یاز اکو؛ پری اشتری – برای این کار تمام کسانی که تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر تربیت و رشد کودک دارند ابتدا باید ویژگیها و تواناییها و علایق کودک و نوجوان را شناسایی کرده و شرایط مساعدی فراهم آورند که فرایند رشد معنوی آنها را تسهیل کنند. ایجاد عادت مطالعه در کودک و نوجوان (مطالعۀ کتابهای غیردرسی) او را به سمت شناخت و آگاهی سوق میدهد، دایرۀ شناخت او را از محیط اجتماعیاش بالا میبرد، او را با روابط انسانی آشنا میکند، و تمام این عوامل سبب افزایش اعتماد به نفس او میشود.
ایگور موتیاشو ، نویسندۀ کتاب “کودک امروزی میل به مطالعه ” در این خصوص میگوید: «اگر عشق به مطالعه از همان اوان کودکی در نهاد کودک بارور نشد و اگر مطالعه به عنوان یک نیاز معنوی زندگی کودک درنیامد، روح او در سنین جوانی تهی خواهد بود. آنوقت است که سادگی و نپختگی جوانی راه را برای بدیها باز میکند و گوشههای تاریکتر طبیعت انسان آشکار میشود»
اینجاست که پای ادبیات کودک و نوجوان به میدان باز میشود و این وظیفۀ خطیر بر دوش این نوع از ادبیات گذاشته میشود. ادبیات کودک و نوجوان در فرهنگهای مختلف تعاریف گوناگنی دارد اما نقطۀ اشتراک تمام آنها این است که این آثار برای کودکان و نوجوانان خلق، تولید و تدوین شدهاند و همین نقطۀ اشتراک ایجاب میکند تا نیازها و علایق این گروه سنی به خوبی شناختهشوند. ادبیات کودک و نوجوان در ایران، اگر ادبیات شفاهی و لالاییهای مادرانه را نیز در این دستهبندی قرار دهیم، سبقهای طولانی دارد و از زمان ورود ادبیات مکتوب به ایران ادبیات کودک نیز جایگاهی در کشور ما داشته است. پژوهشگران معتقدند که پس از انقلاب مشروطه در ایران تغییراتی اساسی در ادبیات کودک و نوجوان ایجاد شد و توجه به ساده نویسی که از آن به نهضت ساده نویسی یاد میکنند، از دوره مشروطه پایهگذاری شد و زمینه توجه و گسترش ادبیات کودک را فراهم کرد.
با این مقدمه و به بهانۀ ۱۶ مهرماه، روز جهانی کودک به سراغ یک جامعهشناس رفتیم که گرایش دغدغهمندی به سمت کودکان، زبان مادری و ادبیات کودک و نوجوان دارد و خود از آفرینندگان آثار ادبی برای کودکان است. مینو امیرقاسمی استادیار بازنشستهٔ جامعهشناسی ادبیات، عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز، نویسنده و محقق است. او کار خود را در فرهنگستان زبان ایران آغاز کرد. تحصیلات دانشگاهی اش را در مقطع لیسانس در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی (۱۳۵۲ ) در مقطع فوق لیسانس در فرهنگ و زبانهای باستانی ایران (۱۳۵۴) و دکتری خود را در رشتهٔ جامعهشناسی ادبیات (۱۳۸۶) به پایان رسانید.
مینو امیرقاسمی برای بسیاری از تبریزیها نامی آشناست. اغلب او را به سبب کارهای ارزشمندش در حوزۀ پژوهش میشناسند و کسانی که ارتباط نزدیکتری با وی دارند مهربانی و آرامشش را ستایش میکنند. پای صحبتهایش نشستیم و او برای ما از عشق به کودکان گفت و از کودکیهایی که باید با پایههای محکم و سالم ساخته شوند. از ادبیات گفت و دغدغههایی که او را حتی بعد از بازنشستگی رها نمیکنند و به کار برمیانگیزند.
از او در خصوص ضرورت ادبیات برای کودکان پرسیدیم، اینکه چرا کودکان باید کتاب بخوانند و اگر بخوانند در وجود آنها چه تغییری ایجاد میشود. وی پیوند با هنر و ادبیات را نه تنها برای کودکان که برای همه اعم از کودک و بزرگسال یک نیاز میداندو میگوید: « جای هیچ تردیدی برای ضرورت نیاز به ادبیات نیست. ادبیات در معنای خاص خود با هنر پیوند میخورد و من معتقدم هیچ انسانی فارغ از مقولۀ هنر نیست و ادبیات هنر زبان است. کودکان در کنار نیازهای غریزی اولیه مثل خوردن و خوابیدن و … به ادبیات اعم از شعر و نثر ادبی نیاز دارند تا روحشان صیقل بیابد و اندیشهشان کم کم ساخته شود. کودک یا نوجوانی که با ادبیات پیوند دارد، کتاب میخواند به مرور زمان صاحب گنجینهای از کلمات میشود که هر یک از آن واژگان یک دنیا هستند.»
وی میافزاید: «ما در مورد کلمات کملطف هستیم، نمیدانیم که هر کلمهای را نباید به زبان بیاوریم یا در موقعیتی خاص از چه کلمهای استفاده کنیم. دایرۀ غنی کلمات به این معنی نیست که کودک از نظر کمیت واژگان بسیاری را میداند بلکه نشناختن کلمات منجر به نبود اندیشۀ دقیق میشود و کودک در سنین بزرگسالی در تفهیم و تفاهم به مشکل برمیخورد. فهم تفاوتها از شناخت کلمات شکل میگیرد. این امر به خصوص برای بچههای غیر فارسی زبان بسیار ضروری است چون به آنها برای برقراری ارتباط با جهانهایی متفاوت کمک میکند. این که تأکید میکنم کودکان غیرفارسی زبان منظور این است که دو زبانه بودن کودکان به رشد هوش و استعداد آنها کمک میکند.نداشتن دایرۀ لغاتی خارج از محدودۀ کتب درسی در بزرگسالی هم انسانها از نعمت درک درست دنیا محروم میکند.»
اما برخی پدر و مادرها که خود کتاب نمیخوانند ضرورتی نسبت به ادبیات در رشد روانی کودک احساس نمیکنند حتی گاهی (البته امروزه کمتر) ترجیح میدهند کودکان با کتاب مأنوس نباشند.
امیرقاسمی میگوید: «ترس از کتابخوانی و توجه صرف به نیازهای غریزی ابتدایی یک مشکل تاریخی است چرا که در حکومتهای پیشینی که بر ایران حاکمیت داشتند، نویسندگان و روشنفکران همواره مورد غضب و نفرت حاکمیت بودند و این موضوع باعث میشد خانوادهها برای حفظ امنیت فرزندان خود آنها را از کتاب خواندن و ارتباط با ادبیات بر حذر میداشتند اما امروز که دیگر ضرورت مطالعه و جایگاه ادبیات تا حدودی در جامعه شناخته شده والدین باید به این بخش از فرهنگ و هنر توجه ویژه داشته باشند. من فکر میکنم یکی از راههای از میان برداشتن این ترس تاریخی این است که ما ادبیات کودکان و نوجوانان را تا حد ممکن فارغ از ایدئولوژیها کنیم.»
وی میافزاید: «اغلب خانوادهها واهمه دارند از اینکه کودکشان اهل کتاب شود چون ممکن است به سمت روشنفکری برود که خطرناک است و یا بخواهد شاعر یا نویسنده بشود که از نظر اقتصادی تأمینکننده نیست. این واهمه باید با تولید آثار خوب و مناسب شکسته شود. کودک باید با واقعیت دنیای بیرون خود آشنا شود و در آینده در مورد نتیجه تصمیم بگیرند.»
