یازاکو، جعفر ساعینیا_ در روزهایی که گرمای طاقتفرسا و خاموشیهای مکرر، زندگی را برای شهروندان تبریز سختتر کرده، ترافیک سنگین و آلودگی هوا هم به دغدغههای دائمی مردم اضافه شده است. خیابانهای اصلی شهر دیگر کشش جمعیت و خودروها را ندارند و هر روز با انبوهی از ترافیک قفلشده و اعصابخردکن مواجهایم.
افزایش جمعیت و خودرو طی دهههای گذشته در حالی رخ داده که زیرساختهای شهری نهتنها رشد نکرده، بلکه در بسیاری از موارد فرسوده و ناکارآمد ماندهاند. پروژههای عمرانی به کندی پیش میروند و مدیریت شهری، عمدتاً درگیر مسائل روزمره و رفع بحران است، نه برنامهریزی بلندمدت.
از سویی دیگر، مرکزگرایی شدید در تصمیمگیریهای ملی باعث شده تبریز و شهرهای مشابه، سهم ناچیزی از بودجههای توسعهای داشته باشند. در حالی که کلانشهرها نیاز به برنامهریزی و بودجه مستقل دارند، تبریز همچنان چشمانتظار توجه دولت مرکزی است؛ انتظاری که سالهاست به نتیجه نرسیده است.
مشکلات اقتصادی نیز مزید بر علت شدهاند. کاهش درآمدهای شهرداری، ناتوانی در جذب سرمایهگذاری و رکود در بخش خصوصی باعث شده بسیاری از طرحهای توسعه شهری روی کاغذ باقی بمانند. شهر درگیر بحرانهای روزانه است و جایی برای اصلاحات ساختاری باقی نمانده است.
در کنار همه این عوامل، نبود الگوی بومی برای توسعه شهری یکی دیگر از مشکلات ریشهای است. تبریز الگویی متناسب با جغرافیا، فرهنگ و نیازهای خود ندارد و توسعه شهری با فقدان کارآمدی اجرا میشود.
نتیجه این وضعیت چیزی جز خشم و خستگی مردم نیست. شهروندانی که صبح را با صدای بوق و دود آغاز میکنند و ظهر و شب را با قطع برق و گرما میگذارنند.
در چنین شرایطی، نارضایتی عمومی رو به افزایش است و اعتماد مردم به نهادهای مسئول، روزبهروز کاهش مییابد. اگر فکری اساسی برای اصلاح مدیریت شهری، بهبود زیرساختها و بازنگری در نحوه تخصیص منابع نشود، تبریز در مسیر یک بحران تمامعیار قرار خواهد گرفت.