به گزارش یازاکو، ۲ هفته پیش دکتر محمدامین سلطان القرایی، استاد بازنشسته دانشگاه تبریز برای گفت وگو درباره رونمایی نسخه خطی جدیدی از مجموعه نسخ خطی به یادگار مانده از علامه میرزا جعفر آقا سلطان القرایی، عموی فقید و دانشمندش، میهمان ایرنا بود.
در آن دیدار، مقرر شد که یکشنبه هفته بعد با مرتضی محمدزاده، معاون سیاسی- اجتماعی استاندار آذربایجان شرقی در چارچوب «یکشنبه های فرهنگی»، میهمان دکتر سلطان القرایی در خانه تاریخی آبا و اجدادی شان باشیم.
با این قرار، ساعت ۱۵:۴۵ عصر یکشنبه راهی محله تاریخی «دوه چی» (شتربان) تبریز شدیم؛ مسجد «آقا بابا» که در لهجه تبریزی، «آق آببا» تلفظ می شود، تنها نشانی در دسترس مان برای حضور در خانه تاریخی سلطان القرایی بود که قدمتش به حدود ۲۰۰ سال قبل می رسد و در سال ۱۳۸۶ شمسی با شماره ۱۹۲۰۴ در فهرست آثار ملی کشورمان به ثبت رسیده است.
وقتی به مقصد رسیدیم، دکتر محمد امین سلطان القرایی، فرزند مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا سلطان القرایی و نواداد، معاون اداره کل میراث فرهنگی استان، سر کوچه «کوزه گر» منتظرمان بودند. به محض پیاده شدن از خودرو، این سوال در ذهنم تداعی شد که اگر کسی تبریز و تاریخش را نشناسد، چطور می تواند باور کند که در انتهای این کوچه باریک، خانه ای آرمیده که چندین نسل از علما، فقها و دانشمندان بنام ایران زمین را در دامانش میزبانی کرده و پرورش داده است.
بدیهی است که در این میان، استقبال گرم و صدای دلنشین و مهربانانه دکتر محمد امین سلطان القرایی که پس از عمری خدمت در دانشگاه تبریز، اکنون برای کمک به بالندگی فرهنگ و ادبیات این مرز و بوم همچنان در تکاپو است و سر از پا نمی شناسد، حلاوت حضور در خانه تاریخی خاندان سلطان القرایی را برای جمع حاضر دو چندان کرد.
از اصل قضیه دور نیفتیم؛ جمع دوستان با راهنمایی آقایان نواداد و سلطان القرایی از در ساده خانه وارد حیاط شدیم؛ تماشای عمارتی به سبک معماری قاجار با ایوان های ضربی و پنجره های ارسی، حوض آبی رنگ وسط حیاط، تیرهای چوبی خوش رنگ و طنبی (تالار) زیبا و دنجش، ناخواسته انسان را به دالان تاریخ رهنمون و خاطرات حیات و حشر و نشر بزرگان برخاسته از آنها را مانند پرده سینمایی، در آن واحد، در مقابل چشمان مان تداعی کرد.
در این فکر بودم که این خانه که به گفته دکتر محمدامین سلطان القرایی، تا همین پنج دهه قبل متشکل از سه حیاط اندرونی، بیرونی و پشتی (زومار) بوده، چه خاطرات مکتوم و ناگفته ای از رفت و آمد بزرگان ۲ قرن اخیر منطقه، ایران و آذربایجان در سینه دارد، که به ناگه یاد علامه میرزا جعفر آقا سلطان القرایی در ذهنم، جان می گیرد؛ ذهنم در هزار توی تاریخ معاصر ایران پیچ و تاب می خورد و یاد حجره «آقا»، عنوانی که بزرگان شهر او را خطاب می کرند، در تهران و حضور بزرگان عصر در آنجا می افتم.
یاد روزی می افتمکه وقتی کتاب «روضات الجنان و جنات الجنان»، تالیف حافظ حسین کربلایی، با تصحیح و تحشیه میرزا جعفر آقا، برنده جایزه کتاب سال سلطنتی در سال ۱۳۴۹ شمسی شد و برگزارکنندگان جشن اجازه گرفتند که او در حضور محمدرضا پهلوی تنها شخصی باشد که به هنگام سخنرانی وی بر صندلی بنشیند، جایزه را پس زد و از حضور در آن مجلس سر باز زد.
بدیهی است که ذکر همه گفتنی ها درباره این علامه دوران و دیگر بزرگان خاندان سلطان القرایی، «مثنوی هفتاد من» می شود و در این مجال نمی گنجد. برگردیم به اصل مطلب؛ دکتر سلطان القرایی با بیان شیرین شکر و واژگانی که یک به یک آنها به مانند دانه تسبیح با دقت و وسواس تمام گلچین شده اند، به نقل خاطراتش از زندگی در جمع عموها و عموزادگانش در این خانه تاریخی مشغول است.
ارسال کمک های لجستیکی به شیخ شامیل داغستانی از خانه سلطان القرایی
او از شیخ عبدالحسین سلطان القراء، جد پدری اش، یاد می کند که از علمای بنام ایران و منطقه قفقاز بود و برای شیخ شامیل داغستانی، در جنگ با امپراطور تزار روس، کمک لجستیکی از تبریز می فرستاد. دکتر سلطان القرایی وقتی از تاریخ درخشان و پرفراز نشیب خانه پدری و برخاستگان آن می گوید، چشمانش برق می زند و سخن چون دُر گرانبها از سینه و زبان جاری می کند.
