• امروز : افزونه پارسی دیت را نصب کنید
  • برابر با : Tuesday - 11 November - 2025
4

عاشورای ترکان در اردبیل دوره صفوی از نگاه سیاح آلمانی، آدام اولئاریوس

  • کد خبر : 183701
  • 14 تیر 1404 - 21:02
عاشورای ترکان در اردبیل دوره صفوی از نگاه سیاح آلمانی، آدام اولئاریوس
آدام اولئاریوس دیپلمات آلمانی بود که در سال ۱۶۰۳ م متولد شد او پس از اتمام تحصیلات خود از طریق فیلیپ کروزیوس وارد دربار شد و موفق شد در هیئتی که فریدریش سوم قصد داشت به روسیه و دربار شاه صفی بفرستد، حضور پیدا کند.

به گزارش یازاکو، آدام اولئاریوس دیپلمات آلمانی بود که در سال ۱۶۰۳ م متولد شد او پس از اتمام تحصیلات خود از طریق فیلیپ کروزیوس وارد دربار شد و موفق شد در هیئتی که فریدریش سوم قصد داشت به روسیه و دربار شاه صفی بفرستد، حضور پیدا کند. آن‌ها پس از سفر به مسکو و امضا قراردادهای مختلف با تزار روسیه در ۱۶۳۷ م، وارد آذربایجان شدند. اولئاریوس در این سفر در مورد آداب و رسوم مردم، مراسم‌های عاشورا، خانه‌ها، محله‌ها، شهرها، قرارهای ملاقات با شاه صفی، نوع مشاغل، خوراک مردم و … صحبت به میان آورده و موفق شده سفرنامه‌ای خلق کند که به جنبه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منطقه به طور کامل بپردازد. 

اولئاریوس مراسم عاشورا در اردبیل دوره صفوی را چنین شرح می دهد: سه تابوت كه با پارچه سياهرنگي پوشيده شده بود دايره وار دور گردانده شد كه ظاهرا بايستي مظهر تابوتهاي حضرت علي و دو فرزند ايشان امام حسين و امام حسن ( ع ) مياورد پيش از اينها دو صندوق بلند كه با پارچه اي نيلي رنگ پوشيده بود و گويا تمثيل و تنها ميراث حضرت علي (ع ) يعني كتابهاي روحاني ايشان مي بود به نمايش گذاشته شد و نيز دو راس اسب زيبا كه بر پشت آنها كمان ، تير ، دستارهاي گرانبها و مقداري زيادي پرچم هاي پيروزي قرار داشت دور گردانده شد يك نفر بر سر چوبي يك برج مدور كه آن را نخل مي ناميدند و بر آن چهار قبضه شيشه فرو كرده بودند كه به سبب فراواني اشيا زينتي و ديدن آنها دشوار مي نمود .

چند نفر ديگر بر سر خود جعبه هايي حمل مي كردند اين جعبه را با دسته اي از پرندگان نوارهاي رنگين گل و ساير چيزها آرايش كرده درون آن گويا قراني را در حالت باز قرار داده بودند افرادي كه به اين طرز جعبه را به سر داشتند همراه نواي موسيقي محزون كه وسيله سنجهاي بزرگ ني لبك ، تنبك و طبل نظامي نواخته مي شد مي پريدند  و مي جهيدند چند گروه از جوانان چوبدستي بلندي در دست داشتند و در دايره هايي جداگانه به اطراف مي پريدند و در حاليكه شانه هاي يكديگر را گرفته بود يكي از آنها مي خواند حيدر – حيدر – حسن – حسين و ديگران با او همين كلمات را دم مي گرفتند با اين مراسم جمعيت دوباره به شهر رفتند 

سفر نامه آدام اولئاريوس ، ترجمه بهپور، ص: 74

 

 

لینک کوتاه : https://yazeco.ir/?p=183701

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.