به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از توانا، علینقی عالیخانی در بهمن ۱۳۰۷ در تهران به دنیا آمد. پدرش عابدین، از افسران قزاق و از دوستان رضاشاه بود. در تهران به مدرسه رفت و دوره دبیرستان را در رشته ادبی در دبیرستان مشهور البرز در تهران گذراند. به دانشگاه تهران رفت و در رشته علومسیاسی از این دانشگاه مدرک لیسانس خود را دریافت کرد.
فهرست
زندگینامه
در دهه ۲۰ شمسی برای تحصیلات تکمیلی به فرانسه رفت و در رشته حقوقبینالملل و سپس اقتصاد، توانست دکترای اقتصاد را دریافت کند. در دهه ۳۰ شمسی به ایران بازگشت و به توصیه یکی از دوستانش به عنوان تحلیلگر اقتصادی در ساواک مشغول شد؛ اگرچه بنا به گفته خودش اطلاع چندانی از ماهیت فعالیت ساواک نداشت.
پس از مدتی از ساواک خارج شد و به شرکت نفت رفت. در سال ۱۳۴۱ وزارت بازرگانی و وزارت صنایع ادغام شدند و وزارت اقتصاد پدید آمد و عالیخانی در اسفند ۱۳۴۱ به عنوان وزیر اقتصاد در دولت اسدالله علم مشغول به فعالیت شد. او پس از دولت علم، در دولت منصور و دولت هویدا نیز به عنوان وزیر اقتصاد به فعالیت خود ادامه داد. او نزدیک به هشت سال به عنوان وزیر اقتصاد در دولت حضور داشت.
در سال ۱۳۴۸ به ریاست دانشگاه تهران انتخاب شد و تا سال ۱۳۵۰ بر مهمترین دانشگاه ایران ریاست کرد. اما پس از آنکه نیروهای نظامی بدون اجازه او وارد دانشگاه شدند از ریاست دانشگاه استعفا داد. پس از این بود که به بخش خصوصی رفت و هفت سال منتهی به انقلاب ۵۷ را در این بخش فعالیت کرد.
پس از انقلاب ۵۷ به ایالاتمتحده رفت. شاید بتوان مهمترین یادگار او در سالهای پس از انقلاب ۵۷ را ویرایش خاطرات اسدالله علم دانست که دوست نزدیک عالیخانی نیز بود. علینقی عالیخانی که به ایراندوستی شهره بود و شرابشناس برجستهای نیز بود، بیش از ۴۰ سال در ایالاتمتحده زندگی کرد تا اینکه در ۹۰ سالگی در واشنگتندیسی درگذشت.
علینقی عالیخانی؛ تکنوکرات بزرگ اقتصاد ایران
بسیاری از متخصصان، دوره وزارت اقتصاد علینقی عالیخانی را سالهای طلایی اقتصاد ایران میدانند. سالهایی که اقتصاد ایران حتی رشد ۱۱ درصدی را نیز تجربه کرد و این در حالی بود که نفت ایران قیمت بالایی نداشت و با قیمت زیر دو دلار خرید و فروش میشد. خود عالیخانی درباره پیشرفت عجیب آن سالها گفته بود: «در دهه ۱۹۶۰ و تا حدودی ۱۹۷۰ اولا میزان رشدمون خیلی بیشتر بود از کرهجنوبی، که امروز اینقدر معروف شده. بالاترین میزان رشد رو داشتیم. از ما بیشتر سنگاپور بود ولی سنگاپور در واقع شهره، مملکت به آن معنا نیست» (علی لیمونادی، تلاش صدساله ملت ایران، گفتوگو با علینقی عالیخانی، ص ۳۵۴)
عالیخانی از دید جلال پور
«محسن جلالپور» – فعال برجسته اقتصادی ایرانی – نیز در یادداشتی کوتاه که پس از درگذشت عالیخانی نوشت، دهه ۴۰ شمسی را «دهه طلایی اقتصاد ایران» معرفی کرد و گفت: «در فاصله سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۲ میانگین نرخ رشد اقتصادی ۱۱.۲ درصد و میانگین سالانه نرخ تورم ۲.۶ درصد بوده است. علاوه بر آن، مهمترین صنایع ایران در همین دوره پایه گذاری شدند. ثبت این عملکرد بینظیر را باید در مدیریت علینقی عالیخانی جستوجو کرد که مُهرش بر تمام یادگارهای صنعتی آن دهه خورده است… عالیخانی همان ابتدا محمد یگانه را به عنوان معاون اقتصادی، رضا نیازمند را به عنوان معاون صنعتی، رکنالدین سادات تهرانی را به عنوان معاون بازرگانی و غلامرضا کیانپور را به عنوان رئیس گمرک ایران برگزید. خیلیها معتقدند تکنوکراسی ایران از این تاریخ آغاز شده است».
