به گزارش یازاکو، قصه طلای تکاب فقط قصه استخراج یک معدن نیست، قصه ساختن آیندهای است که این منطقه را از بند محرومیت رها خواهد کرد؛ قصه جوانانی است که با امید به آینده، کار و مهارت میآموزند و زندگیشان گره میخورد به صنعتی که حالا دیگر فقط اقتصادی نیست، بلکه به هویتی است که نام و نشان تکاب را یدک میکشد و مهمتر از همه معدن زره شووران تکاب، قصهی مدیریتی است که در تلاش است تا این ظرفیت را از یک «منبع خام» به یک «موتور توسعه» تبدیل کند.
دولت چهاردهم با برنامهریزی دقیق و باور به نقش ایران و ایرانی در توسعه تولید ملی سبب شده تا امروز وقتی نامی از «معادن طلای تکاب» برده میشود، همگان یک تیم منظم، یک برنامه روشن و یک نگاه امیدوارانه به نقش آفرینی آن در توسعه منطقه دارند. امروز مردم آذربایجان غربی به ویژه تکاب بر این باورند که طلای تکاب پس از سالها انفعال به شغل پایدار، توسعه محلی و رونق اقتصادی منطقه تبدیل میشود.
سخن از امید کار سختی نیست ولی ساختن امید شاید سختترین کار دنیاست. اما امروز تلاشهای دولت چهاردهم برای نقش آفرینی معدن تکاب در ایجاد زیر ساختهای اقتصادی، امید را در دل مردم منطقه ریشه دوانده است.
واقعیت این است که تکاب از آن دست شهرهایی به شمار میرود که همیشه با پسوند محرومیت معرفی شده اما حالا نوبت آن رسیده که با ظرفیت معدن، این تصویر تغییر یابد؛ زمانی که بخش خصوصی فعال میشود، وقتی اشتغال محلی رشد میکند، وقتی بخش قابل توجهی از درآمد معدن به جای خروج از منطقه، دوباره در همان منطقه سرمایه گذاری میشود؛ آنوقت است که امید شکل میگیرد؛ امیدی از جنس عمل، نه حرف.
ما باید باور کنیم که تکاب میتواند یکی از قطبهای مهم توسعه استان باشد اما نه فقط بخاطر طلا، بلکه به خاطر آن نیروی انسانی که انگیزه کار و امید به آینده ایرانی قوی دارند؛ بله! آینده از همینجا ساخته میشود؛ از دل همین کوهها، از دست همین مردم و از امیدی که هیچوقت خاموش نشده و نخواهد شد.
