید: ما از قافله تجارت عقب ماندیم، چرا که آمریکا در مقام پیروز جنگ دوم جهانی، هژمون تجارت جهانی شده است. اما این همان آمریکاییست که علیه دموکراسی ما کودتا کرد، از سفارتش در کشور ما برای جاسوسی استفاده کرد، ایرباس ما را سرنگون کرد و یکجانبه از برجام خارج شد. آمریکا کشوری غیرقابل اعتماد است که به ما احترام نمیگذارد و برعکس خواستار تسلیم و ذلیل شدن ماست. اما چون ما مردمی آزاده هستیم، حاضر به تسلیم و سازش نیستیم و لذا آمریکاییها جلوی ورود ما به بازارهای جهانی رل میگیرند.
اما این نگاه، نگران منع آمریکاییها نیست. مشخصاً به دو دلیل، مدعی است در بلندمدت آسیبی متوجه ما نخواهد شد:
اولا، آمریکا یک کشور بدهکار و رو به نزول و سقوط است، هم از نظر اخلاقی اجتماعی، و هم از نظر سیاسی اقتصادی. لذا در آینده نزدیک، آمریکا هژمونی خود بر تجارت جهانی را از دست خواهد داد. پس دلیلی ندارذ در برابرش کوتاه بیاییم.
ثانیا، ما میتوانیم تلفن هوشمند بسازیم بهتر از اپل، خودرو بسازیم بهتر از بنز، و کفش بسازیم بهتر از نایکی. اگر تا حالا نتوانستیم این کار را بکنیم، بخاطر مدیران غربزده و نئولیبرال بوده.
در نهایت، این نگاه توصیه میکند که کار را به مدیران جهادی بسپاریم تا در تولید به خودکفایی برسیم، چرا که با خودکفایی، در بلندمدت رفاه دنیوی ما هم تامین خواهد شد. اما پیش از تحقق آن رفاه باید منابع خود را صرف تثبیت اقتدار نظامی کنیم تا دشمنانمان به ما حمله نکنند. این یعنی در کوتاهمدت مردم باید سختی را تحمل کنند.
۶ نقد به این نگاه:
آمریکا در شرف ورشکستگی نیست. بدهی یک کشور را نسبت به میزان تولید اقتصادی و کسری بودجهاش رو نسبت به رشد اقتصادیش میسنجند. اگرچه جا دارد سیاستگذاری بودجهای آمریکا بهبود پیدا کند اما اشتباه است اگر ما به امید سقوط آمریکا منتظر بشینیم
خودکفایی فقط در مورد کالاهای لازم برای امنیت ملی مطلوب است. خودکفایی در تولید بقیه کالاها اشتباه است. افزایش رفاهی که در طول چند هزار سال تمدنسازی بشر بدست آمده، محصول تخصصیتر شدن تولید و افزایش تجارت بین انسانهاست.
سال ۸۱ مسئول پروژه موشکهای بالستیک شهاب، مدیرعامل ایران خودرو شد تا با مدیریت جهادی، صنعت خودروی کشور را نجات دهد اما ظرف چند سال بعد شرکتی که تازه موفق شده بود یک خودرو ملی را به تولید انبوه برساند، تا مرز ورشکستگی رفت!
تجربه مدیران جهادی عمدتا در عرصه امنیت ملی است اما تولید برای حفظ امنیت، با تولید اقتصادی فرق دارد. وقتی هدف امنیتی است، نه هزینه مهم است نه بازاریابی، بلکه تاکید فقط بر مهندسی محصول است. اما وقتی هدف اقتصادیست، باید به فکر تولید انبوه، کاهش هزینه، افزایش کیفیت و بسط بازار بود.
امنیت بدون بسط تجارت خارجی پایدار نیست. اگر توسعه صنایع دفاعی در توازن با توسعه تجارت خارجی نباشد، به امنیتی بیشتر از امنیت کره شمالی منجر نمیشود. چین ارتشی بسیار قوی دارد. اما قبل از اینکه جنگنده و ناو هواپیمابر بسازد، تجارت خارجیش را توسعه داد. بعد با ثروت حاصل، جنگنده و ناو هم ساخت.
اینکه این روزها چین آمریکا را مستاصل کرده، بخاطر اقتدار ارتشش نیست، بلکه بخاطر حجم تجارت است. اما مشتهای گره کرده و شعارهای تند ما یک هزارم این استیصال را هم در آمریکا ایجاد نکرد بلکه با استقبال هم مواجه شد چون کمک کردیم تسلیحات بیشتری به عربها بفروشد.
در این چهل سال یکسری ویژگیهای اخلاقی تبیین شد که کشورها باید احراز کنند تا با اونها رابطه داشته باشیم. چون سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملیست نه مبتنی بر اخلاق، این شروط، گزینههای پیش روی ما را محدود کرد. اما هر چقدر تلاش کنیم به این شروط مقید بمانیم، در عمل ناگزیریم که حداقل با چند کشور معدود رابطه داشته باشیم. اما روابط معدود تبدیل به وابستگی میشوند.
علاوه بر اینکه اخلاقمحور بودن سیاست خارجی به وابستگی خارجی منجر میشود، ما را در شرایط تناقض آمیز هم قرار میدهد.
سالهاست که در مورد رفتار ظالمانه چین با اویغورها، مسلمانهای غرب چین، سکوت کردیم در حالیکه از شکنجههای جسمی و روانیشان خبر داریم و از حبس آنها در اردوگاههای کار اجباری مطلعیم. وحشتناکتر اینکه امسال در سازمان ملل شنیدیم که دولت چین قلب، کلیه، کبد و سایر اعضای داخلی اویغورها را زنده زنده در می آورد تا برای پیوند به چینیهای غیرمسلمان استفاده کند.
در ظلم و تجاوز اسرائیل هیچ بحثی نیست. اسرائیل غاصب است! ولی اگر اسرائیل زمین مسلمانها را غصب کرده، چین اعضای بدنشان را غصب می کند! اما در یک رفتار متناقض، ما به چین التماس میکنیم تا نفت ما را ٢٠ الی ٣٠ درصد زیر قیمت بازار بخرد! این نتیجه سیاست خارجی اخلاق محوره است!