به گزارش یازاکو، حمایت از این سازمانها نسبت به منطقه جغرافیایی در حال تغییر است. به صورت سنّتی «حزب دموکرات کردستان ایران» در جنوب آذربایجان غربی قوی است، «کومله» در جنوب مناطق نفوذ «حزب دموکرات کردستان ایران» در حوالی سنندج و مریوان دارای نفوذ است. حامیان گروه تروریستی «پ.ک.ک.، پ.ی.د./ی.پ.گ. و پژاک» از منطقه شمال حوزه نفوذ «حزب دموکرات کردستان ایران» است.
برای تعیین حوزه نفوذ گروهک تروریستی «پ.ک.ک.، پ.ی.د./ی.پ.گ. و پژاک» کافی است به تاریخ و محل تولد هواداران کشته شده این گروهک توجه نماییم. این گروهک سالهاست که نام اعضاء و اطلاعات زادگاه آنها را در نشریات یا وبسایتهای خود منتشر میکند. اوزجان و گورقایناق اشاره میکنند که از بین ۱۳۶۲ عضو گروهک که بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ کشته شدهاند، ۹.۹ درصد ایرانی بودهاند. سلف و فریس علاوه بر ۱۳۶۲ عضو کشتهشده بین سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴، ۷۳۴ ستیزه جوی «پ.ک.ک» را نیز که بین ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ کشته شدهاند، به آمار اضافه کرده و درصد ایرانیها را ۹ درصد اعلام کردهاند. تزجور میگوید که نسبت اعضاء ایرانیتبار این گروهک در دوره ۱۹۷۶ تا ۲۰۱۲ حدود ۳ درصد بوده، اما پس از ۱۹۹۹ به ۱۴ درصد افزایش یافته است. در این مطالعات، اشارهای به این نشده که اعضاء سازمان از کدام مناطق ایران بودهاند.
تزجور در «مجموعه دادههای شورشیان کرد» که بر اساس اطلاعات اعضای کشتهشده «پ.ک.ک» ساماندهی کرده، تعداد کشته شدگان کردهای ایران، از طرف تزجور و اسدزاده به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته شده است. تزجور و اسدزاده در مطالعه خود، دادههای مربوط به ۴۳۹ عضو این گروهها را تحلیل کردهاند که شامل۳۳۰ نفر از «پ.ک.ک»، ۵۷ نفر از «پژاک»، ۵۲ نفر از «پ.ی.د/ی.پ.گ» میشود. در این پژوهش، شهرها و استانهای زادگاه این اعضاء مشخص شده است. براساس این بررسی بالاترین میزان مشارکت از استان آذربایجان غربی میباشد که از میان ۴۳۹ عضو کشته شده، ۲۹۴ نفر (۶۹ درصد) از این استان بودهاند. با در نظر گرفتن اینکه حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر از این اعضاء از مناطق جنوبی این استان میباشند که به زبان سورانی صحبت میکنند و بیش از نیمی از آنها از مناطق شمالی از میان گویشوران گویش کرمانجی هستند. مشارکت از مناطق سنّینشین استانهای کردستان و کرمانشاه، در حدود ۱۲۰ نفر میباشد. مشارکت از مناطق شیعهنشین کرد بسیار کمتر از ۲-۳ درصد از کل مشارکت میباشد.
با توجه به اینکه سنّیهای کرمانج کمتر از ۱۰ درصد از کردهای ایران را تشکیل میدهند، نرخ مشارکت آنها در گروههای «پ.ک.ک/پژاک» به نسبت بسیار بالاتر از مناطق سنّینشین سورانیزبان است.
نتیجه گیری
جنبش کرد در ایران در وضعیت سکوت نسبی به سر میبرد. این وضعیت علاوه بر عدم موفقیت جنبش در جلب حمایتهای بینالمللی، ناشی از سیاستهای موفقیتآمیز دولت ایران در مهار فعالیتهای این جنبش نیز هست. از سوی دیگر، اتحادهای راهبردی که ایران با برخی گروههای مسلح کرد برقرار کرده، مانع از حمایت این گروهها از جنبش کرد ایران شده است. جالب توجه آنکه، همانگونه که در نمونه تنشهای بین «حزب دموکرات کردستان عراق» (تحت رهبری خاندان بارزانی) و «حزب دموکرات کردستان ایران» مشاهده شده، تهران حتّی قادر است از سازمانهایی مانند «حزب دموکرات کردستان عراق»، «اتحادیه میهنی کردستان» و «پ.ک.ک» به عنوان ابزاری در مقابل جنبش کرد ایران استفاده کند.
