• امروز : افزونه پارسی دیت را نصب کنید
  • برابر با : Sunday - 14 September - 2025
0
پروژه‌های احیایی حتی به اهداف پیش‌بینی‌شده خود نیز نزدیک نشدند!

حکمرانی و نوع توسعه در حوزه آبریز دریاچه ارومیه، زمینه‌ساز بروز بحران شد

  • کد خبر : 186742
  • 23 شهریور 1404 - 13:22
حکمرانی و نوع توسعه در حوزه آبریز دریاچه ارومیه، زمینه‌ساز بروز بحران شد
یازاکو - علی ارواحی، متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی، در مورد خشک‌شدن دریاچه ارومیه عنوان کرد: در سال آبی جاری بارش‌ها ۴۰ درصد کمتر از بارش معمولی در بلندمدت بوده است. در چنین شرایطی، اگر ۴۰ درصد از حقابه دریاچه ارومیه کاهش یابد، این امر قابل درک و قابل قبول است. اما کسری حقابه دریاچه به‌مراتب بیشتر از این میزان بوده است؛ از این موضوع می‌توان نتیجه گرفت که مسئله تنها خشکسالی نیست، بلکه حکمرانی آب، شکل توسعه و اولویت‌بخشی به مصارف دیگر به جای محیط‌زیست ما را به این سرانجام رسانده است.

به گزارش یازاکو، دریاچه ارومیه سال‌ها به‌عنوان بزرگ‌ترین دریاچه شور خاورمیانه شناخته می‌شد. این دریاچه نقش حیاتی در تعادل اقلیمی منطقه و همچنین تامین معیشت مردم اطراف خود داشت. اما امروز به‌طور کامل خشک شده و سطح آبی آن جای خود را به پهنه‌های وسیع نمک داده است؛ اتفاقی که آثار جدی زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی برای شمال‌غرب کشور به همراه داشته است.

خشک‌شدن دریاچه ارومیه اتفاقی نبود که تنها به خشکسالی مربوط باشد و عوامل انسانی نقش اساسی در خشکی این دریاچه ایفا کردند.

در مورد دلایل خشکی دریاچه ارومیه، علی ارواحی، متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی، گفت‌وگویی انجام شده است که در ادامه می‌خوانید.

***

از اواخر دهه ۷۰ ضرباهنگ توسعه ناپایدار در حوزه آبریز دریاچه ارومیه شدت گرفت

*نقش سدسازی‌ها و به طور کلی شیوه مدیریت منابع آبی در خشکی دریاچه ارومیه چه بود؟

در حوزه آبریز دریاچه ارومیه بیش از هفت میلیارد متر مکعب آب قابل استحصال وجود دارد. از این میزان، بیش از حدود ۳.۴ میلیارد مترمکعب به روایت ستاد احیا و در برخی مطالعات پیشین حدود ۳.۱ میلیارد متر مکعب، به‌عنوان حقابه دریاچه ارومیه در نظر گرفته شده است. سایر آب قابل استحصال می‌توانند صرف شرب، صنعت و کشاورزی شوند. اما اتفاقی که در حوزه آبریز دریاچه از سال ۱۳۷۵ به بعد یا همان از اواخر دهه ۷۰ رخ داد، این بود که ضرباهنگ توسعه ناپایدار آن حوزه شدت گرفت.

از آن زمان به بعد، سدهای متعددی در حوزه آبریز احداث شد؛ طوری که تعداد آنها اکنون به بیش از ۱۰۰ سد می‌رسد. همزمان، سطح زیر کشت نیز توسعه زیادی پیدا کرد و بخش زیادی از دیم‌زارها به کشت آبی تبدیل شدند. در الگوی کشت، محصولاتی جایگزین شدند که پرمصرف بودند؛ محصولاتی مانند سیب و چغندر قند و موارد دیگر.

شکل حکمرانی و نوع توسعه در حوزه آبریز دریاچه ارومیه، زمینه‌ساز بروز بحران در دریاچه شد

این شکل از توسعه همزمان با شدت گرفتن بهره‌برداری از چاه‌های غیرمجاز همراه بود. یعنی تعداد چاه‌های غیرمجاز و حتی چاه‌های مجاز با پروانه‌های صادرشده در حوزه دریاچه ارومیه طی سه دهه به‌شدت افزایش یافت. مجموعه این عوامل موجب شد که حقابه بیش از سه میلیارد مترمکعبی که در گذشته به دریاچه ارومیه تخصیص پیدا می‌کرد، به‌تدریج کنترل، مهار و صرف سایر مصارف، به‌ویژه کشاورزی، شود. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که شکل حکمرانی و نوع توسعه در حوزه آبریز دریاچه ارومیه، متاسفانه زمینه‌ساز بروز بحران در این پهنه آبی شد.

