به گزارش یازاکو، آذربایجان شرقی، با اقلیم نیمهخشک و منابع محدود آبی، امروز با یکی از پیچیدهترین بحرانهای زیستمحیطی و اقتصادی خود روبهروست. افت شدید سطح آبهای زیرزمینی، بهرهبرداری بیرویه، کشاورزی سنتی و بازده پایین مصرف، در کنار رشد جمعیت و توسعه صنعت، فشار فزایندهای بر منابع محدود آب وارد کردهاند. در بسیاری از دشتهای استان، از جمله شبستر، بستانآباد و مرند، وضعیت به مرحله «ممنوعه بحرانی» رسیده و پدیده فرونشست زمین نیز قابل مشاهده است.
با این حال، بحران فقط به داخل مرزها محدود نیست. آلودگی منابع آب زیرزمینی در نواحی مرزی استان، بهویژه در اثر فعالیت نیروگاه حرارتی ارمنستان، به یکی از نگرانیهای مهم بدل شده که بدون ورود دیپلماسی فعال و مذاکرات منطقهای، قابل کنترل نخواهد بود.
همزمان، روند خشک شدن دریاچه ارومیه بهعنوان یکی از مهمترین هشدارهای زیستمحیطی منطقه، نتیجه دههها سوءمدیریت منابع آبی است. از بین رفتن زیستبومهای اطراف دریاچه، افزایش گرد و غبار و تغییر اقلیم محلی، نشانههایی از بحرانی ملیاند که دیگر امکان اصلاح فوری هم ندارد، مگر با تغییر رویکردی اساسی.
در سطح مصرف، بیش از ۸۵ درصد آب در کشاورزی سنتی مصرف میشود؛ آن هم با راندمانی اغلب زیر ۴۰ درصد. بخش صنعت نیز بهویژه در صنایع آببر بدون سیاستهای بازدارنده و فناوریهای بازچرخانی، مقادیر زیادی آب صنعتی را مصرف میکند. همزمان، افزایش شهرنشینی و مصرف خانگی، فشار تقاضا را تشدید کرده است.
یکی از ابعاد کمتر دیدهشده بحران، تجارت آب است. در اقتصاد جهانی امروز، صادرات محصولاتی چون هندوانه، گوجهفرنگی یا خیار، به معنای خروج غیرمستقیم میلیونها لیتر آب مجازی از کشور است. برای مثال، تولید یک کیلو هندوانه حدود ۳۰۰ لیتر آب نیاز دارد؛ یعنی هر تُن آن معادل ۳۰۰ هزار لیتر آب مصرف میکند. ایران اما همچنان بدون در نظر گرفتن تراز آبی مناطق تولید، به صادرات این محصولات ادامه میدهد.
در این میان، ساختار سیاستگذاری نیز خود بخشی از بحران است. قیمتگذاری غیرواقعی، نبود قوانین بهروز، اقتصاد دستوری و فقدان مشوقهای صرفهجویی، باعث شده خانوارها، کشاورزان و صنایع، تمایلی به بهینهسازی مصرف و سرمایهگذاری در فناوری نداشته باشند. در چنین وضعیتی، اقتصاد آب نهتنها ناکارآمد، بلکه خود مخرب منابع شده است.
تراز ناسالم عرضه و تقاضا، آلودگیهای صنعتی، تجهیزات فرسوده، و رشد جمعیت بدون برنامهریزی، در مجموع نشان میدهد ما نه با بحران کمآبی، بلکه با بحران حکمرانی آب مواجهایم. برای خروج از این وضعیت، باید سیاستگذاری علمی، اصلاح الگوی کشت، بازنگری در تجارت محصولات آببر، اعمال سهمیه و کنترل در مصرف آب صنعتی، و فعالسازی دیپلماسی آب در اولویت قرار گیرند.
آینده منابع آب آذربایجان شرقی، وابسته به تصمیمات امروز ماست. الگوی مصرف آب همانند سایر انواع انرژیها، نیازمند بازنگری جدی در مکانیزم قیمتگذاری، فرهنگسازی مصرفی و ورود جدی های تک میباشد تا مصارف خانگی، کشاورزی و صنعتی این نهاده فوق استراتژیک در عصر کمآبی و ابر بحرانهای زیستمحیطی به طور صحیح کنترل و مدیریت شود. در غیاب رویکردی نو، علممحور و شجاعانه، نهتنها کشاورزی، که حیات اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی منطقه در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت.