به گزارش واحد ترجمه پایگاه خبری یاز اکو به نقل از آذرنیوز، او در سخنرانی برای هوادارانش اعلام کرد:موضوع تغییر دولت در ارمنستان همیشه در دستور کار ما بوده است و بهطور آشکار موضوع استیضاح نخستوزیر نیکول پاشینیان را مطرح کرد. سرکیسیان با مقایسه اعتراضات خونین اخیر در نپال با روند پارلمانی در فرانسه بهطور ضمنی القا کرد که خشونت نیز میتواند یکی از گزینهها برای تغییر قدرت در صحنه سیاسی ارمنستان باشد.
چنین سخنانی در فضای پرتنش سیاسی ارمنستان بیسابقه نیست، اما هنگامی که از زبان یک رئیسجمهور سابق بیان میشود، ابعادی نگرانکنندهتر پیدا میکند؛ ابعادی که میتواند شکافهای قدیمی را دوباره شعلهور سازد و پیشرفت شکننده دموکراسی را تضعیف کند. سخنان سرکیسیان به نظر میرسد با هدف ایجاد نگرانی در دولت، گرد آوردن حامیان سرخورده و حفظ حضور او در فضای سیاسی کشور مطرح شده است. با این حال مردم ارمنستان که دههها بیثباتی سیاسی و ناکامیهای دولتهای گذشته را تجربه کردهاند، تمایل چندانی به بازگشت به خشونت یا رهبریای که با فساد و رکود آلوده است، نشان نمیدهند.
با مطرح کردن «روش نپالی» برای تغییر رژیم سرکیسیان پیامی خطرناک به جامعه و دولت ارمنستان فرستاد: این که آشوب خشونتآمیز میتواند راهی برای دستیابی به قدرت باشد. حتی اگر این سخنان در قالب یک مقایسه مطرح شده باشند، باز هم نوعی باجخواهی سیاسی به شمار میروند، نه یک جایگزین سازنده. این سخنان تلاشی آگاهانه برای بیثبات کردن اوضاع، وارد آوردن فشار روانی بر نخستوزیر نیکول پاشینیان و آماده کردن پایگاه مخالفان برای اعتراضات خیابانی تازه است.
با این حال شرایط سیاسی ارمنستان ظرفیت چندانی برای چنین رادیکالیسمی ندارد. برخلاف نپال شرایط برای سرنگونی خشونتآمیز دولت در ارمنستان وجود ندارد. روندهای سیاسی در این کشور عمدتاً از مسیر پارلمانی پیش میروند و هرچند اعتراضات خیابانی در گذشته رخ دادهاند، اما احتمال تبدیل شدن آنها به یک کودتا بسیار پایین است. از این رو سخنان سرکیسیان بیشتر بیانگر ناامیدی است تا یک استراتژی واقعی؛ سخنان یک سیاستمدار که تلاش میکند در کشوری که بارها او را رد کرده است، دوباره جایگاهی برای خود پیدا کند.
یادآوری اخیر وزارت امور خارجه مبنی بر اینکه ثبات همچنان یک اولویت است، گویای این واقعیت است که سخنان تحریکآمیز نهادهای دولتی را تضعیف کرده و خطر انزوای بیشتر ارمنستان در عرصه بینالمللی را به همراه دارد. از قضا تهدیدهای سرکیسیان ممکن است موقعیت پاشینیان را در خارج از کشور تقویت کند، زیرا او را در برابر اپوزیسیونی که آشکارا به مدلهای خشونتآمیز تغییر قدرت تمایل دارد، بهعنوان «شرّ کمتر» جلوه میدهد.
اما اگر چیزی هست که مردم ارمنستان خوب میشناسند، خودِ سرکیسیان است. آنان بهخوبی بهار ۲۰۱۸ را به خاطر دارند؛ زمانی که تلاش سرکیسیان برای ادامه حکومت از طریق نشستن بر صندلی نخستوزیری «انقلاب مخملی» را شعلهور کرد. دهها هزار نفر خیابانهای ایروان را پر کردند و حتی سربازان، مقامات و پلیس به آنان پیوستند. پرترههای سرکیسیان زیر پا لگدمال شد؛ نمادی زنده از نفرت مردمی نسبت به رهبری که او را فاسد، منزوی و بیارتباط با واقعیتهای جامعه میدیدند. تنها ظرف چند هفته سرکیسیان مجبور به استعفا شد و با این جمله معروف عقبنشینی کرد: «نیکول پاشینیان درست میگفت. من اشتباه میکردم.»
آن استعفا قرار بود نقطه پایانی بر دوران او باشد. با این حال مانند بسیاری از چهرههای قدیمی قدرت سرکیسیان همچنان امید به بازگشت داشت، بهویژه پس از شکست ارمنستان در جنگ ۴۴ روزه سال ۲۰۲۰ زمانی که محبوبیت پاشینیان بهشدت کاهش یافت. اما در انتخابات زودهنگام ۲۰۲۱ نتیجه روشن بود، حزب «قرارداد مدنی» پاشینیان پیروزی قاطعی به دست آورد، در حالی که ائتلاف جمهوریخواهان سرکیسیان بهسختی توانست از حد نصاب ۵ درصد عبور کند. پیام کاملاً واضح بود: مردم ارمنستان خواهان بازگشت به گذشته نیستند.
از آن زمان، محبوبیت سرکیسیان به پایینترین سطح تاریخی خود رسیده است. نام او یادآور فساد، باندبازی و رکود است؛ زخمهایی که هنوز التیام نیافتهاند. به همین دلیل صحبتهای اخیر او درباره تغییر حکومت نه بهعنوان یک برنامه جدی بلکه بهعنوان هذیانهای یک فرد به حاشیه راندهشده تلقی میشود که سعی دارد با تهدیدهایی که توان اجرای آنها را ندارد، همچنان خود را مطرح نشان دهد.
امروز پرسش واقعی این نیست که آیا سرکیسیان میتواند یک «تغییر حکومت» را مهندسی کند یا نه.
این پرسش سالها پیش در خیابانهای ایروان در سال ۲۰۱۸ و در صندوقهای رأی در سال ۲۰۲۱ پاسخ خود را دریافت کرده است. پرسش واقعی این است که آیا او میتواند از زندان دور بماند و ثروتش را حفظ کند. همه چیز دیگر — از اشارههایش به نپال تا سخنانش درباره استیضاح و هشدارهایش درباره بیثباتی — چیزی نیست جز خطابههای توخالی یک سیاستمدار برکنارشده که هنوز درگیر از دست دادن قدرتی است که روزگاری آن را ابدی میپنداشت.
برای ارمنستان خطر نه در توانایی او برای عمل بلکه در توانایی او برای تحریک کردن دیگران است. چرا که سخنان زمانی که بر زبان رانده میشوند، دیگر قابل بازگرداندن نیستند.