به گزارش یازاکو، چند ماه پیش عبدالله اوجالان فراخوانی را برای انحلال حزب تروریستی پ.ک.ک. ارائه داد و اینک همزمان با حملات اسراییل به کشورمان شاهد فراخوان گروههای تروریستی کرد برای خیزش علیه جمهوری اسلامی هستیم. این حوادث را چگونه باید خواند؟ این دو حادثه مجزا از هم میباشند ویا میتوان این را مجموع اضداد دانست؟ آلتان تان، نماینده اسبق دیاربکر در مجلس ترکیه از «حزب دموکراسی و برابری خلقها» در نوشتهای در ایندیپنت ترکی در بهمن ماه سال قبل پرده از طرحی برمیدارد که همزمان با حمله اسراییل به ایران و فعال شدن گروهکهای تروریستی کرد در منطقه مفهوم بیشتری مییابد.
وی تحلیل خود را با پیشنهاد دولت باغچلی، رهبر «حزب جنبش ملّیگرا» در مورد حل مسئله کردها و تحولات پس از آن که منجر به فراخوان عبدالله اوجالان از پ.ک.ک. برای انحلال و روی آوردن کردها به سیاستورزی در چارچوب دولت ترکیه آغاز میکند. با این همه، در واقع، به قول آلتان تان مسئله کرد در این کشور به مسئله اعطاء جایگاه سیاسی گره خورده است. ظاهراً این مسئله خطوط قرمز برای هر دو طرف میباشد. به نظر وی، دو دیدگاه در مورد این پیشنهاد و حل مسئله کرد در ترکیه وجود دارد. اوّلین رویکرد دیدگاه رسمی دولت میباشد که از طرف محمد اوچوم، مشاور ریاست جمهوری ارائه گردید که بازتاب مواضع «حزب عدالت و توسعه»، ریاست جمهوری و به طور کلّی دولت و البته «ائتلاف جمهوریت» میباشد. به نظر وی، «مسئله کردها برای ترکیه به پایان رسیده است. موضوع فعلی صرفاً یک مسئله تروریسم است. پ.ک.ک باید سلاحها را زمین بگذارد و خود را منحل کند.
عبدالله اوجالان در این فرآیند نقش مهمی را به عهده خواهد گرفت و در نتیجه بسیاری از مصایب ترکیه بر طرف خواهد شد». در مسئله اعطاء جایگاه سیاسی وی هر گونه ادّعا و مطالبه در این خصوص را خط قرمز برای دولت ارزیابی میکند و آن را تلاشی برای «تجزیه میهن و ملّت» خوانده و با آن مخالفت میکند. به نظر محمد اوچوم، «در فرایند حل و فصل مسئله کرد اعطاء جایگاه خاص سیاسی به کردها ممکن نیست. این اقدامی تجزیهطلبانه و غیرقابل قبول است». بدین ترتیب، وی هرگونه بحث درباره جایگاه سیاسی خاص را رد میکند. با این همه منسوبین دولتی از گشایش در زمینههای مختلف اجتماعی و فرهنگی و حتّی سیاسی برای کردها دفاع میکنند. اردوغان به امکان «گشایش فضای سیاسی برای طرح هر خواسته سیاسی پس از خلع سلاح تروریستها» تأکید نموده است. بطور خلاصه این رویکرد بر عدم پذیرش هرگونه درخواست برای وضعیت سیاسی خاص، تأکید بر وحدت ملّی و صیانت از تمامیت ارضی ترکیه تأکید دارد.
رویکرد دیگر، بیانات احمد داشقیران روزنامهنگار فعال در روزنامه «طرف» بازتابدهنده دیدگاههای مخالف است. در تحلیل احمد داشقیران تأکید بر این است که مسئله اساساً یک «مسئله جایگاه حقوقی» است و متأسفانه در این مورد اتفاق نظری دیده نمیشود. به نظر وی، علیرغم برخی ممنوعیتها و کاستیها در گذشته امروزه خواست اصلی کردها در مورد هویت فرهنگی خویش، آموزش زبان مادری و بازگرداندن نامهای اصلی اماکن جغرافیایی، افزایش اختیارات سازمانهای محلّی و در گامی فراتر رسمی شدن زبان کردی میباشد.
آلتان تان پیشنهاد میکند که دولت ترکیه باید از تشکیل دولت کرد در شمال عراق، سوریه و ایران دفاع نماید. ولی با توجه به موقعیت کردها در ترکیه خواهان مشارکت کردها در دولت، به عبارت دیگر در قدرت سیاسی است.
وی به صراحت تأکید میکند که یگانه راه رفع مسئله کرد، تشکیل دولت کرد در اراضی کردنشین عراق است و بزرگترین مانع در راه تحقّق این امر ترکیه است. در همهپرسی استقلال کردستان در سال ۲۰۱۷، ترکیه میبایست با تدبیر دولتی از این فرایند حمایت میکرد. در همین راستا وی معتقد است که وضعیت کردهای ایران و سوریه متفاوت است؛ در این مناطق باید نظام خودمختاری برقرار شود. یعنی، به هر صورتی که در سوریه دولتی شکل میگیرد و یا ایران وارد مرحله اصلاحات ساختاری میشود، کردها در چارچوب این کشورها باید به خودمختاری دست یابند و باید دولتهای خودمختار خود را داشته باشند. مقاومت شدید ترکیه (به دلایل امنیتی و تاریخی) در قبال تشکیل دولت کرد به علّت نگرانی از اثرات دومینووار در منطقه، چالشهای اقتصادی و ژئوپلیتیک میباشد. ولی به نظر وی، مسئله کردها نیازمند نگاهی نو و راهحلی جامع است که هم حقوق کردها تأمین شود و هم ثبات منطقه را حفظ کند. استقلال کردستان عراق میتواند گام اوّل در این مسیر باشد. ترکیه میتواند با حمایت از کردستان عراق امنیت مرزهای خود را تضمین کند. نقش سازندهای در منطقه ایفاء نماید و از تشدید تنشهای داخلی جلوگیری کند. به جای مقاومت، ترکیه میتواند با حمایت آگاهانه از حق تعیین سرنوشت کردها نقش تاریخی مثبتی ایفاء کند، اعتماد از دست رفته را بازسازی و از تشدید تنشهای داخلی جلوگیری کند.