تابلو ۱: مواضع گروههای کرد در قبال هویت کردی در ایران
استان | مذهب | گویش | سازمان بانفوذ در منطقه | احساس تعلق به هویت سیاسی کرد |
شمال آذربایجان غربی | سنی | کرمانجی | پژاک | قوی |
جنوب آذربایجان غربی | سنی | سورانی | پژاک و حزب دموکرات کردستان ایران | قوی |
کردستان | سنی | سورانی | حزب دموکرات کردستان ایران و کومله | قوی |
خراسان شمالی | شیعه | کرمانجی | ————- | ضعیف |
کرمانشاه و ایلام | شیعه و اهل حق | لهجه های جنوبی | ————- | ضعیف |
همانطور که در جدول فوق مشاهده میشود، در میان کردهای ایران که از تنوع زبانی و مذهبی بالایی برخوردارند، سطح احساس تعلق به هویت سیاسی کردی یا گروهکی که به آن میپیوندند، تا حدی بر اساس وابستگیهای مذهبی و زبانی متفاوت است. به عبارت دیگر، شیعه یا سنّی بودن یا گویش مورد استفاده میتواند سطح پذیرش هویت کردی و همچنین گروهک یا ائتلاف کردی که فرد به آن میپیوندد را تعیین کند.
کردهای شیعه عموماً از هویت سیاسی کردی به دور هستند. شواهد مربوط به دوری گزیدن کردهای شیعه از ملّی گرایی قومی کردی را میتوان در موارد زیر مشاهده کرد: عدم مشارکت کردهای شیعه در جنبشهای کردی در سالهای ۱۹۲۰، ۱۹۴۶ و ۱۹۷۸، حضور بسیار ناچیز آنها در گروهکهای کردی، عدم برگزاری تظاهرات مشابه در مناطق شیعهنشین کرد در پی تحولاتی مانند انتقال اوجالان به ترکیه یا محاصره کوبانی که در مناطق سنینشین کرد اتفاق افتاد. اگرچه کردهای شیعه امروزه از ملّی گرایی قومی کردی فاصله دارند، اما نگرش مثبت آنها به زبان کردی و افزایش تلاشها برای تقویت هویت کردی در میان آنها در سالهای اخیر، نشان میدهد که در درازمدّت بیداری ملّی گرایی قومی در میان کردهای شیعه نیز ممکن است.
کردهای شیعه در مقایسه با کردهای سنّی، کمتر در معرض سیاستهای طردکننده دولت قرار داشتهاند و این موضوع با یافتههای علمی موجود همخوانی دارد که نشان میدهد آنها از ملی گرایی قومی کردی فاصله میگیرند. این پدیده با نظریه فاکس نیز سازگار است که معتقد است اختلافات مذهبی/فرقهای از دهه ۱۹۸۰ به بعد موجب تشدید خشونتها شده است.
هسته اصلی گرایش به هویت کردی را کردهای سنی (گویشوران کرمانجی و سورانی) تشکیل میدهند. در میان کردهای غیرسنی (مانند کردهای خراسان) و مناطق شیعهنشین که به گویشهای جنوبی سخن میگویند، هویت سیاسی کردی بسیار ضعیفتر است. برخی کردهای شیعه حتّی ترجیح میدهند با عنوان «کرد» معرفی شوند تا خود را از هویت کردی متمایز کنند. برای مثال، سهراب پورناظری (هنرمند ایرانی) با بیان اینکه «من کرد کرمانشاهی هستم، نه کرد» این تمایز را آشکارا بیان می دارد. درحالی که کردهای سنی نفوذ بسیار محدودی در ساختار حکومتی ایران دارند، کردهای شیعه از موقعیت بهتری برخوردارند. مثال: بیژن نامدار زنگنه (وزیر نفت سابق ایران) یک کرد شیعه شناخته میشود.
