یازاکو، جعفر ساعینیا – قهرمانی تراکتور نه یک اتفاق ورزشی، بلکه یک رخداد اجتماعی بود. انفجاری از غرور، خشم فروخورده، و فریادی از حاشیهها به سوی مرکز. هرچه در پایتخت نیست، یا دیده نمیشود، یا تحریف میشود. و اگر هویتی مستقل داشته باشد، یا حذف میشود، یا مسخره.
اما امروز، تراکتور قهرمان شد. نه با بودجهی رانتی، نه با حمایتهای خاص، نه با تبلیغات سراسری و صداوسیمایی، بلکه با غیرت آذربایجان، با خون دل هوادارانش، با دندان بر جگر گذاشتن و نادیده گرفته شدن و باز هم ایستادن. قهرمانی تراکتور، قهرمانی مردمیست که همیشه «دیگری» شمرده شدند؛ مردمی که زبانشان سانسور شد، صدایشان تحریف شد، هویتشان تحقیر شد، اما دست از تلاش نکشیدند.
در کشوری که رسانههای مرکز حکم قاضی را دارند و دادستان و زندانبان هستند؛ در سرزمینی که اگر از تهران نباشی، هرگز در قاب دیده نمیشوی مگر آنکه خودت آن را بشکنی؛ قهرمانی تراکتور یعنی آذربایجان توانست دیوارها را بلرزاند. این تیم، رسانه نبود، سرمایهی دولتی نداشت، و مدیون لابیگری نبود؛ تراکتور، تجلی غرورِ لگدمالشدهی مردمی بود که سالهاست در گرداب تبعیض و تحقیر میجنگند.
در رسانهی ملی، قهرمان واقعی همیشه تهران است؛ حتی اگر ببازد، باز هم باشکوه است. اما وقتی تیمی از آذربایجان قهرمان میشود، تصویرش سانسور میشود، صدایش قطع میشود، و بهجای جشن، نگرانِ واکنشها میشوند. چرا؟ چون این قهرمانی، یعنی برهم خوردن تعادل قدرت. یعنی اثبات اینکه “غیرخودیها” هم میتوانند به قله برسند، حتی اگر با هزار زخم و بیعدالتی.
تراکتور قهرمان شد تا بگوید آذربایجان هنوز زنده است. هنوز امید دارد، هنوز مقاومت میکند، و اگر لازم باشد، دوباره میجنگد. قهرمانی تراکتور یعنی پایان تحقیر نیست، اما آغازیست بر پسگرفتن سهم از دسترفته. سهمی از هویت، از تاریخ، از حق دیده شدن.
تبریک به آذربایجان. تبریک به مردم رشید، صبور، و پرغرور ترک.
آری، تراکتور قهرمان شد؛ اما این پایان نیست. این آغاز عصریست که در آن دیگر حاشیه، حاشیه نیست.
تراکتور قهرمان شد، مرکز لرزید!
قهرمانی تراکتور، سیلی آذربایجان بر گونهی رسانهسالاری و تبعیض ها در کشور بود. در جایی که رسانههایش بهجای تبریک قهرمانی از استقلال و پرسپولیس تیتر میزنند.
لینک کوتاه : https://yazeco.ir/?p=178511
- نویسنده : جعفر ساعینیا
- ارسال توسط : darvazeban2
- بدون دیدگاه