به گزارش یازاکو، جعفر ساعینیا_ آذربایجان امروز در نقطهای ایستاده که با استانداردهای علمی، مدیریتی و زیستمحیطی نمیتوان آن را یک «بحران عادی» تلقی کرد. مجموعهای از بحرانهای بههمپیوسته—از نابودی ذخایر جنگلی قرهداغ تا فروپاشی اکولوژیکی حوضه آبریز اورمیه—ساختار زیستی و انسانی منطقه را به مرحله ناپایداری رسانده است.
قرهداغ در آتش، بیبرنامگی در مدیریت بحران
آتشسوزیهای متعدد در جنگلهای قرهداغ، که یکی از مهمترین ذخیرهگاههای ژنتیکی کشور محسوب میشود، با کمترین سطح تجهیزات، نیروی تخصصی و مداخله مدیریتی مواجه است. هر هکتاری که میسوزد، دههها زمان و میلیاردها تومان سرمایه طبیعی و اقتصادی از بین میرود؛ و این روند نشاندهنده خلأ جدی در سامانه مدیریت آتش و پیشگیری از مخاطرات طبیعی است.
اورمیه؛ نمونه کامل یک فروپاشی اکولوژیک
کاهش شدید آب، افزایش بیابانزایی، تشدید طوفانهای نمکی و اثرات مستقیم آن بر سلامت عمومی—از بیماریهای تنفسی گرفته تا افزایش مهاجرت—از جمله پیامدهای آشکاری است که سالها پیش باید مانع آن میشدیم. اکنون سرعت فرونشست، افت کیفیت خاک و تغییر الگوی اقلیم منطقه، ضرورت بازنگری جدی در سیاستهای تخصیص آب، مدیریت کشاورزی و احیای اکوسیستم را بیش از هر زمان دیگری پررنگ کرده است.
آلودگی هوا؛ بحران مزمن با مدیریت مقطعی
افزایش آلایندههای صنعتی، فرسودگی ناوگان حملونقل و فقدان نظارت دقیق محیطزیستی، بسیاری از شهرهای آذربایجان را در وضعیت ناسالم نگه داشته است. آلودگی هوا نهتنها سلامت مردم را تهدید میکند، بلکه هزینههای نظام درمانی، بهرهوری اقتصادی و کیفیت زندگی را بهشدت کاهش داده است.
تنش آبی و فرسایش سرمایه انسانی
کاهش منابع آب سطحی و زیرزمینی، تخلیه روستاها، افت تولید کشاورزی و افزایش بیماریهای مرتبط با کمبود آب، هشدارهایی هستند که باید با رویکردی علمی و فوری پاسخ داده شوند. تداوم بیتوجهی، به معنای از دست دادن بخش مهمی از سرمایه انسانی، کسبوکارهای محلی و ساختار اجتماعی منطقه است.
آذربایجان بیش از این طاقت ندارد. این واقعیت یک گزاره علمی مبتنی بر دادههای آشکار است. برای مدیریت این شرایط، نیاز به تصمیمهای فوری، قاطع، فرابخشی و مبتنی بر علم داریم—نه نشستهای تکراری، نه وعدههای بینتیجه و نه برنامههای کوتاهمدت.
اکنون لحظه مسئولیتپذیری است؛ و هر روز تأخیر، آیندهای را میسوزاند که بازگشتپذیر نیست.