به نظر آلتان تان، در مور ترکیه به علّت متفاوت بودن وضعیت کردها در ترکیه و کثرت آنها، به خاطر گذشته تاریخی و موقعیت فعلیو وضعیت با دیگر کشورهای منطقهی متفاوت است. در ترکیه درهم تنیدگی جمعیتی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و اقتصادی وجود دارد. نمیتوان راهی غیر از این در پیش گرفت. امتیازات جغرافیایی و جمعیتی ترکیه وجه ممیزه مهم ترکیه از کشورهای منطقه است. به همین دلایل، تحقق شهروندی دموکراتیک و برابر برای تمام اقوام، بازتعریف مفهوم «ملّت» در قانون اساسی جدید و اصلاح نظام آموزشی برای انعکاس تنوع فرهنگی لازم و ضروری است. باید شهروندی دموکراتیک و برابر برای کردها در این کشور تأمین شود. همانگونه که اردوغان میگوید: «دولت ترکیه دولت کردها نیز خواهد بود». اوزگور اوزل میگوید: «برای کردها یک دولت وعده میدهم». این دولت، دولت ترکیه است. تبدیل جمهوری ترکیه به میهن مشترک نیازمند تدوین قانون اساسی نوین، بازتعریف شهروندی و اصلاح نظام آموزشی است.
به نظر وی، نیل به این مقصود مستلزم بازنگری دو طرف در مسئله است. باید ملّیگرایان کرد، این دیدگاه خود نسبت به ترکیه را مورد بازنگری قرار دهند. آنها نمیتوانند در هم تنییدگی تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با ترکها در این کشور باستانی را نادیده بگیرند.
دولتمردان ترک نیز باید نگرش خود به کردها را مورد بازنگری قرار دهند. چرا خواست کردها برای کسب جایگاه حقوقی بحثبرانگیز باشد؟ طبیعی است که کردها درخواست کسب جایگاه سیاسی- حقوقی باشند. کسی نباید از این امر ناراحت و عصبانی باشد. علاوه بر اینکه جایی هم قرار نیست تجزیه و تقسیم شود. اگر کردها در سرزمینهای خود بدون آنکه با همسایگان خود در جنگ و ستیز باشند، در کمال همزیستی بتوانند زیست مشترکی داشته باشند، بلکه خواهان جایگاهی سیاسی- حقوقی همچون اتحادیه اروپا شوند و اگر این را به دست آورند چه کسی از آن متضرر خواهد شد؟
به عنوان نتیجه، میخواهم خاطرنشان بدهم که بدون اعطاء جایگاه حقوقی- سیاسی، مسلماً مسئله حل نمیشود؛ اما این جایگاه حقوقی – سیاسی باید یک جایگاه دقیق و درست باشد که اتحاد، همبستگی و برادری را تضعیف نکند. نهتنها برای کردهای یک منطقه خاص، بلکه برای تمام کردهای خاورمیانه، یک درک جهانی از جایگاه حقوقی- سیاسی لازم است.
اینجاست که آلتان تان برخلاف ادّعای فوق خواهان ساختاری همچون اتحادیه اروپا در ترکیه میشود که دولت کرد یکی از اعضاء آن است. به نظر وی، در چنین صورتی ترکیه به مرکز اتحادیه تبدیل خواهد شد. وی میگوید: «همانگونه که مرکز ترکیه، یعنی مرکز واقعی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی استانبول است، اینک مرجع خاورمیانه نیز ترکیه است. استانبول به عنوان مرکز ترکیه نه تنها برای ترکیه، بلکه برای خاورمیانه مرجع و مرکز جاذبه باشد. ترکیه با جمعیت ۸۵-۹۰ میلیونی، اقتصادش، نیروی انسانی تحصیلکرده، جغرافیا و موقعیتش رهبر طبیعی و قطب جاذبهی منطقه است».
به نظر وی، راه حل نهایی نه در انکار هویت کردها، بلکه در پذیرش آن در چارچوبهای نوین سیاسی نهفته است. ترکیه با درک این واقعیت میتواند هم ثبات داخلی و هم رهبری منطقهای خود را تضمین کند. این راه حل تبدیل ترکیه به وطن مشترک برای تمام اقوام، ترکیب هویت ترکی و کردی در چارچوب یک دموکراسی متکثر و تقویت موقعیت ترکیه به عنوان قدرت نرم در منطقه.
پرسش اساسی در این دوره این است که آیا ترکیه میتواند الگویی ارائه دهد که هم خواستههای مشروع کردها را پاسخ گوید و هم تمامیت ارضی کشورهای منطقه را حفظ کند؟ این چالش اصلی سیاستگذاران در دهه پیشرو خواهد بود.