به گزارش یازاکو، دریاچه ارومیه دیگر دریاچه نیست. آنچه امروز در حوضه این پهنه آبی دیده میشود، چشماندازی کویری است با نمکزارهایی ترکخورده و گاه طوفانهای نمکی که سلامت ساکنان منطقه را تهدید میکند. روند خشکی تدریجی این دریاچه در دهههای گذشته به خوبی قابل رصد بود، اما آنچه غیرقابل توجیه است، بیعملی مستمر، تصمیمهای نادرست و سوءمدیریتهایی است که از سوی نهادهای مسئول صورت گرفت و امروز کار را به این نقطه رسانده است.
دولتها آمدند و رفتند، وعدهها داده شد، میلیاردها تومان بودجه تعریف شد، اما در عمل، سهم دریاچه تنها “کاهش سطح آب” و “افزایش بحران” بود. از احداث بیرویه سدها و برداشتهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی گرفته تا نادیده گرفتن هشدارهای مکرر کارشناسان محیطزیست، همه و همه دست به دست هم دادند تا یکی از مهمترین زیستبومهای ایران به مرگ قطعی نزدیک شود.
سال ۱۴۰۴را باید نقطه پایان دانست؛ زیرا به گفته کارشناسان، دریاچه ارومیه امسال به بدترین وضعیت ممکن رسید: خشک کامل. تصویری که اکنون از دریاچه ثبت میشود، نه تصویری از بحران، بلکه یک گواهی فوت زیستمحیطی است.
این فاجعه صرفاً یک بحران محلی نیست، بلکه تهدیدی است ملی با تبعاتی بلندمدت بر اقلیم، اقتصاد منطقه، سلامت مردم و آینده توسعه پایدار کشور. اگر امروز سکوت و بیتفاوتی ادامه یابد، فردا باید منتظر فجایعی بزرگتر در سایر پهنههای آبی کشور نیز بود.
اکنون زمان آن است که به جای وعدههای بیسرانجام، اقداماتی فوری، علمی و ساختاری انجام گیرد. در غیر این صورت، دریاچه ارومیه تنها نقطه آغاز خواهد بود؛ آغازی بر پایان اکوسیستمهای شکننده ایران.