در مناطق سورانیزبان، گروههایی مانند کومله و حزب دموکرات کردستان ایران نفوذ بیشتری دارند. در مقابل، «پ.ک.ک/پژاک» در مناطق کرمانجیزبان غالب هستند. بیش از نیمی از اعضای «پ.ک.ک/پژاک» از مناطق سنی-کرمانجی هستند، درحالی که این گروه تنها ۱۰ درصد از جمعیت کردهای سنی ایران را تشکیل میدهند. این نشاندهنده شدّت بالای مشارکت آنها نسبت به مناطق سنی- سورانی است. یکی از عوامل کلیدی تعیینکننده نفوذ منطقهای گروههای کردی، وابستگی مذهبی و زبانی است. چندپارگی زبانی کردها – با گویشهای مختلف و سیستمهای نوشتاری متفاوت در کشورهای مختلف – بهطور قابل توجهی روابط بین جوامع کرد را محدود کرده است.
به دلیل اشتراک زبانی (کُرمانجی) و مذهبی (سنی) با کردهای ترکیه، این منطقه عمدتاً به عنوان امتداد جامعه کرد ترکیه محسوب میشود. این مناطق قویترین پایگاه حمایتی را برای «پژاک» (شاخه ایرانی «پ.ک.ک») فراهم میکنند. با وجود کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه، «حزب دموکرات کردستان ایران» همچنان در میان کردهای سورانیزبان که با کردهای عراقی اشتراک زبانی دارند، نفوذ نسبی حفظ کرده است.
مناطق سنینشین کُرمانجیزبان که بالاترین نرخ باروری و رشد جمعیت را دارند، بیشترین مشارکت را در گروههای وابسته به خط پ.ک.ک/ک.ج.ک (مانند پژاک) نشان میدهند. این یافته فرضیه ارتباط بین رشد جمعیت بالا و گرایش به گروههای مسلح را تأیید میکند. اما استثنای قابل توجه وجود دارد: مناطق سورانیزبان با وجود نرخ باروری بالا، مشارکت کمتری در این گروهها دارند. این تناقض نشان میدهد که عوامل دیگری مانند مجاورت جغرافیایی با مناطق درگیر درگیری (کردستان ترکیه) و تأثیر هویتی گویش کُرمانجی نیز نقش تعیینکنندهای ایفا میکنند.
از طرف دیگر دلیل دیگر ضعف نسبی جنبش کرد در ایران چالشهای جمعیتی کردهای ایران می باشد. نرخ رشد جمعیت کردها پایینتر یا حداکثر برابر با میانگین ملّی ایران است. این نرخ رشد جمعیت به این معنی است که در بلندمدّت نسبت کردها در جمعیت ایران یا ثابت خواهد بود و یا کاهش خواهد داشت. بدیهی است که کاهش نرخ رشد جمعیت کردها موجب افول جنبش کرد در ایران خواهد شد. در این زمینه پایین بودن نرخ باروری نسبت به نرخ تغییر نسل با کاهش «اندازه جمعیت» موجب بروز یک عامل منفی جنبش ملّی گرایی قومی کرد خواهد بود.
از طرف دیگر، نتیجه دیگر پایین بودن نرخ باروری در میان جمعیت کرد سورانی زبان کاهش نسبی سهم جوانان است. با توجه به پیشبینی های هانتینگتون کاهش نسبت جوانان به کل جمعیت موجب کاهش توان بالقوه نظامی گروهکهای مسلح میشود. از طرف دیگر، مناطق سنّی-کرمانجی که بیش از نیمی از نیروهای «پ.ک.ک/پژاک» تأمین میکند، دارای نرخ باروری بالایی نسبت به دیگر مناطق کردنشین بوده و با جمعیت نسبتاً جوان فرضیه این تحقیق در مورد افزایش توان بالقوه کردهای سنّی-کرمانجی برای تأمین نیروی جوان برای گروهکهای مسلح تأیید میکند.
این روندها حاکی از آن است که در آینده وزن سیاسی مناطق سورانیزبان در جنبش کردی کاهش خواهد یافت. مرکز ثقل مبارزات به مناطق سنّی- کرمانجی محدود خواهد شد. به دلیل کاهش جمعیتی مطلق کردها در ایران پتانسیل جنبش کاهش کلّی خواهد یافت.