• امروز : افزونه پارسی دیت را نصب کنید
  • برابر با : Monday - 17 November - 2025
0

مدرسه قبیله ای در امپراتوری عثمانی؛ آغازی بر راه جمهوری

  • کد خبر : 190396
  • 26 آبان 1404 - 15:00
مدرسه قبیله ای در امپراتوری عثمانی؛ آغازی بر راه جمهوری
یازاکو_مدرسه عشایر عبدالحمید دوم یک قمار استراتژیک قدرت نرم بود که مردمان دورافتاده را به هم پیوند داد و زمینه را برای جمهوری هموار کرد.

 به گزارش واحد ترجمه پایگاه خبری یازاکو به نقل از دیلی صباح سلطان عبدالحمید دوم عثمانی ، با وجود مواجهه با انتقادات گسترده، نقش مهمی در گذار به جمهوری ایفا کرد. از یک سو، او از طریق سرمایه‌گذاری‌ها، پروژه‌های جدید و استراتژی‌های سیاسی خود، روند طولانی مدت زوال ارضی و ژئوپلیتیکی امپراتوری عثمانی در برابر اروپا را کند کرد و زمان ارزشمندی خرید. از سوی دیگر، او یک ابتکار سرمایه‌گذاری گسترده – از آموزش گرفته تا ارتباطات، از حمل و نقل گرفته تا انواع زیرساخت‌ها – را آغاز کرد که امکان پیش‌بینی یک شروع جدید را فراهم کرد. برای اولین بار، آناتولی در دوران سلطنت عبدالحمید با سرمایه‌گذاری‌های جامعی مانند مؤسسات آموزشی، بیمارستان‌ها، خطوط پستی و تلگراف، راه‌آهن و برج‌های ساعت مواجه شد. اگر تلاش‌های او نبود، امپراتوری عثمانی نمی‌توانست تا این حد دوام بیاورد و همچنین تأسیس جمهوری جدید با سرمایه انسانی لازم و سرمایه‌گذاری‌های بنیادی آن امکان‌پذیر نبود.

پروژه «مدرسه قبیله‌ای» («Aşiret Mektebi») نیز یکی از ابتکارات مهم عبدالحمید دوم در این زمینه بود. محمد علی نیزی در کتاب خود با عنوان «Aşiret Mektebi: Osmanlı Eğitim Tarihinde Bilinmeyen Bir Girişim» («مدرسه  عشایر ابتکاری ناشناخته در تاریخ آموزشی عثمانی»)، به بررسی این پروژه کمتر شناخته شده اما مهم پرداخته است که – هدف آن، تربیت دانش‌آموزانی از قبایل جغرافیای عثمانی و مسیرهای شغلی و داستان‌های زندگی فارغ التحصیلان آن است.

همانطور که نیزی اشاره می‌کند، عبدالحمید دوم به عنوان بخشی از احیای امپراتوری، اهمیت ویژه‌ای برای تقویت روابط عثمانی و اعراب قائل بود: «در این دنیای جدید، سلطان اهمیت تقویت روابط عثمانی و اعراب را درک می‌کرد. پروژه خط تلگراف از دمشق به مدینه که در سال ۱۸۹۲ آغاز شد، با ساخت راه‌آهن حجاز در سال ۱۹۰۰ دنبال شد. عثمانی‌ها با این باور که پتانسیل کشاورزی خاورمیانه می‌تواند درآمدهای مالیاتی قابل توجهی ایجاد کند، گام‌های مهمی در این زمینه برداشتند. سلطان حتی قطعات بزرگی از زمین را به نام خود خریداری کرد تا مزارع نمونه ایجاد کند.»

مدرسه قبیله ای پروژه‌ای بود که در راستای همین هدف هدایت می‌شد. اگرچه در ابتدا قرار بود این مدرسه پیوندهای عاطفی قبایل عرب با امپراتوری عثمانی را تقویت کند و نیاز منطقه به رهبران نظامی و اداری از میان مردم خود را برآورده سازد، اما با گذشت زمان دامنه آن گسترش یافت و بالکان، قبایل کرد و حتی جزیره جاوه را نیز در بر گرفت.

پروژه مدرسه قبیله‌ای همچنین تلاشی برای مقابله و مقاومت در برابر استراتژی‌های جذب نیرو با قدرت نرم بود که توسط کشورهای بزرگ اروپایی دنبال می‌شد، که مدارسی با قدمت طولانی در سراسر سرزمین‌های عثمانی داشتند. این مدارس نه تنها به ارتقاء سطح آموزشی جوامع مرتبط با خارج نسبت به همسالان عثمانی خود کمک کردند، بلکه به مؤسسات ترجیحی برای فرزندان خانواده‌های بانفوذ در دولت عثمانی نیز تبدیل شدند؛ «از سوی دیگر، شایان ذکر است که بریتانیایی‌ها در همان دوره یک مدرسه شبانه‌روزی در بصره تأسیس کردند. سوابق کنسولگری بریتانیا در بصره نشان می‌دهد که این مؤسسه که در سال ۱۹۱۸ به ویژه برای پسران روسای قبایل محلی تأسیس شد، از کالج چیف در هند و کالج گوردون در خارطوم (سودان) الگوبرداری شده است. کالج چیف که در سال ۱۸۶۸ در امبالا، پنجاب، برای فرزندان رهبران برجسته محلی (نواب‌ها) تأسیس شد، در سال ۱۸۸۶ به لاهور منتقل شد و امروزه به عنوان کالج ایچیسون شناخته می‌شود.

به همین ترتیب، کالج گوردون که در سال ۱۹۰۲ در سودان برای پسران رهبران محلی تأسیس شد، امروزه به عنوان دانشگاه خارطوم به فعالیت خود ادامه می‌دهد.» بنابراین، استفاده از نهادهای آموزشی به عنوان ابزار قدرت نرم در این منطقه نیز از دوران سلطنت عبدالحمید دوم آغاز شد.

در حالی که امپراتوری عثمانی در تلاش برای درک الگوی جدید در حال ظهور در اروپا و تلاش برای بازیابی خود بود، با خطر از دست دادن مدیران نخبه آینده جغرافیای خود به این مدارس نیز روبرو بود؛ «برای عثمانی‌ها، تجاوز غرب محدود به حوزه‌های نظامی و اقتصادی نبود؛ بلکه یک مشکل ایدئولوژیک نیز بود. در زمینه آموزش، بیگانگان از جهات مختلف امپراتوری را محاصره کرده بودند. از یک سو، صدها مدرسه مبلغ مذهبی وجود داشت که دین و علم را با هم ترکیب می‌کردند.

از سوی دیگر، مدارس مدرنی که توسط اقلیت‌های عثمانی افتتاح شدند، سطح آموزشی جمعیت غیرمسلمان را به میزان قابل توجهی افزایش دادند.» علاوه بر این، در این دوره، تعداد مدارس دولتی کمتر از این مدارس خارجی بود؛ «این واقعیت که بسیاری از خانواده‌های مسلمان نیز شروع به فرستادن فرزندان خود به این مدارس کرده بودند، تهدیدی جدی برای دولت محسوب می‌شد. از نظر تعداد، مدارس دولتی تنها حدود یک سوم مدارس مبلغان مذهبی و اقلیت‌ها بودند. مشاهدات یک انگلیسی که در سال ۱۸۸۸ از سرزمین‌های عثمانی عبور کرد، بسیار قابل توجه است؛ بیایید لحظه‌ای تصور کنیم که مسلمانان مبلغانی را به انگلستان می‌فرستادند، در آنجا مدارسی افتتاح می‌کردند و در آن مدارس دیدگاه‌های خصمانه‌ای نسبت به مسیحیت ارائه می‌دادند. مطمئناً در چنین شرایطی ساکت نمی‌ماندیم.»

اگرچه نتایج مدرسه قبیله‌ای تا سال‌ها بعد به طور کامل آشکار نشد، اما همین واقعیت که چنین ابتکاری در چنین دوره پرآشوبی شکل گرفت، خود از ویژگی‌های یک دولت بزرگ است. همانطور که نیزی اشاره می‌کند، اگرچه این دوره به صورت گذشته‌نگر، دوران زوال نامیده می‌شود، اما در واقع با تلاش‌های عظیمی برای مقاومت و بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته مشخص می‌شود؛ «با وجود همه این ارزیابی‌ها، از نظر من، عشیرت مکتبی نهادی است که نشان می‌دهد امپراتوری عثمانی در پایان قرن نوزدهم چقدر قوی و جاه‌طلب بوده است. در حالی که تصور عمومی این است که دولت در این دوره در حال فروپاشی و ورشکستگی بوده است.

  مدرسه قبیله ای  نشان می‌دهد که عثمانی‌ها قادر به توسعه پروژه‌های استراتژیک و پیچیده و اجرای آنها در درازمدت بوده‌اند. از طریق عشیرت مکتبی، دولت توانست به دورافتاده‌ترین گوشه‌های امپراتوری نفوذ کند؛ از وان تا یمن، از بغداد تا لیبی، سازمان اداری جوانان این مناطق را بسیج کرد، آنها را در استانبول آموزش داد و بعدها موفق شد آنها را به سمت‌های نظامی و اداری در سرزمین‌های خود منصوب کند.»

برنامه درسی چه بود؟

برنامه درسی مدرسه عشایری که پنج سال آموزش ارائه می‌داد، نیز بسیار قابل توجه است. علاوه بر دروس مربوط به موضوعات مذهبی، زبان ترکی و جغرافیا و تاریخ سرزمین‌های عثمانی جایگاه مهمی در برنامه درسی داشتند. علاوه بر این، دروسی مانند جبر، هندسه، رسم، بهداشت و حقوق جزا نیز گنجانده شده بود، در حالی که در کنار ترکی، بر زبان‌های عربی و فارسی تأکید می‌شد. از سوی دیگر، برای آماده‌سازی بهتر فارغ‌التحصیلان مدرسه عشایری برای سیستم اداری عثمانی، در سال ۱۸۹۶ برنامه‌های ویژه یک ساله در مدارس جنگ (حربیه) و مدیریت شهری (ملکیه) تأسیس شد که مسیرهای شغلی انعطاف‌پذیری را برای دانش‌آموزان علاقه‌مند ارائه می‌داد. عمر منصور، فارغ‌التحصیل مدرسه قبیله‌ای که بعدها نخست‌وزیر لیبی شد، در خاطرات خود گفته  است معلمان ما‌بسیار  روشنفکر و متبحر بودند.

مدرسه قبیله‌ای با پذیرش تنها تعداد کمی دانش‌آموز در هر سال (حدود ۵۰ نفر)، در طول ۱۵ سال فعالیت فعال خود، وظایفی فراتر از تأمین نیازهای نیروی انسانی نظامی و اداری سرزمین‌های عثمانی را انجام داد. همچنین نقش مهمی در بازگرداندن انسجام در دوره انحلال ایفا کرد.

این موضوع با بررسی داستان زندگی فارغ‌التحصیلان آن، آشکارتر می‌شود؛ «با وجود همه این‌ها، تقریباً پانصد دانش‌آموزی که از مدرسه عشیرت مکتبی فارغ‌التحصیل شدند، تحصیلات سطح بالایی دریافت کردند و خود این تجربه به موفقیت بیشتر آنها در زندگی کمک کرد. در سال‌های بعد، آشکار است که این فارغ‌التحصیلان در مناصب مهمی، چه در بالاترین سطوح و چه در ارتش و بوروکراسی، به امپراتوری عثمانی خدمت کردند.» فارغ‌التحصیلان در مناطق مختلف امپراتوری عثمانی خدمت کردند. در میان آنها افرادی بودند که فرماندار شدند یا پست‌های ارشد نظامی را بر عهده گرفتند و حتی به عنوان معاون اول نماینده مناطق خود وارد پارلمان عثمانی شدند. به همین ترتیب، در میان فارغ‌التحصیلان، عمر منصور و سعدالله کول‌اوغلو بعداً نخست‌وزیر لیبی شدند.

لینک کوتاه : https://yazeco.ir/?p=190396

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.