یاز اکو؛ یاسمین مولانا – فیلم آتابای روایتگر داستان غم پنهان و آشکار آتابای است که از درون، خودش و دیگران را به آتش میکشاند.
به گزارش پایگاه خبری یازاکو، غمی که هرچه داستان به جلو پیش میرود از ابعاد مختلف آن آرام و آهسته در میان گفتگوهای شخصیتهای داستان بیشتر پرده برداشته میشود. غم آتابای از خودسوزی خواهرش است که گویی گدازههای آتشی که بدن خواهرش را در برگرفته بوده؛ دل آتابای، دل عاشق پیشین خواهرش و زندگی خانوادهی آنها را هم دربرگرفته بود.
علت خودسوزی خواهر آتابای تا نیمههای داستان پنهان است و تنها علتش را پرویز، همسرِ خواهرش عنوان میکنند که عامل کینهی آتابای از پرویز هم همان است.
با فوت همسر یحیی، دوست آتابای و عاشق خواهر آتابای مکالمات آنها شکل جدیتری به خود گرفته و پرده از راز خودسوزی برمیدارد. آشکار شدن همان راز گرچه تلخ اما آتش غم آتابای را سردتر میکند تا بتواند تصمیمات خود را در مقابل پرویز و خواهرزاده و خانوادهاش تغییر دهد.
لحظاتی پیش از فاش شدن راز خودسوزی خواهر آتابای که گویی نقطهی اوج فیلم است؛ یحیی و آتابای بر بلندای تپهای میروند. یحیی که در غم سوگ همسرش است؛ آتابای در مونولوگی میگوید نمیدانم چرا میخواهم تمام تلاشم را بکنم تا یحیی غمگین نباشد هرچند که یحیی در شرایط مشابه هیچ وقت برایش این کار را نکرده است. در تصویر دیده میشود که آتابای و یحیی از ماشین پیاده میشوند و درحالی که تویوبی را در دست دارند بر بلندای تپهای میروند.
تویوب که گویی نماد غم و دل پر کینه و سیاه آنهاست را با بنزین آتش زده و از بلندای تپه از سراشیبی رها کرده و غلتیدن آن گوی آتشین را به تماشا مینشینند. گوی آتشینی که حکایت از خواهر آتابای داشت که روایت میشد باغ را آنقدر در آتشی که در برش گرفته بود پیش رفته بود تا زمین خورده بود.
پس از تماشای غلتیدن آن گوی آتشین، یحیی از راز خودسوزی معشوقهاش پرده برمیدارد. میگوید که در آخرین مکالماتی که آن دو با هم داشتند خواهر آتابای گفته است با ازدواج یحیی او هم خود را سوزاند. آنجا مشخص میشود که خواهر آتابای در سن پانزده سالگی به دلیل شرایط خانوادهاش با کسی جز معشوق خود ازدواج میکند و آتابای در سوگ نوجوانی نکردهی خواهرش، زندگی از دست رفتهاش و تن دادن او به ازدواج ناخواسته مینالد.
در حقیقت بخش محوری داستان آتابای بر ازدواج خواهرش در سن پانزده سالگی علیرغم میل باطنیاش با فردی مخالف نظر واقعی خود است.
ازدواجی که در خطهی آذربایجان و مناطقی از کشور آمار بالایی به خود اختصاص داده است، اما قوانینی که مجلس شورای اسلامی در تشدید این معضل فرهنگی اجتماعی تصویب میکنند راه را برای مقابله با آن و تبعات ناشی از آن میبندد. معضلی که با نادیده گرفتن آن از سوی رسانههای داخلی به دلیل فشارهای مختلف سیاسی و فرهنگی دستاویز رسانههای بینالمللی میشود تا موضوع از مسیر اصلی خود خارج شود.
این درحالی است که داستان آتابای با تعلیقهایی که در جریان خود ایجاد کرد سعی بر باز کردن تبعات و مشکلات فرهنگی ناشی از ازدواج در سنین پایین و ازدواجهایی علیرغم میل باطنی دختران و پسران این سرزمین انجام میشود، دارد.
با این حال علیرغم داستان خوب فیلم آتابای که به معضلی فرهنگی اجتماعی اشاره داشت و همچنین روایت صمیمی آن، نقدی جدی به کارگردان فیلم وارد است. نقد بر این که با توجه به معضلی مهم معضل دیگری را نادیده گرفته و یا حتی زمینهی فرهنگسازی اشتباه را برای مخاطبان خود فراهم کرده است.
درحالی که فیلم به عنوان رسانهای تاثیرگذار شناخته میشود و در تمامی کشورها سعی عوامل فیلمها بر تبلیغات و تاثیرگذاری بر مخاطبان خود به صورت ضمنی در مواجهه با مسائل مختلف است، فیلم آتابای در همان نقطهی اوج خود جایی که تویوب را به آتش کشیده و از تپه رها میکنند؛ تائید کنندهی این تفکر است که برای آرام کردن ذهن و روح خود میتوان آتش زد؛ میتوان تویوب را سوزاند بیآنکه به آلودگی هوای ناشی از آن توجه کرد. میتوان آنرا در تپهای از گندمزار غلتاند بیآنکه نگران به آتش کشاندن جنگلها و مزارع و محیطزیست بود. آیا برای آرام کردن دل خود میتوان به محیطزیست آسیب رساند.
در حقیقت فیلم آتابای اگر رسالتی را برای به نمایش گذاشتن تبعات ازدواج کودکان برای خود در نظر گرفته است؛ رسالت خود را در قبال محیطزیست زیر سوال برده است.