یازاکو، جعفر ساعینیا _ زنجان، استانی با گنبدی جهانی، غاری شگفتانگیز، صنایعدستی ثبتشده و موزه مردان نمکی که جهانیان را حیرتزده کردهاند، اکنون به استانی تبدیل شده است که در عرصه گردشگری حتی در میان ده استان اول کشور نیز جایی ندارد. چرا؟
پاسخ روشن است: مدیریت غیرتخصصی، نگاه اداری به گردشگری، و نداشتن برنامه توسعهمحور. بیبرنامگی، ضعف مدیریتی، و ناتوانی در برندسازی، سالهاست که صنعت گردشگری زنجان را در خواب نگه داشتهاند.
چگونه استانی که میتوانست به قطب گردشگری صنعتی کشور تبدیل شود، امروز حتی از جذب گردشگر داخلی هم ناتوان است؟ چرا موزههای منحصربهفردش مهجور ماندهاند؟ چرا هیچ برنامهای برای معرفی ظرفیتهای کمنظیر صنایعدستی چون چاقوسازی، ملیلهکاری و مسگری در سطح ملی و بینالمللی وجود ندارد؟ و مهمتر از آن، چرا گردشگر خارجی بهجز بازدیدی گذرا از سلطانیه، زنجان را در نقشه خود قرار نمیدهد؟
پاسخ را باید در انفعال و واگذاری گردشگری به حاشیه جستوجو کرد. سالهاست که هیچ راهبرد مشخصی برای برندینگ گردشگری زنجان تدوین نشده؛ دهها جلسه بیثمر، چندین سند پرزرقوبرق و وعدههای همیشگی، جای برنامه اجرایی واقعی را گرفتهاند.
زنجان در قلب ایران قرار دارد، اما در قلب گردشگری ایران نیست. راهها هست، جاذبهها هست، اما اراده و مدیریت نیست. گردشگری در زنجان همچنان تابع منطق نمایشگاهی، فصلی و تشریفاتی است؛ نه یک صنعت جدی، نه یک منبع درآمد پایدار، و نه حتی یک دغدغه اقتصادی. حتی ایدههایی ساده چون راهاندازی تورهای تجربهمحور کارگاهی، موزه زنده صنایعدستی یا جشنوارههای بینالمللی چاقو و ملیله، سالهاست که در حد پیشنهاد باقی ماندهاند. وقتی حتی در شهر سلطانیه، گردشگر خارجی امکانات اولیه اقامتی مناسب پیدا نمیکند، چگونه میتوان انتظار ماندگاری، رضایت و تکرار سفر داشت؟ اگر بازنگری فوری و بنیادین در سیاستگذاری گردشگری زنجان این استان فراموش شده آذربایجان انجام نشود، این ظرفیت همچنان در خاک فراموشی دفن خواهد شد—درست مثل مردان نمکیاش.