یازاکو، جعفر ساعی نیا_ نظام آموزشی ایران در دهههای اخیر با سه بحران عمده دستوپنجه نرم کرده است: افت کیفیت، تمرکز مطلق در تصمیمگیری، و نادیدهگرفتن تنوع زبانی و فرهنگی. راهحل این تبعیض و ناعدالتی هر چه که بوده، نتایج قابلتوجهی نداشته است. در این میان، نظریهای از میلتون فریدمن، اقتصاددان نوبلیست و یکی از پدران فکری اقتصاد بازار آزاد، میتواند منشأ یک تحول ریشهای در ایران باشد: نظام کوپن آموزشی.
فریدمن معتقد بود دولت باید تأمین مالی آموزش را انجام دهد، اما مدیریت آن را به جامعه واگذار کند. در مدل پیشنهادی او، هر دانشآموز یک کوپن آموزشی دریافت میکند که معادل هزینه سالانه آموزش اوست. خانوادهها آزادند این کوپن را در هر مدرسهای که بخواهند ـ اعم از دولتی، خصوصی یا بومی ـ خرج کنند. این رقابت برای جذب دانشآموز باعث افزایش کیفیت و حذف مدارس ناکارآمد میشود.
حال تصور کنید این مدل در ایران اجرا شود: والدین ترکزبان، عربزبان، کردزبان یا بلوچ، در صورتی که مدارس با زبان مادریشان وجود داشته باشد، میتوانند فرزندان خود را بدون پرداخت هزینه بیشتر، به آن مدارس بفرستند. یعنی آموزش به زبان مادری دیگر تنها یک خواسته فرهنگی نیست، بلکه با مکانیزم اقتصادی و حمایت دولتی، به یک امکان واقعی بدل میشود.
در این چارچوب، آموزش دیگر یک ساختار صلب دولتی نیست که از مرکز طراحی میشود و به مناطق تحمیل میگردد، بلکه به یک اکوسیستم زنده، متنوع و پاسخگو تبدیل میشود که هم کیفیت را افزایش میدهد، هم عدالت را، و هم به تفاوتهای فرهنگی و زبانی احترام میگذارد.
کوپن آموزشی در واقع ترجمه عملی اصل بنیادین بازار آزاد است: مردم، نه دولت، باید قدرت انتخاب داشته باشند. اگر آموزش به زبان مادری مطالبهای واقعی در بخشهایی از کشور است، این مدل میتواند آن را بدون هزینهتراشی برای دولت یا خانوادهها، به شکلی پایدار و برابر محقق کند.
پس باید به ایدهای نگاه کنیم که هم ریشه در آزادی دارد، هم در کارآمدی، و هم در عدالت زبانی؛ ایدهای به نام کوپن آموزشی.