به گزارش واحد ترجمه پایگاه خبری یاز اکو به نقل از اؤلکه، خواستههای اصلی کییف در دو محور متمرکز است:
• تضمینهای امنیتی قابلاعتماد در برابر تهاجم روسیه،
• سازوکارهای روشن دربارهٔ تمامیت ارضی.
مارک روبیو وزیر خارجهٔ آمریکا اعلام کرده است که مسائل باقیمانده میتواند تا ۲۷ نوامبر حلوفصل شود، اما نکات بنیادی که روند را طولانی میکند، ضمانتهای امنیتی و مسائل ارضی است. واشینگتن همزمان تلاش میکند موضع اتحادیهٔ اروپا را نیز در نظر بگیرد.
اتحادیهٔ اروپا سند جایگزین ۲۴ بندیای دربارهٔ حلوفصل مناقشه تهیه و به جامعهٔ بینالمللی ارائه کرده است. این سند با طرح ترامپ تفاوت اساسی ندارد، اما اتحادیهٔ اروپا بهطور آشکار تأکید میکند که امنیت اوکراین میتواند از طریق عضویت در ناتو یا اتحادیهٔ اروپا تأمین شود. همچنین حمایت نامحدود از نیروهای مسلح اوکراین و صنعت دفاعی، بازسازی کامل کشور و مسدودسازی داراییهای روسیه در این سند گنجانده شده است. در صورت دستیابی به صلح پایدار، تحریمها علیه مسکو میتواند بهصورت مرحلهای کاهش یابد، و اگر توافق نقض شود، دوباره اعمال خواهد شد.
هیچیک از دو سند برای پایان کامل و پایدار جنگ کافی نیست. مشکلات اصلی شامل ضعف سازوکارهای تضمین صلح، عدمقطعیت دربارهٔ پایبندی روسیه به توافق، و ابهام در مدتزمان و سازوکار اجرایی است.
اگر اوکراین بتواند تضمینهای امنیتی قابلاعتماد به دست آورد، میتواند در مرحلهٔ «مناقشهٔ منجمد» فرایند بازسازی و احیای سریع را آغاز کند، به ثبات اقتصادی دست یابد، ریسکهای سیاسی را کاهش دهد و مشارکتهای امنیتی و سرمایهگذاری خارجی را گسترش دهد. این امر به نوبهٔ خود میتواند جایگاه اوکراین را در بلندمدت تقویت کرده و امکان دستیابی به اهداف دیگر را فراهم کند. برای این موضوع کافی است به تجربهٔ اتحاد جماهیر شوروی با فنلاند، آلمان و ژاپن در دوران جنگ جهانی دوم نگاه کنیم.
اگرچه مسکو در پایان جنگ جهانی دوم پیروز شد، اما به اهدافش نرسید. آلمانِ تقسیمشده ۴۵ سال بعد دوباره متحد شد. فنلاند و ژاپن به سطح کشورهای پیشرفتهٔ جهان صعود کردند. اتحاد جماهیر شوروی نیز در نتیجهٔ سیاستهای داخلی و خارجی ناکارآمد خود، در سال ۱۹۹۱ رسماً فروپاشید. روسیهٔ امروز که خود را وارث شوروی میداند، با وجود تهدیدی برای سیستم امنیتی جهانی با واقعیتهای فعلی نمیتواند به کشوری مدرن با اقتصاد توسعهیافته و رفاه اجتماعی بالا تبدیل شود، زیرا فاقد مدل توسعهٔ اقتصادی و نهادی پایدار است.
نکتهٔ مهم دیگر فساد، رشوهخواری، ضعف مدیریت و ناتوانی رهبران کشور در رها شدن از تفکر امپراتوری است؛ مسائلی که مانع جدی تبدیل روسیه به کشوری مدرن و متمدن به شمار میرود. این عوامل همچنین اجرای تعهدات صلح بلندمدت و پیچیده را برای مسکو دشوار میکند. همین موضوع باعث نگرانی کییف و اروپا شده است. اما در شرایط فعلی اوکراین نمیتواند در جبههٔ روسیه به موفقیتهای بزرگی دست یابد. با وجود حمایت غرب، کییف هنوز نتوانسته تغییر جدیای در میدان جنگ ایجاد کند. ارتش اوکراین با کمک غرب تنها قادر است از ضدحملات سریع ارتش روسیه جلوگیری کند. ارتش روسیه نیز بهتدریج مناطق اشغالی را گسترش میدهد و غرب این موضوع را میبیند. نبودِ تحول جدی در جبهه، اختلاف دیدگاه میان کشورهای غربی دربارهٔ مسئلهٔ اوکراین، تضاد منافع و مبارزات ژئوپلیتیک جهانی و منطقهای برای شکلدهی نظم جهانی جدید، غرب را بهسمت توافقهای اجباری با مسکو سوق میدهد.
در شرایط رویارویی ژئوپلیتیک جهانی کنونی، دستیابی سریع به صلح کامل و پایدار واقعبینانه نیست. با این حال، خروج از فاز نبرد فعال و دستیابی به آتشبس در وضعیت فعلی بهترین و عملیترین گزینه است. آتشبس میتواند به اوکراین فرصت تنفس، بازسازی ثبات اقتصادی-سیاسی و برای کشورهای غربی امکان ایجاد معماری امنیتی کارآمدتر را فراهم کند.
مذاکرات صلح بهتر و هدفمندتر از جنگ است. حتی اگر طولانی شود، هر گامی که طرفین را پای میز مذاکره بیاورد، برای آیندهٔ منطقه اهمیت راهبردی دارد.
