در این میان، تفکیک زباله از مبدأ بهعنوان راهکاری کارآمد شناخته میشود که میتواند بار آلودگی محیط زیست را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. بسیاری از شهرهای پیشرو جهان با اجرای برنامههای خلاقانه، موفق به جلب مشارکت حداکثری شهروندان در این زمینه شدهاند. نوشته حاضر به برخی از استراتژیهای موفق در برخی از شهرهای جهان در این حوزه میپردازد.
سئول: الگوی هوشمند مدیریت پسماند با فناوری RFID
پایتخت کره جنوبی با بهرهگیری از فناوریهای نوین، سیستم مدیریت پسماندی طراحی کرده که هم برای شهروندان جذاب است و هم نتایج چشمگیری داشته است. در این سیستم پیشرفته، هر خانوار کیسههای مخصوصی دریافت میکند که مجهز به تگهای شناسایی RFID هستند. این کیسهها در سطلهای هوشمند محلهها که قابلیت توزین و شناسایی نوع زباله را دارند، قرار میگیرند. شهروندان بهازای هر کیلوگرم زباله بازیافتی، امتیازاتی دریافت میکنند که این امتیازها قابلیت تبدیل به اعتبار مالی را دارند و میتوان از آنها برای پرداخت قبوض خدمات شهری یا خرید از فروشگاههای محلی استفاده کرد. اجرای این طرح طی پنج سال گذشته موجب افزایش ۳۴ درصدی نرخ بازیافت و کاهش ۴۰ درصدی زبالههای دفنی شده است. جالب اینکه ۸۷ درصد خانوارهای شهری در این برنامه مشارکت فعال دارند.
سنگاپور: رویکرد ترکیبی آموزش و نظارت
شهر سنگاپورکشور سنگاپور با شعار نوآورانه «هیچ زبالهای به عنوان زباله پایان نمییابد»، برنامه جامعی برای مدیریت پسماند اجرا کرده است. این شهر از سیستم نظارتی هوشمند بهره میبرد که شامل نصب دوربینهای تشخیص چهره در مناطق پرترافیک و اعمال جریمه ۳۰۰ دلاری برای متخلفان است. از سوی دیگر، این شهر سرمایهگذاری قابل توجهی در توسعه زیرساختها انجام داده که شامل نصب سطلهای هوشمند با سنسور سطح پر شدن و سیستم هشدار خودکار برای زمان تخلیه میشود. برنامههای آموزشی گستردهای نیز در مدارس و مراکز محله برگزار میشود و راهنمای مصور بازیافت به ۱۵ زبان مختلف در اختیار شهروندان قرار گرفته است.
آمستردام: خلاقیت در مدیریت پسماند
پایتخت هلند با ابتکارات منحصربهفرد خود در مدیریت پسماند توجه جهانیان را جلب کرده است. این شهر از رباتهای شناور Waste Shark استفاده میکند که به طور مستمر کانالهای آبی را پاکسازی میکنند. همچنین، برنامههای تشویقی خلاقانهای مانند اپلیکیشن «Waste Rewards» با بیش از ۱۵۰۰۰۰ کاربر فعال طراحی شده که امکان تبدیل امتیازات به بلیت موزه یا تخفیف خرید را فراهم میکند. پروژههای آزمایشی جالبی مانند پیادهروهای ساخته شده از پلاستیکهای بازیافتی و ایستگاههای مترو با دیوارهای زنده از گیاهان تصفیهکننده هوا نیز از دیگر اقدامات نوآورانه این شهر است.
توکیو: فرهنگسازی از کودکی
پایتخت ژاپن با نرخ بازیافت ۸۵ درصدی، الگوی بینظیری در مدیریت پسماند ارائه داده است. سیستم آموزشی این شهر بهگونهای طراحی شده که کودکان از همان سالهای اولیه تحصیل با مفاهیم بازیافت آشنا میشوند. دانشآموزان یاد میگیرند چگونه ۱۰ نوع زباله مختلف را تفکیک کنند و در بازدیدهای ماهانه از مراکز بازیافت، چرخه مدیریت پسماند را از نزدیک مشاهده میکنند. مسابقات سالانه طراحی پوسترهای آموزشی و برنامههای مشارکت محلهای از دیگر اقدامات مؤثر این شهر است. سیستم جمعآوری زباله در توکیو بهدقت زمانبندی شده و استفاده از کیسههای شفاف امکان نظارت بهتر را فراهم کرده است.
سنفرانسیسکو: جاهطلبی برای صفر زباله
این شهر آمریکایی با برنامه بلندپروازانه «Zero Waste by 2030» پیشتاز مدیریت پسماند در غرب است. سنفرانسیسکو با اعمال ممنوعیت کامل پلاستیکهای یکبار مصرف و محدودیت تولید محصولات غیرقابلبازیافت، گامهای بزرگی برداشته است. خدمات نوین این شهر شامل مراکز بازیافت سیار در محلههای مختلف و سرویس رایگان جمعآوری زبالههای خطرناک میشود. همکاری نزدیک با کسبوکارها از طریق اعطای نشان سبز به رستورانهای کمپسماند و ارائه تخفیف مالیاتی برای شرکتهای بازیافتی، از دیگر اقدامات مؤثر این شهر است.
چالشهای جهانی و راهکارهای اثربخش
شهرهای مختلف در اجرای برنامههای تفکیک زباله با چالشهای متعددی روبرو هستند. مقاومت فرهنگی شهروندان یکی از عمدهترین موانع است که شهرهایی مانند کپنهاگ با اجرای برنامه «همسایه به همسایه» و آموزش چهرهبهچهره موفق به غلبه بر آن شدهاند. مشکل هزینه بالای اجرا نیز در شهرهایی مانند لندن از طریق مشارکت بخش خصوصی و پروژههایی مانند «سبز با هم» حل شده است. کمبود فضای شهری برای قراردادن سطلهای تفکیک زباله نیز در شهرهای پرتراکمی مانند هنگکنگ با طراحی برجهای بازیافت هوشمند مرتفع شده است. برای حل مشکل تنوع زبالهها نیز شهر سیدنی اپلیکیشن کاربرپسندی به نام «Recycle Right» طراحی کرده که به شهروندان در طبقهبندی صحیح زبالهها کمک میکند.
درسهایی برای آینده
تجربیات موفق شهرهای پیشرو در مدیریت پسماند نشان میدهد که ترکیب چهار عامل کلیدی میتواند به نتایج مطلوب منجر شود. اولاً استفاده از فناوریهای هوشمند مانند سیستمهای نظارتی و تشویقی دیجیتال نقش بسزایی دارد. ثانیاً فرهنگسازی پایدار از طریق آموزش مستمر و شروع از سنین پایه ضروری است. ثالثاً ایجاد حس مالکیت و مسئولیت جمعی از طریق مشارکت عمومی نتایج بهتری به همراه دارد و نهایتاً سیاستگذاری یکپارچه و هماهنگی بین بخشهای مختلف مدیریت شهری، موفقیت برنامهها را تضمین میکند. این الگو میتواند برای شهرهای درحالتوسعه که با چالش مدیریت پسماند روبرو هستند، راهگشا باشد.