به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از نشریه تجارت فردا ، در حالی که نرخ ابتلا به کووید۱۹ و مهمتر از آن نرخ مرگومیر ناشی از کرونا در بسیاری از کشورهای دنیا کاهشی بوده است، در کشور ما همچنان آمارهای بالا و رکوردهای تازهای بهویژه از نرخ مرگومیر ثبت میشود که نشان از داغدار شدن خانوارهای ایرانی زیادی است. مسعود نیلی، اقتصاددان، در گفتوگویی تفصیلی به دلایل شکست سیاستگذار و ماندگاری کرونا در کشور پرداخته است.
این عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف که در فروردین ۱۳۹۹ و در آغاز شیوع کرونا در کشور طی نامهای سرگشاده به وزیر بهداشت، از او خواسته بود برنامه مشخص و مدون این وزارتخانه برای مقابله با کرونا را به مردم اعلام کند، این روزها میگوید در کشوری که همزمان درگیر تعارضهای خارجی و داخلی است، مطالبه یک برنامه ساده برای مقابله با کرونا، تقریباً ناممکن است.
گزیدههایی از این گفتوگو را در زیر میخوانید، متن کامل این گفتوگو در نشریه تجارت فردا چاپ شده است.
مساله همهگیری بیماری کرونا، به شکلی که در حال حاضر با آن مواجهیم در واقع یک فاجعه ملی است. اگر هماکنون نرخ مرگ و میر ناشی از کووید۱۹ را نسبت به کل جمعیت کشور در نظر بگیریم، مشاهده میکنیم که کشور ما از حیث این نرخ به یک پدیده کاملا متمایز در مقایسه با بقیه کشورها تبدیل شده است.
آنطور که متخصصان میگویند و آمار نشان میدهد کاهش نرخ مرگومیر دستاورد اصلی سیاست واکسیناسیون است. آنچه امروز در دنیا مشاهده میکنیم تحول بزرگی است که در کنترل و کاهش نرخ مرگ و میر ناشی از کرونا اتفاق افتاده و تعداد فوتها به نسبت جمعیت، در حال حاضر عددهای بسیار پایینی است.
فهرست
در ایران بیماری در همان مرحله اول متوقف مانده
در ایران بیماری در همان مرحله اول متوقف مانده است. رویکردی که در کشور ما به مساله واکسن وجود داشت، مبتنی بر این بود که ما باید خودمان واکسن تولید کنیم. گفته شد که ما در داخل تمام الزامات و قابلیتهای تولید واکسن را داریم و بنابراین اولویت زیادی به تولید و توزیع واکسن داخلی داده شد و در نتیجه یک ترمز بسیار قوی بر هرگونه اقدامی که در جهت واردات واکسن بود، کشیده شد.
در اوایل اردیبهشت امسال، مقالهای دیگری نوشتم که بحث من در آن راجع به واکسیناسیون بود. در آن مقاله نوشتم که این بیماری به دو مرحله قبل از واکسن و بعد از واکسن تقسیم میشود. تاکید کردم که آنچه در آمارهای بینالمللی مشاهده میشود این است که مهمترین اولویت همه دولتها در همه جای دنیا تامین واکسن است. حتی عنوان کردم که اکنون مفهومی به عنوان «دیپلماسی واکسن» در دنیا شکل گرفته به این معنا که کشورهای مختلف در حال تلاش هستند تا زودتر و سریعتر واکسن موردنیاز مردمشان را به نحو اطمینانبخشی فراهم کنند. آن بازه، زمان طلایی برای نجات جان هزاران انسان بود.
وقتی مثلا یک هواپیما سقوط میکند و ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر در این حادثه کشته میشوند، عزای ملی اعلام میشود و اندوه بزرگی همه مردم را فرا میگیرد. اینکه هر روز در حد ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر کشته شوند، قطعاً یک بحران ملی است.