مینوامیرقاسمی در خانوادهای رشد یافته که کتاب خواندن و مطالعه یک رسم بوده است و از او در خصوص تجارب کتابخوانی خودش در کودکی میپرسیم: «کتاب خاصی به عنوان کتاب کودک در ذهن ندارم، حتی یادم نیست که کیهان بچهها در دورۀ کودکی ما منتشر میشد یا بعدتر اما آنچه مسلم این است که یکی از مهمترین عواملی که من را عاشق ادبیات کرد یا بهتر است بگویم ادبیاتِ کودکی من قصههایی بود که از زبان بزرگترها میشنیدم. خانم پیری بود که در مواقع ضروری برای مراقبت از من و خواهر و برادرهایم به خانۀ ما میآمد و ما فقط منتظر میماندیم تا برای ما قصه بگوید و من داستان “ملکمحمد” در همان دوران از زبان او شنیدم که بعدها موضوعی برای یکی از بهترین و مهمترین پژوهشها من شد. »
وی تأکید میکند: «البته اینکه میگوییم کودک باید غیر از کتابهای درسی خود مطالعه داشتهباشد به این معنی نیست که هر کتابی را بخواند، انتخاب کتاب مناسب است که میتواند تأثیر مثبت در روند رشد کودک بگذارد. اگر انتخاب صحیح صورت نگیرد نه تنها کمکی به مسئله نمیکند بلکه شاید نتیجۀ عکس نیز داشتهباشد.»
یکی از فعالیتهای ارزندۀ دکتر مینو امیرقاسمی تلاشی ۱۶ ساله برای گردآوری فرهنگ لغت برای کودکان و نوجوانان است که این فرهنگ طی دهۀ اخیر دو ببار توسط دو نشر به چاپ رسیده ولی او خود معتقد است که در حق این فرهنگ اجحاف شدهاست، اثری که داستان تأثیرگذاری پسِ پشت خود دارد:
« حدود سال ۶۱من برای مأموریتی حدوداً یک ساله از فرهنگستان زبان تهران به کتابخانهای واقع در خیابان سرباز شهید تبریز آمدم. اسفندماه بسیار سردی بود و هر روز صبح دخترکی که از وضعیت لباس و دمپاییهای پارهاش پیدا بود که از امکانات مالی اندکی برخوردار است، خواهرش را با چادر به پشت میبست و به کتابخانه میآمد. از بین کتابها کتابی انتخاب میکرد و با ولع و اشتیاق کتاب را میخواند. این موضوع توجه من را جلب کرد و یک روز او را صدا کردم، اسمش را پرسیدم، اسمش محبوبه بود، از او خواستم که کتابی را در دست داشت برای من بخواند، او سلیس و روان خواند اما وقتی معنای داستان را از او پرسیدم نمیدانست، او میخواند اما درک نمیکرد (چون زبان مادریاش ترکی بود و او فقط خواندن فارسی را در مدرسه، آن هم نه کامل، آموختهبود و پیدا بود که از ادامۀ تحصیل نیز محروم است). این اتفاق تأثیر عمیقی روی من گذاشت و با خود فکر چه بسیارند کودکانی که مثل محبوبه یک یا دو سال توانستهاند به مدرسه بروند و اگر توانایی خواندن و درک مطلب به زبان فارسی را داشتند دنیایشان تا چه اندازه میتوانست تغییر کند. همین بود که تصمیم گرفتم فرهنگ لغتی تألیف کنم که ترجمۀ ترکی کلمات فارسی را برای بچهها روشن کند اما پس از مدتی فهمیدم از آنجایی که خوانش زبان ترکی با نوشتار آن (با رسمالخط عربی) متفاوت است در نتیجه کودکانی که از سواد خواندن و نوشتن کمی بهرهمند هستند باز هم قادر به درک کلمه و یا خواندن معنای ترکی آن نخواهند بود. پس از آن تلاش کردم فرهنگ لغتی از فارسی به فارسی تألیف کنم تا کودک و نوجوان هنگام برخورد با کلماتی که معنای آن را نمیداند بتواند جواب خود را از این کتاب پیدا کند. »
این فرهنگ لغت شامل حدود ۱۶ هزار مدخل اصلی (کلمه) است که معنا، توضیح و مثال آنها آورده شدهاست. منابع استخراج این واژگان کتب درسی دبستان، فرهنگ معین، فرهنگ فارسی صدری افشار، فرهنگ کودک و نوجوان آکسفورد (۸ جلدی) و فرهنگ لانگمن بودهاست. فرهنگ لغت فارسی به فارسیِ تألیف مینو امیرقاسمی اولین بار در سال ۱۳۸۳ توسط نشر دادار منتشر شد و چاپ دوم و سوم آن توسط انتشارات کویرانجام شد. و خبر خوب این که اخیراً این فرهنگ به شکل آنلاین و مجازی در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است و در این فرهنگ تا حد ممکن سعی شده از زبان روزمره و آشنا برای نوجوانان استفاده شود. از این طریق کودکان و نوجوانان میتوانند همیشه از طریق اینترنت به فرهنگ خود مراجعه کنند، تلفظ کلمات را بشنوند و حرکهگذاری روی کلمات را ببینند و علاوه بر اینها اگر کاربران نتوانند لغتی را در فرهنگ پیدا کنند این امکان را دارند که در بخش «پیشنهاد به ما» کمک کنند تا لغات جدید نیز به این فرهنگ اضافه شود. اما ناگفته پیداست تا وقتی از چنین فعالیتهایی حمایت مالی و پشتیبانی صورت نگیرد نمیتوان از چنین محصولات و تولیدات ارزشمندی به طور مقتضی و در خور بهرهبرداری کرد.
