یازاکو_ جعفر ساعینیا – مشروطیت، انقلاب قانون و مردم بود؛ تلاشی سترگ برای مهار قدرت مطلقه و بازگرداندن سرنوشت کشور به دستان مردم. ۱۱۹ سال از آن خیزش بزرگ میگذرد، اما هنوز بسیاری از آرمانهای آن زندهاند؛ چون هنوز به تحقق کامل نرسیدهاند.
مشروطه خواهان از عدالتخانه گفتند، از قانون اساسی، از حق مشارکت مردم در قدرت و از آزادی انسان ایرانی. آنچه آنها خواستند، همان چیزیست که امروز هم باید خواسته شود: آزادیخواهی، توازن قوا، شفافیت، مسئولیتپذیری، اقتصاد آزاد، و تعامل عزتمندانه با جهان.
در بطن این حرکت تاریخی، تبریز نه فقط بهعنوان یک شهر، که بهمثابه وجدان بیدار ایران ایستاد. ایستادگیاش با خون ستارخانها و باقرخانها رنگ گرفت، اما فقط به گلوله و فداکاری خلاصه نشد؛ به یک فرهنگ بدل شد: فرهنگ آزادیخواهی، آگاهی سیاسی، و مسئولیتپذیری شهروندی.
امروز، مشروطه باید از نو خوانده شود؛ نه بهعنوان یک درس تاریخ، بلکه بهمثابه یک پروژه ناتمام ملی. و اینبار، نباید فقط نخبگان یا سیاستمداران ادامهدهندهی راه مشروطه باشند؛ بلکه هر فرد، باید نخبهی خودش باشد. نخبه در دانستن، در انتخاب، در مطالبهگری، و در ایستادگی برای حقوق خود.
مشروطه یعنی دانستن اینکه آزادی حق توست، و ساختن جامعهای که این آزادی را پاس دارد. مشروطه یعنی پاسخگو کردن قدرت، و پرهیز از تمرکز ثروت و تصمیم در دستان اندک. مشروطه یعنی آزادی اندیشه، برابری در برابر قانون، و شکستن انحصار قدرت و رانت.
در دورانی که جهان بر محور شفافیت، گفتوگو، اقتصاد رقابتی و حاکمیت قانون پیش میرود، نمیتوان با ساختارهای کهنه، کشور را به آیندهای روشن رساند. توسعه بدون آزادیخواهی، سرابی بیش نیست.
تبریز امروز نیز میتواند همان نقش تاریخیاش را ایفا کند: صدای آزادیخواهی، صدای توسعهطلبیِ عادلانه، صدای مطالبهگری مردمی. این بار نه فقط با تفنگ، بلکه با اندیشه، با رسانه، با مشارکت مدنی، و با نهادسازی.
ایران به نسلی از آزادیخواهانِ نخبهساز نیاز دارد؛ کسانی که به جای تکیه به نجاتبخش، خود پیشرو باشند. کسانی که به جای انتظار، اقدام کنند. و این راه، دقیقاً همان ادامهی مشروطیت است.
مشروطیت را باید ادامه داد؛ با هر ایرانی که نخبهی خویش باشد، و با تبریزی که هنوز پرچم آزادی را زمین نگذاشته است.