وقتی در کشور ما مشکلی پیش میآید، رفتنی نیست
متاسفانه روندی که طی شده است اکنون ما را در شمار چند کشور نخست دنیا از نظر درگیری با این بیماری قرار داده است. حالا شما از گزاره «بحران کرونا»، کلمه «کرونا» را بردارید و بهجایش «تورم» بگذارید. باز هم میبینید ما در همان چند کشور نخست درگیر این مساله هستیم. «تورم» را بردارید و به جای آن بنویسید «بیکاری جوانان»، باز هم در بین کشورهای صدر جدول قرار میگیریم. بنویسید «بیکاری جوانان تحصیلکرده»، «بیکاری زنان جوان تحصیلکرده» و … باز جزو همان چند کشور اول درگیر قرار میگیریم. این وضعیت به ما یک سیگنال نگرانکننده میدهد؛ این که وقتی در کشور ما مشکلی پیش میآید، رفتنی نیست، ماندگار و مزمن میشود.
ما یک نظام حکمرانی داریم که یک ویژگیاش درگیری و تعارض با بیرون است و ویژگی دومش درگیری داخلی است. ما همواره گرفتار تعارضهای بزرگ داخلی بودهایم. از داخل این دو درگیری، بیرون آمدن یک برنامه که با کارآمدی مناسبی بتواند یک هدف مشخص را محقق کند، بسیار سخت است. بنابراین با وجود این که مطالبه یک برنامه مشخص و شفاف برای بهبود وضعیت کنونی کرونا، مطالبهای بسیار ابتدایی است، اما میدانیم که امکان آن تقریباً وجود ندارد. حالا برنامه برای خروج از رکود و تورم و … که جای خود دارد. مساله اصلی هم همینجاست؛ آنچه واقعا همیشه برای من رنجآور بوده، یادگیری تقریباً صفر سیاستگذار است که مدام استمرار مییابد و از یک مساله به مساله دیگر سرایت میکند.
تولید یک مولفه رفاهی است نه سیاسی
در کشور ما بسیاری از سیاسیون به تولید بهعنوان یک مولفه سیاسی نگاه میکنند در حالی که ما اقتصادیها، تولید را یک مولفه رفاهی میبینیم. یعنی برای سیاستمداران، تولید عاملی نیست که باعث میشود درآمد مردم یا اشتغال افزایش پیدا کند؛ بلکه تولید، عامل رخنمایی است.
آنچه در مورد واکسن یا خودرو به کار برده شد، استراتژی خودکفایی بود. وقتی این استراتژی در مورد خودرو پیاده میشود، نتیجهاش این میشود که مردم رفاه کمتری بهدست میآورند یا ماشین با کیفیت پایین را با قیمت بالا میخرند اما در مورد واکسن، مساله جان و حیات مردم است.
پرداخت هزینه های سنگین توسط مردم
به صورت رسمی مطرح میشود که در آزمایشگاه خیلی خوب پیش رفتیم و به اینجا رسیدیم که واکسن را تولید کنیم و فقط مانده یک کار جزئی و آن هم این است که تولید را به ۲۰ یا ۵۰ میلیون دز برسانیم؛ مساله این است که اصل داستان همینجاست. وقتی زیرساخت این تولید وجود ندارد، گرفتار میشوید و مردم باید هزینههای سنگین آن را پرداخت کنند.
اگر سیاستمداری بتواند روی موج محبوبیت سوار شود، میتواند پاسخگویی در مقابل کارآمدی را مخفی کند. سیاستمدار هرچه محبوبتر باشد، کمتر زیر سوال قرار میگیرید. پس اپیزود اول این بود که واکسن در داخل تولید و مردم را واکسینه کنم و بعد از واکسینه کردن تمام مردم، به بیرون صادر هم بکنم. این رویکرد میتوانست جذابیتهای داخلی بالایی داشته باشد. حالا نشد، در نتیجه سیاستمدار اپیزود دوم را کلید میزند که لازم است از طریق واردات، همه را واکسینه کنم. یعنی دوباره میخواهد قهرمان باشد. اول قرار بود قهرمانی باشد که تولید میکند، حالا میخواهد قهرمانی باشد که وارد میکند.