به گزارش واحد ترجمه پایگاه خبری یاز اکو بهنقل از آذرنیوز،دههها این سرزمین شاهد خاموش ویرانی بود؛ روستاهایش ویران شد، خانههایش سنگ به سنگ از هم پاشیده شد؛ همه به دست نیروهای ارمنی در سالهای اشغال. آنچه زمانی سرزمینی پرجنبوجوش از فرهنگ و زندگی اجتماعی بود، به ویرانهای بدل گشت. پایههای آن چنان غارت و نابود شد که گویی قرار بود تاریخ دوباره نوشته شود.
اما تاریخ راه خود را برای بازگشت پیدا میکند. امروز قرهباغ از خاکستر خود برخاسته است، نه فقط بهعنوان پروژهای عمرانی، بلکه بهعنوان نمادی از پایداری ملی و بازسازی روحی. زخمهای جنگ که زمانی تازه و دردناک بودند، اکنون در حال التیاماند. ردّ زخمها هنوز باقی است، اما دیگر نشانهی شکست نیستند؛ بلکه یادآور بقا و استقامتاند.
برنامهی بازگشت بزرگ که از سوی دولت جمهوری آذربایجان آغاز شده، صرفاً یک سیاست نیست یک جنبش است. تجسم وعدهای است که به آوارگان داده شد، به کسانی که دههها چشمانتظار بازگشت به خاک نیاکان خود بودند. و اکنون آن وعده با عزم و عزت در حال تحقق است.
بیش از ۵۰ هزار نفر تاکنون در قرهباغ اسکان یافتهاند. از این میان ۲۲ هزار نفر از آوارگان داخلی سابق هستند، خانوادههایی که روزی ناچار به فرار شدند، اکنون به خانههای خود بازمیگردند. اینها فقط اعداد نیستند؛ بلکه روایتهاییاند از بازگشت، از امیدی دوباره، از زندگیهایی که از نو ساخته میشوند.
دگرگونی در سراسر منطقه مشهود است. در قلب قرهباغ در شهر خانکندی و مناطق پیرامونی آن ضربان زندگی دوباره به گوش میرسد. در روستای «کرکی جهان»، در هفت روستای شهرستان آغ دره و در یازده روستای شهرستان خوجالی آمادگی برای اسکان مجدد در جریان است. در مجموع ۱۹ ناحیه مسکونی برای بازگشت ساکنان اصلی خود آماده میشوند. جادهها آسفالت میشوند، خانهها از نو ساخته میشوند، و خدمات حیاتی بازگردانده میشوند.
این فقط بازسازی زیرساختها نیست بازسازی هویت است. بازپسگیری آنچه از دست رفته نه تنها در بُعد فیزیکی بلکه در بعد عاطفی و فرهنگی. بازگشت به قرهباغ بازگشت به ریشهها، به خاطرهها و به حس تعلق است.
آنچه این احیای دوباره را چشمگیرتر میکند، سرعت و گسترهی آن است. مدارس، درمانگاهها و مراکز فرهنگی در حال تأسیساند. در خانکندی دانشگاه تازهتأسیس قرهباغ همچون چراغی از آموزش و نوزایی میدرخشد. اکنون کودکانی در همان جا به مدرسه میروند که زمانی تانکها از آن عبور میکردند. خانوادهها در خانههایی گرد هم میآیند که زمانی در آن سکوت مرگ حکمفرما بود.
نمادگرایی آن ژرف است:
جایی که روزی ویرانی بود، اکنون خنده است.
جایی که روزی تبعید بود، اکنون بازگشت است.
با این حال این تولد دوباره بدون چالش نیست. زمین هنوز نشانههای جنگ را بر خود دارد؛ مینها، ویرانهها، و بار سنگین روانی زخمها. اما مردم آذربایجان دلسرد نشدهاند. آنان دوباره میسازند نه فقط با آجر و سنگ، بلکه با ایمان و استقامت.
جامعهی جهانی باید به این روند توجه کند. بازسازی قرهباغ تنها یک پروژهی ملی نیست یک مأموریت انسانی است. گواهی است بر آنچه ممکن است وقتی مردمی از تسلیم در برابر ناامیدی سر باز میزنند. الگویی است برای بازسازی پس از درگیری، بر پایهی عدالت، حافظه و امید.
اکنون که خورشید بر فراز درههای قرهباغ طلوع میکند، فقط بر ساختمانهای تازه نمیتابد بلکه بر مردمی میتابد که ایستادند، بازگشتند، و اکنون فصلی تازه مینویسند: فصلی از صلح، شکوفایی و پایداری. قرهباغ دیگر سرزمین فقدان نیست. قرهباغ سرزمین زندگی است.
