به گزارش واحد ترجمه پایگاه خبری یاز اکو به نقل از رسانه انگلیسی زبان آذرنیوز، در واقع، با گذر زمان ثابت شد که سلاحهای مرگبار دیگر ابزار اصلی جنگها نیستند. امروز فناوری اطلاعات، شبکههای اجتماعی، حملات سایبری، روایتسازی و فشارهای اقتصادی بسیار شدیدتر و کشندهتر از سلاحهای سنتی هستند.
اگرچه مفهوم جنگ هیبریدی حدود دو دهه پیش آغاز شد، این تهدید پس از سال ۲۰۲۰ در جمهوری آذربایجان بهطور چشمگیری احساس شد. بهویژه پس از عملیات ۴۴ روزه آذربایجان علیه اشغال ارمنستان، حملات به این کشور از نقاط مختلف جهان آشکارتر و شدیدتر شد. در حالی که مناقشه میان ارمنستان و آذربایجان حدود ۳۰ سال طول کشیده بود، واقعیت اینکه این کشورها بخشی از فضای پساشوروی بودند و در دوران اتحاد جماهیر شوروی دسترسی محدودی به جهان خارج داشتند، تا حدودی مانع دخالت بازیگران خارجی در منطقه میشد. برای نمونه بسیاری از سازمانها حتی قفقاز جنوبی را به رسمیت نمیشناختند و در نادانی محض، گاهی آن را با آفریقا اشتباه میگرفتند. کمفهمی آنها نسبت به عمق مناقشه به زودی جاهطلبیشان برای هدف قرار دادن قفقاز را آشکار کرد. آن گروهها که حمایت مالی از سازمانهای مختلف دریافت کرده بودند، به دلیل کماطلاعیشان به سرعت از بین رفتند.
با این حال این وضعیت اجازه نداد که آذربایجان، کشوری در منطقهای آسیبپذیر آسودهخاطر باشد. طرف ارمنی بهطور موازی اطلاعات منطقه را تحریف کرده و به شیوه خود در سراسر جهان منتشر کرد. برای مثال پس از عملیات نهایی ضدتروریستی آذربایجان در قرهباغ در سال ۲۰۲۳ کمپینهای ضدآذربایجانی بسیار شدیدتری آغاز شد. این موضوع تا جایی شدت یافت که حتی فرانسه، کنگره آمریکا و چند سازمان حقوق بشری چه آگاهانه و چه ناآگاهانه به این کمپینها علیه آذربایجان کمک کردند.
بهعنوان مثال در ماه های اخیر به ویژه پس از سرنگونی هواپیمای مسافری از باکو به گروزنی توسط روسیه، روابط باکو و مسکو متشنج شد. دقیقاً در همان زمان مشخص شد که صدها شبکه اجتماعی و هکرها علیه آذربایجان بسیج شدهاند. این موضوع به وضوح نشان داد که چنین ابزارهایی میتوانند بسیار مؤثرتر از سلاحها عمل کنند. در عین حال رسانهها و خبرگزاریهای آذربایجان با افشای عاملان خود هدف حملات سایبری قرار گرفتند. علاوه بر این تبلیغات مخفی و اطلاعات نادرست داخل کشور نیز با اقدامات بهموقع و موفق شناسایی و خنثی شد.
با این حال در مواجهه با جنگهای هیبریدی که امروز گسترش بیشتری یافتهاند، نباید سکوت کرد یا به ابزارهای موجود اکتفا نمود. پیشرفت فناوری نیازمند توانایی پیشبینی و مقابله با چنین چالشهایی است.
در گذشته در جنگ ویتنام، شگفتیهایی که ارتش آمریکا با آن روبرو شد نشان داد که صرف داشتن ارتش قوی کافی نیست. تلهها، کمینها و سنگرهای زیرزمینی، نیروهای آمریکا را متحیر کرد، زیرا چنین شگفتیهایی در نظریه یا آموزشهای نظامی آمریکا پیشبینی نشده بود. جنگ هیبریدی مانند جنگهای سنتی نیازمند مطالعه عمیقتر هدف است. ماهیت هر دو نوع جنگ یکسان است و در غیر این صورت طرف درگیر محکوم به شکست است.
برای نمونه کوتاه مدتی پس از جنگ دوم قرهباغ، رسانههای غربی عکسهای بمباران دومین شهر بزرگ آذربایجان گنجه را منتشر کردند و آنها را بهطور نادرست به بمباران ارمنستان نسبت دادند. عدم بررسی دقیق منبع اطلاعات باعث شد این رسانهها در انتشار اطلاعات نادرست پیش از همه به اعتبار خود آسیب برسانند. همچنین افشای حقیقت ضعف حرفهای لابیهای ارمنی و رسانههای مرتبط با آنها را آشکار کرد.
آذربایجان توانست در برابر جنگ هیبریدی مقاومت و اراده خود را نشان دهد. پس از جنگ دوم قره باغ رسانههای آذربایجان با نقش ویژه خود در حوزه اطلاعات بهطور ماهرانه تمام فشارها از طرف مقابل را خنثی کردند. اما این بدان معنا نیست که طرف مقابل برای همیشه سکوت خواهد کرد یا از حملات جدید دست خواهد کشید. شاید حتی اکنون حملهای غیرمنتظره در حال طراحی باشد. این نشان میدهد که هنوز کارهای زیادی باقی مانده و مقابله با چنین جنگهایی نیازمند تلاش مشترک است.
مبارزه با جنگ هیبریدی تنها با ارتش قوی ممکن نیست، بلکه همکاری بینالمللی، امنیت اطلاعات، تابآوری اقتصادی و حفظ وحدت ملی نیز ضروری است.
تجربه نشان میدهد که هدف اصلی جنگ هیبریدی روان انسان است. بنابراین وحدت عمومی و اعتماد به دولت نقش حیاتی دارند. آموزش و فرهنگ نیز سهم ارزشمندی دارند، زیرا ارزشهای ملی را تقویت کرده و ایمنی اخلاقی مردم را مستحکم میکنند. تنها با بازسازی نظم داخلی میتوان سیستمی دفاعی در برابر تهدیدات خارجی ایجاد کرد. با توجه به موقعیت استراتژیک آذربایجان در منطقهای پرتنش، نیاز حیاتی اقدامات جدی برای تضمین امنیت اقتصادی و انرژی قفقاز جنوبی است. اگرچه آذربایجان بیش از ۳۰ سال این کار را بهتنهایی انجام داده، امروز واضح است که ابتکار مشترک کشورهای همسایه لازم است. ایجاد خط دفاعی در برابر جنگ هیبریدی، حفاظت از منابع انرژی، مسیرهای حملونقل و صنایع استراتژیک ضروری است.
معروف است که ارمنستان در حالی که به دنبال عادیسازی روابط با آذربایجان و ترکیه است، امروز نیز میکوشد وابستگی اقتصادی خود به روسیه را کاهش دهد، اما در تنوعبخشی به زنجیرههای تأمین خود موفق نبوده است. گفتار متناقض در ایروان این کشور را از مشارکت در پروژههای بزرگ، دیپلماسی انرژی و تلاشهای جمعی محروم میکند و تابآوری اقتصادی و سیاسی را تضعیف مینماید. به عنوان یک کشور بسته، ارمنستان در موقعیت دشوارتری قرار دارد. بنابراین به جای تمرکز بر فعالیتهای مخرب داخلی، بهتر است گامهای لازم برای باز کردن خطوط ارتباطی بردارد. نباید فراموش کرد که جنگهای هیبریدی همیشه به سمت مناطق دارای مناقشه، رکود و روابط مخدوش گرایش دارند.