یازاکو، جعفر ساعینیا_ اینروزها اگر سری به شرفخانه بزنید، چیزی از آن نسیمهای دریایی و هوای دلپذیر سالهای نهچندان دور نمییابید. امروز شرفخانه، گرمترین منطقه آذربایجان شرقی شده است. این داغی، نه فقط از آفتاب تابستان که از جهنمی میآید که با دست خودمان ساختیم؛ با دههها بیتوجهی، طرحهای ناکارآمد، وعدههای توخالی، و مدیریت فاجعهبار محیط زیستی.
خشکی دریاچه اورمیه نه فقط نمک بر زخم طبیعت که خاکستر بر زندگی میلیونها انسان پاشیده است. افزایش دمای منطقه، تغییرات شدید اقلیمی، طوفانهای نمکی، نابودی باغات و زمینهای کشاورزی، و مهاجرتهای اجباری؛ همه نشانههایی هستند از فاجعهای که همچنان ادامه دارد.
چه کسی پاسخگوی این وضعیت است؟ چه نهادی مسئول تبدیل یک پهنه آبی بینالمللی به کویری مرگبار است؟ برای سالها شعار از دهها طرح و میلیاردها تومان هزینه داده شد، اما در عمل چیزی جز مرگ تدریجی دریاچه ندیدیم. طرحهای نجات، تنها در رسانهها نجاتبخش بودند؛ در واقعیت، بذر ناامیدی و خشم در دل مردم کاشتند.
آیا هیچ مدیری جرأت دارد به مردم شرفخانه، بناب، ملکان، آذرشهر، اورمیه، سلماس، تبریز، و دهها شهر دیگر پاسخ دهد که چرا آینده فرزندانشان در این گردوغبار نمک دفن شده؟ آیا وقت آن نرسیده که این نظام مدیریتی ناکارآمد، به جای فرافکنی، مسئولیت خود را در قبال فاجعه قتل دریاچه اورمیه بپذیرد؟
اگر روند فعلی ادامه یابد، نهتنها آذربایجان که تمام شمالغرب کشور درگیر بحرانی خواهد شد که بازگشت از آن ممکن نیست. این تنها یک هشدار زیستمحیطی نیست؛ این، اعلام وضعیت قرمز انسانی و تمدنی است.
حالا شرفخانه دیگر بندر نیست؛ تنها ایستگاهیست در مسیر زوال.
و ما، نظارهگر سوختن یک تمدن زیر آفتاب بیتدبیری هستیم.