در وهله اول شیوه حکمرانی و در وهله دوم تغییرات فاکتورهای اقلیمی، باعث تشدید شرایط بحرانی دریاچه ارومیه شدند

این در حالی است که در یک دهه اخیر تغییرات فاکتورهای اقلیمی نیز به‌شکل قابل توجهی خود را نشان داده است. در حوزه‌های آبریز مختلف کشور، از جمله دریاچه ارومیه، فلات مرکزی و حوزه خزر، تغییر در فاکتورهای اقلیمی به‌وضوح دیده می‌شود. این تغییرات شامل کاهش بارش، تغییر در رژیم بارشی و افزایش محسوس دما نسبت به میانگین‌های بلندمدت است. در حوزه آبریز دریاچه ارومیه نیز این تحولات اقلیمی شرایط بحرانی را تشدید کردند. بنابراین می‌توان گفت در وهله اول شیوه حکمرانی و در وهله دوم تغییرات فاکتورهای اقلیمی، باعث تشدید شرایط بحرانی دریاچه ارومیه شدند.

تعادلی میان توسعه و حفاظت از محیط‌زیست در نظام توسعه کشور وجود ندارد

سازوکاری برای عملیاتی‌شدن قانون رهاسازی حقابه دریاچه ارومیه وجود ندارد

*با توجه به تاثیر شکل حکمرانی بر خشکی دریاچه ارومیه، چرا فعالیت‌های احیایی نتوانستند دریاچه ارومیه را نجات دهند؟

وقتی روندهای توسعه و حفاظت در دنیا و در کشورهای توسعه‌یافته مرور شود، مشاهده می‌شود که آنها نیز روندهای مشابهی را تجربه کرده‌اند. آنها توسعه ناپایدار را با شدت پیش بردند، پیامدهای منفی را مشاهده کردند و سپس تلاش کردند تعادلی میان توسعه و حفاظت از محیط‌زیست برقرار کنند. این همان شاه‌کلیدی است که متاسفانه در نظام توسعه کشور وجود ندارد. یعنی تعادلی میان توسعه و حفاظت از محیط‌زیست شکل نگرفته است.

در رابطه با این سوال که چرا فعالیت‌های احیایی جواب ندادند، باید برای نمونه عنوان کرد که مدیریت چندپاره و اقتصاد سیاسی آب، تضاد منافع میان نهادهای مختلف و فقدان سازوکار الزام‌آور برای رهاسازی حقابه دریاچه، از جمله موانع جدی بوده‌اند. باید در نظر داشت که رهاسازی حقابه دریاچه ضمانت قانونی هم دارد. در قانون حقابه دریاچه‌ها بعد از حقابه شرب در نظر گرفته شده است، اما سازوکاری برای عملیاتی شدن قانون وجود ندارد.

افزون بر این، اصرار بر شیوه‌های سازه‌ای در مدیریت منابع آب از مشکلات مهم است. متاسفانه به‌رغم این که از احیا صحبت شد، هنوز در این حوزه‌ها نتوانستند موضوع تضاد منافع و اقتصاد سیاسی آب را حل و فصل کنند. به همین دلیل نهایتا در عرصه مشاهده می‌شود که دریاچه ارومیه همچنان بی‌بهره است.

حکمرانی آب، شکل توسعه و اولویت‌بخشی به مصارف دیگر به جای محیط‌زیست دریاچه ارومیه را به این سرانجام رساند

*چگونه می‌توان نتیجه گرفت که خشکی دریاچه ارومیه حاصل عوامل انسانی بوده است؟

عنوان شده است که در سال آبی جاری بارش‌ها ۴۰ درصد کمتر از بارش معمولی در بلندمدت بوده است. در چنین شرایطی، اگر ۴۰ درصد از حقابه دریاچه کاهش یابد، این امر قابل درک و قابل قبول است. اما کسری حقابه دریاچه به‌مراتب بیشتر از این میزان بوده است؛ از این موضوع می‌توان نتیجه گرفت که مسئله تنها خشکسالی نیست، بلکه حکمرانی آب، شکل توسعه و اولویت‌بخشی به مصارف دیگر به جای محیط‌زیست ما را به این سرانجام رسانده است.

در همین شرایط، پروژه‌های احیایی انجام شد و ستاد احیا شکل گرفت. زحمات زیادی هم کشیده شد و سابقه ۱۵ ساله وجود دارد. به‌عنوان نمونه، یکی از اهداف کاهش و کنترل مصرف آب در بخش کشاورزی در بالادست و رهاسازی آب صرفه‌جویی‌شده برای دریاچه ارومیه بود.

