یازاکو، جعفر ساعینیا_ امروز چهارشنبه، ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، مردم آذربایجان شرقی گرمای طاقتفرسایی را تحمل میکنند. هوا در تبریز و بسیاری از شهرهای استان به اوج داغی خود رسیده و زندگی روزمره مردم عملاً تحت فشار شدید گرما قرار گرفته است. اما در نهایت شگفتی و تأسف، مدیران استان تصمیم گرفتهاند نه امروز و نه فردا، بلکه روز شنبه اول شهریور ـ زمانی که پیشبینیها از کاهش نسبی دما حکایت دارد ـ را تعطیل کنند. چرا؟ چون تهران، پایتخت، شنبه را تعطیل کرده و ما نیز باید همصدا و همگام با مرکز، بدون توجه به شرایط بومی، همان نسخه را اجرا کنیم.
این تصمیم نماد آشکار یک بیماری مزمن در مدیریت آذربایجان است: بیارادگی و دنبالهروی کورکورانه. گویی مدیران ما نه چشم دارند برای دیدن واقعیتهای اقلیمی استان، نه گوش برای شنیدن صدای مردم، و نه زبانی برای مطالبه حقوق موکلان خود. آنها فقط منتظرند تا دستور از تهران برسد و سپس بیچونوچرا اجرا کنند؛ بیآنکه اندکی بیندیشند که آیا این تصمیم با شرایط مردم استان سازگار است یا نه.
مردم آذربایجان شرقی بارها دیدهاند که در موضوعات گوناگون، از بحران انرژی و آب گرفته تا مسائل سرمایهگذاری و حتی تعطیلات اداری، مدیران و نمایندگان استان کمترین ارادهای برای پیگیری منافع محلی ندارند. آنها بیش از آنکه وکیل مردم باشند، مجریان خاموش و منفعل مرکز هستند. این بار نیز داستان تکرار شد: اوج گرما در ۲۹ مرداد است، اما تعطیلی را برای اول شهریور ـ صرفاً به تبعیت از تهران ـ اعلام میکنند.
چنین رویکردی، نهتنها خشم مردم را برمیانگیزد، بلکه نشان میدهد آذربایجان در تصمیمگیریهای ملی هیچگونه استقلال و قدرت چانهزنی ندارد. آیا واقعاً دشوار بود که مدیران استان با تکیه بر دادههای هواشناسی و منطق علمی، امروز چهارشنبه یا فردا را تعطیل اعلام کنند؟ آیا نمیتوانستند برای یک بار هم که شده به جای دنبالهروی، ابتکار عمل داشته باشند و نشان دهند که منافع مردمشان برایشان اولویت دارد؟
پرسش اصلی اینجاست: مدیران و نمایندگان آذربایجان شرقی دقیقاً چه وظیفهای دارند؟ اگر قرار است تمام تصمیمات از مرکز دیکته شود و آنها فقط نقش یک بلندگو را ایفا کنند، پس این همه ساختار اداری و نمایندگی چه توجیهی دارد؟ مردم آذربایجان نیازمند مدیرانی با اراده، مستقل، شجاع و مطالبهگر هستند؛ نه دنبالهروهایی که حتی در مسئله سادهای مانند تعیین روز تعطیلی در برابر گرما هم از خود جرئت تصمیمگیری نشان نمیدهند.
این وضعیت یادآور این حقیقت تلخ است که تا زمانی که مدیران و نمایندگان آذربایجان شرقی در خواب دنبالهروی و تسلیم محض باشند، این استان رنگ توسعه و رفاه را نخواهد دید. آذربایجان نیازمند مدیرانی است که قدرت تفکر مستقل داشته باشند، نه کسانی که فقط ادای مدیر بودن درآورند. امروز بیش از هر زمان دیگر، مردم استان باید از این بیاختیاری خستهکننده به ستوه بیایند و فریاد بزنند که: آذربایجان استان بیمدیر نیست، اما گرفتار مدیران بیاراده است.