یازاکو، جعفر ساعینیا – معضل کمبود خوراک کارخانههای فولاد در استانی که عنوان قطب صنعتی شمالغرب را یدک میکشد، صدای زنگ خطر را برای آینده این صنعت به صدا درآورده است.
آذربایجان شرقی طی سالهای گذشته، با رشد چشمگیر واحدهای فولادی در شهرستانهایی چون بناب، میانه و تبریز، به یکی از قطبهای تولید فولاد کشور تبدیل شده است. بر اساس آمارهای وزارت صمت، ظرفیت اسمی تولید فولاد خام در این استان به بیش از ۴.۵ میلیون تن در سال رسیده که رقمی قابل توجه در سطح ملی به شمار میرود. اما در عمل، بخش عمدهای از این ظرفیت به دلیل نبود خوراک کافی، بلااستفاده باقی مانده است.
بررسیهای میدانی نشان میدهد که دستکم ۶۰ درصد از واحدهای فولادی استان، بهطور مستمر با مشکل تأمین سنگآهن مواجهاند. این در حالی است که فولاد بهعنوان صنعتی زنجیرهای، نیازمند تأمین پایدار و مقرونبهصرفه مواد اولیه است؛ در غیر این صورت، تأخیر در یک حلقه، کل زنجیره را مختل میکند.
طبق گزارش انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، از مجموع ۲.۸ میلیارد تن ذخایر قطعی سنگآهن کشور، بخش بسیار کوچکی در آذربایجان شرقی قرار دارد و اکثر معادن سنگآهن در استانهای یزد، کرمان، خراسان رضوی و مرکزی واقع شدهاند. این موضوع موجب شده تا واحدهای فولادی شمالغرب برای تهیه خوراک، بهصورت دائمی به واردات بیناستانی وابسته باشند.
یکی از مدیران کارخانههای فولاد بناب در میگوید:
«ما برای تأمین سنگآهن مجبور به خرید از معادن کرمان و سنگان هستیم. این یعنی حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد هزینههای تولید ما فقط صرف حملونقل مواد اولیه میشود. تازه اگر کامیون و قطار به موقع برسد!»
علیزاده، عضو کمیسیون صنعت و معدن مجلس، نیز در این خصوص اظهار میکند:
«مشکل تأمین مواد اولیه برای صنایع فولاد آذربایجان شرقی، فقط یک مسأله لجستیکی نیست؛ بلکه باید آن را یک معضل راهبردی دانست. متأسفانه سیاست تخصیص سنگآهن و کنسانتره در کشور عادلانه نیست. استانهایی که تولیدکننده مواد اولیهاند، تمایل دارند آن را در همان منطقه فرآوری کنند. در نتیجه، استانهای مصرفکننده مثل آذربایجان شرقی، از چرخه توسعه عقب میمانند.»
این اظهارات در حالی مطرح میشود که در سال ۱۴۰۳، رشد قیمت جهانی سنگآهن و محدودیتهای صادراتی در برخی کشورها، فشار مضاعفی بر بازار داخل وارد کرد. در همین بازه، طبق آمار رسمی گمرک، واردات کنسانتره سنگآهن به کشور نسبت به سال ۱۴۰۲ بیش از ۶۰ درصد افزایش یافت؛ با این حال، واحدهای کوچک و متوسط از این زنجیره تأمین خارجی سهم چندانی نبردند.
از سوی دیگر، تأمینکنندگان مواد اولیه نیز گلایهمندند. یکی از فعالان حوزه معدن در تبریز میگوید:
«با وجود علاقهمندی برای توسعه معادن کوچک در منطقه، پیچیدگیهای اخذ مجوز، چالشهای محیطزیستی، و نبود حمایت مالی، اجازه نمیدهد حتی معادن کوچک بومی شکل بگیرند. ما ظرفیت اکتشاف داریم اما سیستم حمایتی وجود ندارد.»
کارشناسان اقتصادی معتقدند که تمرکز توسعهای بیش از حد روی مناطق خاص، تعادل زنجیره تأمین را بههم زده است. در گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس آمده است:
«توزیع ناعادلانه زنجیره فولاد از معدن تا نورد در کشور، باعث میشود برخی مناطق با مازاد مواد اولیه و برخی دیگر با کمبود آن مواجه شوند. این موضوع موجب تعطیلی یا کاهش تولید در مناطق کمبرخوردار شده است.»
پیشنهادهایی نیز برای بهبود این وضعیت مطرح شده است. از جمله میتوان به ایجاد سامانه شفاف تخصیص سهمیه سنگآهن بر مبنای ظرفیت واقعی تولید و موقعیت جغرافیایی، حمایت از اکتشاف معادن جدید در شمالغرب، و توسعه زیرساختهای حملونقل از جمله ریلگذاری برای بناب و میانه اشاره کرد.
در همین زمینه، یک کارشناس صنعت فولاد در دانشگاه تبریز میگوید:
«اگر ما در بناب روزی ۵ هزار تن فولاد تولید کنیم، روزانه به حدود ۸ هزار تن سنگآهن نیاز داریم. با این حجم از تقاضا، نمیتوان انتظار داشت بازار بدون برنامهریزی، بهصورت طبیعی عمل کند. باید سیاستهای کلان مداخله کنند.»
در حال حاضر، نبود خوراک مناسب نهتنها واحدهای تولیدی را تهدید میکند، بلکه روند سرمایهگذاری جدید را نیز متوقف ساخته است. بررسی مجوزهای صادرشده در سال ۱۴۰۳ نشان میدهد که درخواستهای احداث واحدهای فولادی جدید در آذربایجان شرقی نسبت به سال پیش از آن ۲۸ درصد کاهش یافته که بخش عمده آن ناشی از نگرانی در تأمین مواد اولیه است.
نبرد فولاد آذربایجان با بحران مواد اولیه، تنها زمانی به سرانجام خواهد رسید که سیاستهای ملی توسعه صنعت فولاد، با نگاه منطقهای و عدالتمحور اصلاح شود؛ در غیر این صورت، چرخهای صنعت در شمالغرب، بهتدریج کند و فرسوده خواهند شد.