اما در عمل، با این که پروژه‌های احیایی به سمت کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی حرکت کردند، اما اگر آبی هم صرفه‌جویی شد یا راندمان کشاورزی در منطقه‌ای بالاتر رفت، آب صرفه‌جویی‌شده صرف افزایش سطح زیر کشت شد یا بهره‌برداران محلی تصمیم گرفتند کشت پرمصرف‌تری که سودآور بود را پیاده کنند.

حقابه دریاچه به‌صورت پایدار، منظم و کامل پرداخت نشده است

به این وابسته هستیم که چه اتفاقی به سبب نزولات جوی رخ می‌دهد

اتفاق دیگری که در تمام این مدت افتاده آن است که حقابه دریاچه به‌صورت پایدار، منظم و کامل پرداخت نشده است. به همین دلیل، بهبود نسبی شرایط دریاچه در سال‌های پربارش، مانند ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹، ناشی از ترسالی‌های غیرعادی بوده است. به محض کنار رفتن شرایط پربارش، آثاری از اقدامات مدیریتی برای حفظ شرایط مشاهده نشد و وضعیت دریاچه دوباره بحرانی شد.

یعنی وابسته هستیم به این که چه اتفاقی به سبب نزولات جوی رخ می‌دهد. قابل درک است که چهار یا پنج سالی پشت سر گذاشته می‌شود که بارش پایین‌تر از نرمال بوده و شاید تنها در سال گذشته نرمال بوده است. اما برای افزایش تاب‌آوری دریاچه ما چه کردیم؟ برای مثال در فصول سیلابی، تمهیداتی برای هدایت حداکثری جریانات سیلابی به دریاچه اندیشیده شد؟ یا خیلی از جریانات سیلابی از دسترس خارج شد و هرز رفت؟ مدیریت در کنار آثار و تبعات ناشی از خشکسالی‌ها و دیگر موارد موجود، اینجا معنا پیدا می‌کند.

پروژه‌های احیایی حتی به اهداف پیش‌بینی‌شده خود نیز نزدیک نشدند

به طور مشخص در مورد پروژه‌های احیای دریاچه نیز باید گفت که سه پروژه اصلی یعنی تونل انتقال آب کانی‌سیب و بازچرخانی و تصفیه فاضلاب در آذربایجان شرقی و غربی، در مجموع حداکثر توانایی تامین حدود یک تا ۱.۲ میلیارد مترمکعب آب را داشتند. این در حالی است که حقابه دریاچه ارومیه ۳.۴ میلیارد مترمکعب است؛ بنابراین حتی در حالت خوش‌بینانه، اگر پروژه‌ها اجرایی می‌شدند و نهایت ظرفیت آنها عملی می‌شد و آب را به دریاچه می‌رساندند، بیش از دو میلیارد مترمکعب کسری آب باقی می‌ماند.

یکی از سیاست‌‎گذاری‌های اشتباه آن بود که نهایت تمرکز بر همین پروژه‌ها در ستاد احیا بود و به این فکر نشد که در صورت پیاده‌سازی این پروژه‌ها با نهایت ظرفیت، همچنان بیش از دو میلیارد مترمکعب کسری آب وجود دارد. آن‌جا بود که ستاد احیا باید زودتر در مورد اصلاح الگوی مصرف کار می‌کرد.

به‌عنوان نمونه، پروژه انتقال آب کانی‌سیب در طراحی پیش‌بینی شده بود که ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب به دریاچه برساند. اما در عمل، ظرفیت واقعی آن تنها ۳۰۰ میلیون متر مکعب است و حتی این مقدار نیز طی سال‌های اخیر متغیر بوده و بین ۱۳۰ میلیون تا ۲۲۰ میلیون متر مکعب آب به دریاچه رسانده است.

بنابراین پروژه‌های به اصطلاح سخت‌افزاری و پروژه‌هایی که از جنس عملیات سازه‌ای هستند، حتی به اهداف پیش‌بینی‌شده خود نیز نزدیک نشدند. منابع مالی، انرژی، سرمایه‌گذاری و زمان زیادی صرف این پروژه‌ها شد، در حالی که از ابتدا مشخص بود به‌تنهایی قادر به تامین نیاز دریاچه نبودند و لازم بود در کنار آنها در مدیریت الگو مصرف کار شود. همچنین ظرفیت واقعی پیش‌بینی‌شده این پروژه‌ها نیز محقق نشد.

لینک کوتاه : https://yazeco.ir/?p=186742

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.