به عقیده جلالپور، فرایندی که این تیم اقتصادی پایه گذاشت، در خاورمیانه پیشرو بود و اگر تداوم پیدا میکرد، شاید ایران از کرهجنوبی امروز چیزی کم نمیداشت. جلالپور همچنین به «حمایت» صفی اصفیا – رییس وقت سازمان برنامه و بودجه – از عالیخانی اشاره میکند و و «رشد بینظیر اقتصاد ایران» را حاصل تعامل این دو مرد بزرگ اقتصاد ایران میداند. به گفته او، «هنر اصلی» عالیخانی و تیم او در این بود که ذینفعان واردات را ذینفع تولید کردند. مسئلهای که به عقیده او در دوره حاضر برعکس شده است و «سیاستهای نادرست اقتصادی» واردات را محور کرده است.
آماده نبودن زیرساختهای مدرن در ایران
عالیخانی بر این عقیده بود که جهش شگفتانگیز قیمت نفت به روند سالم پیشرفت اقتصادی در ایران ضربه زد.
او بر این عقیده بود که این پول کلانی که به دست ایران رسیده بود، زمانی میتوانست نقشی مثبت بازی کند که زیرساختهای مدرن اقتصادی در ایران آماده میبودند.
او از این میگوید که میبایست شهرهای ایران آماده میشدند و باید راه ساخته میشد، راهآهن توسعه پیدا میکرد، متخصص تربیت میشد و خلاصه این پول به جای آنکه خرج مسائل جاری شود، خرج ساخت زیرساختها میشد.
سیاستی که شاه آن را قبول نداشت و در پی آن بود که این پول را در بودجه بریزد و پیشرفت ایران را تسریع ببخشد.
علینقی عالیخانی، انقلاب ۵۷، محمدرضاشاه
علینقی علیخانی محمدرضاشاه را در سیاست خارجی، باهوش میدانست و بر این باور بود که او پادشاهی «ملی» بود که بهشدت «تعصب ایرانی» داشت. از این رو، او «فرمانبری» محمدرضاشاه از خارجیها را کلا رد میکند اگرچه قبول دارد که شاه در مقابل بحران، «کاراکتر قوی» از خود نشان نمیداد.
او بر «میهنپرستی» شاه تاکید میکند و میگوید که در دوره وزارت اقتصاد خود به خوبی میدید که شاه از نیمدرصد رشد گرانی چه اندازه نگرانی میداشت.
او همچنین شاه را عامل اصلی کسب «آبروی بینالمللی» برای ایران میداند که خود را در تسهیل رفتوآمد ایرانیان به کشورهای غربی نشان میداد. به گفته او حتی آمریکا به صورت اتوماتیک ویزای چهارساله به ایرانیان اعطا میکرد.
سیاست داخلی
عالیخانی اما در سیاست داخلی نسبت به محمدرضاشاه نگاه انتقادی داشت. به گفته عالیخانی در سالهای ابتدایی و میانی دهه ۴۰ شمسی، او میتوانست به عنوان وزیر اقتصاد با شاه تعامل کند و حتی گاهی نظرات او را رد کند.
اما هرچه سالهای پایانی دهه ۴۰ نزدیک میشد، شاه نیز در شنیدن نظرات دیگران بیحوصلهتر میشد.
به گفته عالیخانی در این سالها، دیگر تنها کسی که میتوانست به شاه ایراد بگیرد و تذکر بدهد، شخص شهبانو فرح پهلوی بود و گاهگاهی اسدالله علم.
سالهای «خودرایی» شاه
عالیخانی بر این باور بود که مردم با علاقه زیاد «انقلاب سفید» را تایید کردند و «به شدت» از شاه پشتیبانی میکردند.
اما بنا به عقیده او محمدرضاشاه برداشت اشتباهی از این محبوبیت داشت و بر جای اینکه سعی کند فضا را باز کند، فضا را از لحاظ سیاسی بستهتر کرد.
عالیخانی بر آن بود که در ایران دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی که تعداد زیادی تحصیلکرده در ایران وجود داشت و ایرانیان سفرهای زیادی به خارج میکردند، نمیشد فضای سیاسی را بسته نگاه داشت.
او سالهای اواخر دهه ۴۰ و سالهایی دهه ۵۰ را سالهای «خودرایی» شاه مینامد. شاهی که به شدت علاقهمند بود در مسائل جزئی که لزوما به او ربطی نداشت هم دخالت کند.
انقلاب ۵۷
او به طور خلاصه علت انقلاب ۵۷ را در این میدانست که جامعه، «پیشرفته» بود و دستگاه سیاسی روزبهروز عقبتر میرفت.
به گفته عالیخانی، فشار شاه بر بخش خصوصی و سیاست کنترل قیمتها نیز از عوامل اصلی انقلاب ۵۷ بود.
او همچنین بر این عقیده بود که اگر شاه تا قبل از شلوغیهای انقلاب ۵۷، رفرمهای سیاسی را از سطح پایین آغاز میکرد و به عنوان مثال، دست وزرا را آزاد میگذاشت، احتمال زیاد وجود داشت که انقلاب ۵۷ رخ ندهد.