به گزارش یازاکو، الهه توسط یک مرد به قتل رسید. قاتل، زنده است و به رسم قانون، قصاص تنها در صورتی ممکن است که خانوادهی مقتول مبلغ دیهی کامل مرد (دو برابر دیهی زن) را بپردازند. این در حالی است که جان مقتول، زنی بیپناه، کمتر از جان یک مرد شمرده شده است. آیا عدالت، تبعیضپذیر است؟
در این ماجرا تنها یک نفر کشته نشده است
اعتماد زنان به عدالت، امنیت در خیابانها، و حس پشتیبانی خانوادهها از قانون نیز زخم برداشتهاند. پیامد چنین ساختاری، ترسی دائمیست که زنان در هر قدم از زندگی با خود حمل میکنند.
خانوادهی الهه، در کنار درد بیپایان از دست دادن دخترشان، اکنون درگیر دغدغهای مالی برای اجرای عدالت شدهاند. آنها باید دیهای مضاعف بپردازند تا قاتل مجازات شود. این نه عدالت، بلکه ظلمِ مضاعف است.
این پرونده بار دیگر این پرسش را در جامعه مطرح کرده:
آیا زنبودن در این سرزمین، همچنان جرم نانوشتهای است؟
ما، به عنوان اعضای یک جامعهی مدنی، باید خواهان بازنگری در قوانینی باشیم که عدالت را به جنسیت گره میزنند. خون انسان، زن یا مرد، یک رنگ است — اما تا زمانی که این اصل ساده در قوانین جاری نشود، داستانهایی مانند الهه حسیننژاد، تکرار خواهند شد.