به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از مطالعات اوراسیا-خاورمیانه، سوال اینجاست که روسیه چرا با تغییر رویکرد نسبت به تحولات قبل از جمله جنگ دوم قره باغ، به صورت شتابان در و نیمه های شب ابتکار عمل تحولات سیاسی و نظامی قزاقستان را در دست گرفته و نزدیک به چهار هزار نیرو به قزاقستان ارسال کرد و مکانیسم دفاع مشترک پیمان امنیت دسته جمعی را (برخلاف قره باغ) فعال کرد؟
در این راستا می توان سیاست روسیه در قبال تحولات اخیر قزاقستان را در چند مورد مطالعه کرد.
فهرست
الف: رقابت ژئوپلیتیک بزرگ در آسیای مرکزی و مولفه چین
جمهوری قزاقستان با بیش از ۲.۷ میلیون کیلومتر مربع نهمین کشور وسیع جهان و بزرگترین کشور آسیای مرکزی است. وسعت کلان و موقعیت ژئوپلیتیک قزاقستان غیر قابل چشم پوشی است. چین در سال ۲۰۱۳ با اعلام پروژه موسوم به جاده ابریشم جدید در پی بسط نفوذ خود در تمامی شاهراه های اقتصادی جهان می باشد. بخشی از این پروژه که کریدور خزر نیز نامیده می شود از اراضی قزاقستان می گذارد. روسیه با اعلام غیر رسمی ناخرسندی خود از طرح چین برای دور زدن روسیه در چنین پروژه عظیم اقتصادی، در بافت اندیشه سیاست خارجی خود، چین را رقیبی جدی در آینده در آسیای مرکزی می بیند.
روسیه به خوبی میداند که نفوذ چین صرفاً به نفوذ اقتصادی محدود نبوده و در آینده نه چندان دور ملاحظات اقتصادی و نظامی نیز مدنظر قرار خواهد گرفت. در این راستا روسیه در پی فرصت به وجود آمده از ناآرامی قزاقستان، مکانیزم های دفاعی و نظامی خود را به کار خواهد گرفت تا ابتکار عمل از دست نرود.
ب: تداوم حصارکشی دور روسیه
طراحان سیاست خارجی روسیه نوین که حول رهبر خود پوتین گرد آمده اند بر این باورند که غرب به رهبری آمریکا، رقابت هژمونیک با روسیه را علیرغم فروپاشی نهادهای قدرت زای روس ها همانند شوروی و پیمان ورشو، رها نکرده و تحت لوای ناتو به محاصره روسیه ادامه می دهد. سردمداران روسی هنوزهم نسبت به وعده این سازمان در سال ۲۰۰۸ به دو کشور گرجستان و اوکراین مبنی بر احتمال ورود این دو کشور به سازمان ناتو بیمناک و خشمگین هستند و هرگونه انفعال در آسیای مرکزی را به عنوان دادن امتیاز به غرب برای مستحکم کردن حضور و نفوذ خود تلقی می کنند. روسیه بر این باور است که در این این راستا نیز باید تا دیر نشده ابتکار عمل را در دست گیرد.
ج. مقابله با ترک گرایی در آسیا
طی سالهای اخیر شاهد افزایش پیوندهای رسمی و ارگانیک میان ترکیه و جمهوری های ترک نشین آسیای مرکزی بودهایم، به گونه ای که این کشورها با احیا و تغییر بنیادین در هویت سازمان نسبتاً خاموش و منفعلی مانند شورای ترک، در پی تبدیل آن به یک سازمان و حتی اتحادیه بینالمللی می باشند که در گام نخست با بسط پیوندهای هویتی و اقتصادی روابط را نهادینه کرده و در گام های بعدی نیز روابط نظامی را به سطح اتحاد استراتژیک می باشند.
ثمره ملموس و عینی این نزدیکی را در جنگ دوم قره باغ شاهد بودیم که جمهوری آذربایجان با حمایت همه جانبه ترکیه توانست بخش اعظم خاک خود را از ارمنستان پس گیرد و شکست سنگینی را نیز به متخاصم سنتی خود تحمیل کند. دو کشور مذکور در تداوم تحکیم پیوندهای خود، با امضای بیانیه نظامی شوشا سطح همکاری نظامی را به سطح «استراتژیک و دفاع مشترک» رساندند, امری که به طور مستقیم در تضاد با منافع استراتژیک روسیه می باشد.
طی سال گذشته روابط ترکیه با قزاقستان و ازبکستان سیر صعودی بسیار شدیدی داشته و این کشورها در حال تبدیل شدن به خریدار عمده تسلیحات ترکیه از جمله پهپادهای سرنوشت ساز این کشور می باشد.
استراتژیست های روسی بیم از آن دارند که اتحادی مانند بیانیه شوشا به آسیای مرکزی نیز تسری یافته و جای پای ترکیه در منطقه به لحاظ نظامی نیز مستحکم شود.
گفتنی است تاکنون و با وجود گذشت بیش از ۶ روز از تحولات خونین قزاقستان، واکنش چندان چشم گیری از سوی ترکیه و سایر کشورهای عضو تشکیلات دولت های ترک نشان داده نشده است اما ترکیه اعلام کرده است که در صورت درخواست قزاقستان، ترکیه حاضر است در تمامی سطوح به یاری این کشور بشتابد. عصر امروز نیز وزیر دفاع ترکیه با اظهاراتی مشابه موضع وی در قبال جمهوری آذربایجان ابرار داشته است که قزاقستان کشور برادر ترکیه بوده و ترکیه این کشور را تنها نخواهد داشت. شایان ذکر است که تشکیلات دولت های ترک روز ۱۱ ژانویه تشکیل جلسه داده و نگاه ها از هم اکنون به اظهارات اردوغان جلب شده است.