یازاکو، جعفر ساعینیا_ فرماندار اهر در روز پنجشنبه ۳۰ مرداد، در جلسه مجمع مشورتی توسعه این شهرستان، بهصراحت اعلام کرد: «نرخ بیکاری در اهر بیش از هشت درصد است و این شهرستان با میانگین ۸.۴ درصدی، بالاترین نرخ بیکاری آذربایجانشرقی را دارد.» این جمله، نه فقط یک آمار خشک، بلکه تصویری عریان از واقعیتی است که سالهاست در زندگی روزمره مردم اهر جریان دارد.
۸.۴ درصد بیکاری یعنی هزاران جوانی که پس از سالها تحصیل، پشت درهای بسته بازار کار ماندهاند. یعنی خانوادههایی که هر شب با نگرانیِ تأمین اجارهخانه، هزینه درمان و شهریه فرزندانشان به خواب میروند. یعنی شهری که ظرفیتهای طبیعی و انسانیاش به جای تولید ثروت، به خاک فراموشی سپرده شده است.
اهر در دل منطقه قره داغ با معادن متعدد مس و طلا، زمینهای حاصلخیز، باغات گسترده و موقعیت ارتباطی مناسب، هیچ کمبودی برای توسعه اقتصادی ندارد. مشکل نه در نبود ظرفیت، که در نبود مدیریت مؤثر و برنامهریزی دقیق است. سالهاست وعده توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی و بهرهبرداری از معادن در سطح محلی مطرح میشود، اما خروجی آن برای مردم چیزی جز خامفروشی، تعطیلی کارگاهها و رکود بازار کار نبوده است.
صنایع کوچک و متوسط که زمانی پشتوانه اقتصاد محلی بودند، یکی پس از دیگری زیر فشار مشکلات مالی، بیتوجهی مسئولان و نبود حمایت واقعی تعطیل شدند. جوانانی که باید در کارگاهها و کارخانهها مشغول باشند، امروز یا در صف مهاجرت به تبریز و تهران هستند یا در بهترین حالت، به مشاغل موقت و غیررسمی روی آوردهاند. از رانندگی تاکسی گرفته تا دستفروشی، همه برای بقا، نه زندگی.
وقتی فرماندار اهر میگوید این شهرستان رکورددار بیکاری استان است، باید پرسید سهم مردم از همه شعارهای «توسعه متوازن» چه بوده است؟ آنچه امروز در کوچهها و بازار اهر دیده میشود، فاصلهای عمیق میان آمارهای رسمی و واقعیت معیشت مردم است. آمار ۸.۴ درصدی بیکاری یعنی جوانی که با مدرک دانشگاهی در دست، ساعتها دنبال شغل میگردد و سرآخر با دستان خالی به خانه برمیگردد. یعنی پدری که نان شب را با قرض و وام خرد تأمین میکند. یعنی مادری که برای خرج خانوادهاش در خانهها کارگری میکند.
اهر در گزارشها و جلسات، «شهر ظرفیتها» معرفی میشود، اما در زندگی واقعی مردم، به «شهر بیکاری و بیپناهی» بدل شده است. این تناقض تلخ، سالهاست ادامه دارد و هر بار تنها در قالب آماری تازه بازگو میشود. اهر نه از کمبود ظرفیت که از بیعملی و بیتوجهی میسوزد؛ و قربانی این وضعیت، مردمی هستند که روزبهروز سفرهشان کوچکتر میشود.