چنانکه از سخنان دکتر سلطان القرایی بر می آید، حیاط وسطی خانه تاریخی خاندانش ۸۰۰ متر مربع و حیاط بیرونی ۳۰۰ مترمربع وسعت داشته و در زمان ریاست آقای تقی زاده بر اداره کل میراث فرهنگی آذربایجان شرقی در اوایل دهه ۱۳۸۰ شمسی، مقرر بوده که هر سه حیاط، خریداری شوند که این امر تنها در مورد حیاط بیرونی، جامه عمل پوشیده است. او از اینکه حریم بخش باقی مانده از این بنای تاریخی رعایت نشده و در محل دو حیاط اندرونی (وسطی) و پشتی، ساختمان های پنج طبقه ساخته شده و به مقررات رعایت حریم بناهای تاریخی توجهی نشده است، گلایه می کند.
توضیحات گیرا و شیوای دکتر سلطان القرایی درباره مطبخ بزرگ و ویژه میهمانان این خانه تاریخی که به گفته او در داخل دیگ بزرگش چهار پنج نفر جا می شدند و چند سال قبل به دلیل رهاشدگی ساختمان به همراه آثار ۲۰۰ ساله دیگری به سرقت رفته است، از ارج و قرب مالکان آن، که جملگی از مجتهدان و اعاظم ۲۰۰ سال اخیر خطه آذربایجان بودند، و فراوانی رفت و آمد مردم به این بنا به عنوان محل رفع رجوع مشکلات شان، پرده بر می دارد.
دکتر محمدامین سلطان القرایی همچنین از کاربری انبار گونه حیاط پشتی (با نام محلی «زومار حیاطی») یاد می کند که وی حدود ۶۰ سال قبل شاهد پخت نان یک سال تمام خانواده پرتعداد خاندانش در آن بوده است؛ علاوه بر این، در آن حیاط، مصرف یک سال ذغال و هیزم، گندم و دیگر کالاهای مصرفی خانواده از قبیل روغن حیوانی و پنیر نیز انبار و ذخیره می شد.
او همچنین به نقل از بزرگان خانواده، این نکته تاریخی را هم یادآور می شود که خانه سلطان القرایی در جنگ های مشروطه خواهی ۱۴ روز در تصرف ستارخان و یارانش بوده و پس از آن با نامه ای به دستور و مهر ستارخان و با خط اسماعیل امیرخیزی، در مقام منشی سردار ملی، از آنجا رفع تصرف و مزاحمت شده است.
دکتر سلطان القرایی در تشریح این واقعه می گوید: «چون پدر بزرگم از علما و مجتهدان متشرع تبریز بود، وقتی مجاهدان ستارخان، خانه او را تصرف می کنند، شیخ و اعضای خانواده از در حیاط پشتی (زومار حیاطی) که به کوچه تاریخی «کمپانی» باز می شد، خارج می شوند؛ مجاهدان نیز که آنها را نمی شناختند، از او آدرس خانه سلطان القرایی را می پرسند و او هم می گوید اندکی آن سوتر بروید».
این نکته هم ناگفته نماند که خانه تاریخی سلطان القرایی از همان آغاز تملک و مرمت آن در حدود ۲ دهه قبل، قرار بود به «مرکز تبریز پژوهی» تبدیل شود که این هم یکی از حسرت های فروخورده استاد دکتر محمدامین سلطان القرایی می باشد که هنوز محقق نشده و از همین جهت، تابلوی کاشیکاری شده این عنوان بر سر در خانه با روکش پلاستیک پوشانده شده است.
نکته دیگری که در ارتباط با این خانه جلب توجه می کند، وجود خانه ای در جلوی آن است که حایل بوده و سبب می شود خانه سلطان القرایی از خیابان دیده نشود؛ معاون سیاسی اجتماعی استاندار آذربایجان شرقی در پاسخ به درخواست دکتر سلطان القرایی برای خرید و تملک آن خانه که زیبایی و هارمونی بنای تاریخی پشت سری اش را برهم زده و آن را از انظار عمومی پنهان نگه داشته است، به نواداد، معاون مدیرکل میراث فرهنگی استان، دستور می دهد که اقدامات لازم برای تحقق این امر انجام گیرد و مدیریت ارشد استان نیز موافق و پیگیر این خواسته در شورای برنامه ریزی است.
معاون مدیرکل میراث فرهنگی آذربایجان شرقی نیز معتقد است که تنها راه عمران و آبادانی بافت تاریخی تبریز، نه ایجاد ارزش افزوده از طریق بلندمرتبه سازی در کوچه های تنگ و باریک، بلکه صیانت و بازسازی بناهای بزرگ باقیمانده در آن با رویکرد انسانی و سنتی رایج در دهه ها و صده های قبل است.
وحید نواداد توضیح می دهد که اگر قرار باشد سرمایه گذاران برای ساخت و سازهای بلند مرتبه در بافت تاریخی هزینه کنند که نتیجه آن افزایش قیمت زمین در این مناطق با دریافت خدمات رفاهی و حمل و نقل اندک است، ترجیح می دهند این کار را در بافت های نوساز حاشیه کهن شهر تبریز انجام دهند که خیابان ها و کوچه های فراخ تری دارند و از خدمات شهری بیشتری برخوردار می باشند.
حالا عقربه ها، ساعت ۱۷:۳۰ را نشان می دهند و جمع به دلیل جذابیت بنا و شیرینی صحبت ها، متوجه گذشت ۱/۵ ساعت از حضور در این بنای تاریخی نشده است؛ از آقایان دکتر سلطان القرایی و نواداد خداحافظی می کنیم و محله تاریخی «دوه چی» را که قدمت گورستان تخریب شده آن به عصر آهن می رسید، به سمت عمارت تاریخی استانداری در قلب تبریز ایستاده بر بلندای تاریخ ترک می کنیم.