امیرقاسمی میگوید: « کودکان در ارتباط گسترده با ادبیات میتوانند به آگاهی مدنیتری برسند و هر آگاهی لزوماً آگاهی همراه با اندیشۀ تغییر و تحولات انقلابیِ نپخته نیست. یعنی لزوماً قرار نیست کودکانی که با قصه و ادبیات سروکار دارند در آینده سردمدار جریان یا اتفاق خاصی باشند. ما میگوییم کودکان ادبیات بخوانند تا دیدشان نسبت به دنیا و محیط پیرامونشان وسیعتر شود و بهرۀ بیشتر و بهتری از زندگی خود بگیرند.»
وی میافزاید: «همیشه اندیشۀ سنتی به حفظ جامعه به همان شکلی که هست تمایل دارد این اندیشه از جهاتی خوب است چون ثبات جامعه را حفظ میکند، از طرف دیگر روشنفکران موافق با اندیشۀ تغییر و تحول هستند که این هم برای جامعه نیاز است چون اگر جامعه در همان حالت خود باقی بماند مثل آب راکد میگندد پس همیشه در تمام جوامع نیاز هست که این دو اندیشه در کنار هم و یا در مقابل یکدیگر وجود داشتهباشند. این ذهن روشنفکر است که پیشتر از جامعه قدم برمیدارد و آینده را میبیند. شاید ترس پدر و مادرها از همین است که کودک در آینده با تفکرات آنها معارضه کند اما این اتفاق خواه ناخواه خواهد افتاد و کودک بعد از مدتی به مخالفتهای ریز و درست خواهد پرداخت پس چه بهتر که این تعارضات اندیشمندانه و توأم با آگاهی باشند. فرزند بادی که بهتر از پدر و مادرش باشد اما باید در مسیر درستی هدایت شود و مانع شدن کودک را به موجودی تخریب شده و آنارشیست تبدیل میکند.»
“هر کاری راهی دارد”، “فیل کوچولو دماغت کو؟”، “کی از همه بزرگتره؟”، “جهان اندیشۀ کودکان”، “باران خوشبو”، “پیرزن مو پنبهای”، “چیل خوروزون ناقیلی” و … برخی از آثار مینو امیرقاسمی در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان هستند.
مینو امیرقاسمی از سختیهای کار درحوزۀ ادبیات میگوید و شرایط سخت آن دوران را توصیف میکند اما با وجود تمام مشکلات از روزگار اوج مبارزات میان اندیشههای مختلف سیاسی که بسیاری به ابزارهای متعدد برای ایجاد تغییر باور داشتند او با تمام وجود به فرهنگ معتقد بودهاست: “به خصوص در مورد کودکان. ایمان دارم که اگر قرار باشد تحولی در زندگی و جامعه ایجاد شود باید از کودکان شروع کرد.”
پس برای کودکانمان قصه بگوییم تا فردا دنیا را بهتر ببینند، دنیا را بهتر بسازند. رها کنیم تا کودک روی زانوی کلمات سر به بالین بگذارد و واژگان لالایی بخوانند تا دانههای روح ببالند و درختی شوند و سایه بیاندازند بر سر آیندهای که قرار است مأمنشان باشد. سایهای دلانگیز و روشنیبخش که زمین را برای ساختن آن سرزمین موعود هموار کند.