به گزارش پایگاه خبری یاز اکو، رسول اسد زاده در ادامه نوشت: مشکل بعدی نحوه کُشتنِ گنجشکها بود. تیراندازی به آنها مهمات زیادی که میتوانست علیه ضدانقلاب و امپریالیسم جهانی به کار برد را هدر میداد.سموم شیمیایی هم خطر مسمومیت احتمالی انسان را بالا میبرد. تلهها خوب بودند، اما گذاشتن میلیونها تله حتی برای چین کمونیست هم بسیار مشکل ساز بود. در نتیجه دولت تصمیم گرفت یک بسیج عمومی برای گنجشک کُشی راه بیندازد.
نابودی گنجشکها در چین با فریاد شعار “زنده باد مائو بزرگ” و تکان پارچههای متصل به تیرهای بلند آغاز شد. در پارکها، خیابانها و پشت بامها ( شهرنشینان و دهقانان، دانش آموزان و افراد مسن، مردان و زنان ) فریاد میکشیدند، سوت میزدند و پارچهها را تکان میدادند، همه کار میکردند تا گنجشکها تا جایی که ممکن است در هوا بمانند.
این انتظار که گنجشکها نمیتوانند بیش از پانزده دقیقه بدون استراحت در هوا باشند، توجیه شد. همه روستاییان با فریاد و دست تکان دادن به مزارع رفتند. پرندگانی که از پرواز طولانی مدت در هوا خسته شده بودند و امکان فرود نداشتند، به معنای واقعی کلمه از آسمان شروع به سقوط کردند. گنجشکهایی که بر اثر اصابت به زمین جان خود را از دست ندادند با هر وسیله ای در دست مردم چین کشته شدند.
آن پرندگانی که موفق شدند به درخت پناه ببرند تیرباران شدند. در نهایت دو میلیارد گنجشک کشته شد، همراه با افزایش تولید غلات، تعداد ملخها و کرمها هم در حال رشد بود، زیرا دیگر پرندهای آنها را نمیخورد. سال بعد، یک فاجعه غذایی رخ داد ملخها محصولات را نابود کردند. در نتیجه، تقریباً سی میلیون شهروند چینی جان خود را از دست دادند. در سال ۵۹، آکادمی علوم چین از زاویه جدیدی به این مشکل نگاه کرد و تشخیص داد که جنگ با گنجشکها یک اشتباه بزرگ است. سال بعد، مائو کبیر با یافتن یک دشمن جدید (ساس) برای جمهوری خلق چین تصمیم گرفت تا مبارزه با گنجشکها را متوقف کند و مردم چین مجبور شدند جمعیت گنجشکها را دوباره احیا کنند.
میلیونها انسان و صدها میلیون پرنده تلف شدند، چین در یکی از احمقانهترین اتفاقات تاریخ بشر از شوروی و کانادا گنجشک وارد کرد ولی دیکتاتورِ خود خُدا پندارِ چین هرگز به تصمیم اشتباهش اذعان نکرد.