به گزارش یازاکو، ساختار اقتصادی ایران طی سالهای اخیر دچار فرسایش عمیق شده است؛ رشد پایین، کاهش سرمایهگذاری، افت بهرهوری و کاهش تابآوری مالی دولت، همگی نشانههای یک اقتصاد گرفتار تمرکز و بیتحرکیاند. سیاستهای اقتصادی کشور هنوز بر محور مرکز متمرکز است، در حالی که استانهای مرزی با ظرفیتهای گستردهتر، به حاشیه رانده شدهاند.
آذربایجان غربی یکی از قربانیان همین الگوی ناکارآمد است. با وجود مرزهای گسترده با ترکیه، عراق و جمهوری آذربایجان (نخجوان) و موقعیت ممتاز در مسیر ترانزیت بینالمللی، این استان سهم اندکی از تجارت، سرمایهگذاری و رشد تولید ملی دارد. آمارها نشان میدهد نرخ بیکاری در بسیاری از شهرهای مرزی بالاتر از میانگین کشور است و سطح رفاه عمومی پایینتر از میانگین ملی قرار دارد.
علت نیز روشن است، تمرکز تصمیمگیری اقتصادی در تهران و نبود اختیار منطقهای. تا زمانی که استانها نتوانند درباره سیاستهای تجاری و سرمایهگذاری خود تصمیم بگیرند، توسعه در مرزها فقط در شعار باقی میماند.
آزادسازی اقتصادی در آذربایجان غربی باید به معنای واقعی واگذاری اختیار به استان باشد—در تعیین تعرفههای مرزی، مدیریت بازارچهها، جذب سرمایهگذاری خارجی، و توسعه مناطق آزاد.
در بیشتر کشورهای منطقه، توسعه اقتصادی از مرزها آغاز شده است. ترکیه با تمرکز بر مناطق مرزی خود، صادرات غیرنفتی را چند برابر کرده؛ عراق با تقویت تجارت منطقهای، توانسته نرخ بیکاری را کاهش دهد. این الگوها نشان میدهد که مرز نه حاشیه، بلکه نقطه آغاز توسعه است.
آذربایجان غربی نیز میتواند به مرکز تجارت ایران با اروپا و خاورمیانه تبدیل شود، به شرط آنکه دولت از تمرکزگرایی دست بردارد و به استانها اعتماد کند.
امروز اقتصاد این استان در نقطهای حساس ایستاده است؛ یا اختیار اقتصادی و آزادسازی، یا فرسایش تدریجی و ماندن در حاشیه توسعه ملی.
