شماره جدید مجله انجمن، اختصاص به چالش های فرش دستباف می باشد. به نظر می رسد نوستالژی فرش دستباف دیگر دارد به آرامی به پایان بافت تار و پودهایی می رسد که روزگاری هزاران آرزو، آمال، رویا و نگاه های خیره را در درون خویش جاودانه می ساخت و دیدگان ما را یاری می کرد بدون این که آن را باز ببندیم، بتوانیم با چشمان باز به روایت رویاهایی بنشینیم که با دستانی خسته، پشتی خمیده و چشمانی ضعیف بر روی تار و پودهای فرش به نقش می نشستند تا با آفرینش تمامی زیبایی ها بتوانند خود نیز اندک زندگی اطمینان بخشی ایجاد کنند. او روزگاری جان مایه تمامی تفکرات و رویاهای خویش را از سر انگشتان دستانش به تار و پودهایی تنیده در هم تزریق می کرد تا شاید بتواند بر لبنان خنده خنچه ای بنشیند که قرار است پیام آور خوشبختی باشد. دستان او تنها دستانی بودند که می توانستند با نقش طرح های بهشتی، بهشت را در زیر پاهای ما بیندازند. آواز زمزمه ها بر سر انگشتان راه می یافتند تا طرح هایی بیافرینند که هر یک هویتی را در درون خویش به ارمغان می آوردند… و اکنون پس از به سکوت مرگبار نشستن این همه طرح و رنگ و هستی و آفرینش، بایستی پرسید که با چه روحیه و با چه امیدی می توان در مورد تمامی اینها و آن چه که تمامی هستی ما را تبدیل به یک تراژدی دردناکی کرده است، می توان سخن گفت؟!
– بر اساس همین چالش ها، گفتگوی اختصاصی با حاج حسن محمدی پرویزیان- موسس و مدیرعامل شرکت فرش تبریز- داشته ایم. او در این گفتار از وضعیت نابسامان فرش دستباف می گوید. پرویزیان که به عنوان رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف می باشد، می گوید: فرش دستباف نفسهای آخر خود را می کشد و دارد از بین می رود چرا که تولید فرش و گره زدن های یکی یکی به دار قالی، دیگر به هیچ وجه صرفه اقتصادی ندارد. این چالش مخصوصا در زمینه تولید فرش های اعلا خیلی قابل توجه است. امروزه پشم و خامه آن برای تولید یک فرش اعلا، خیلی گران است، اگر بافنده ای بخواهد- با این وضعیت گرانی- با دانه دانه گِره زدن، کار تولید چنین فرشی را به سرانجام برساند چندین سال به طول خواهد انجامید که تازه آن هم بدون مشتری خواهد ماند. بنابراین انگیزه ای برای تولیدکننده باقی نمی ماند. دیگر نسل تولیدکننده فرش دستباف دارد از بین می رود.
اما وی در این گفتگو، از وضعیت نابسامان و دشوار سرمایه گذاری- بخصوص در تبریز- دل پرخونی دارد. پرویزیان می گوید: از سرمایه گذاری در تبریز صددرصد پشیمان هستم چرا که این همه مشکل نمی تواند برای کسی قابل تصور هم باشد. از شدت مشکلات کم مانده گریه کنم! در کدامین نقطه کشور، تولیدکننده ای را اینگونه اذیت کرده و او را از سرمایه گذاریش پشیمان می سازند؟! اگر می دانستم که این وضعیت پیش خواهد آمد هرگز و هرگز پا به وادی تولید- آن هم در تبریز- نمی گذاشتم. کارخانه های همردیف ما- در کاشان و اصفهان و یا در سایر نقاط کشور- همگی مورد تشویق قرار می گیرند اما در تبریز ما را به چنین روزی انداخته اند. اینها چه افراد و جریاناتی هستند که می خواهند تولیدکننده ها را از تبریز فراری دهند؟ چرا کسی از مسئولین به درد ما رسیدگی نمی کند؟ و…
– در این شماره محمود روفه گرحق، مقاله ای مبسوط در باره قالی های موضوعی تحت عنوان «قالیهای فامیلی و قالیهای طرح محراب» دارد.
– علی سلیمانی، رئیس اداره فرش سازمان صنعت؛ معدن و تجارت آذربایجان شرقی نیز تحقیقی جامع در باره مالیات فرش دستباف با عنوان «اخذ مالیات از فرش دستباف ممنوع» آورده است.
– بهروز محمدزاده، مدیر عامل شرکت تعاونی تولیدی توزیعی ۸۸۸ فرش تبریز، در یادداشتی با عنوان «تعاون عامل شکوفایی اقتصاد» به بررسی دیدگاه های تعاون در بحث فرش دستباف پرداخته است.
■ بولتن ترجمه
– چگونه کسب و کارها با روزهای بحرانی مقابله می کنند؟ این عنوان ترجمه مبسوط این شماره است که در مقدمه ان آمده است:
بسیاری از افرادی که در کسب و کارهای بزرگ مشغول هستند خودشان را با فعالیت های بشردوستانه نیز سرگرم کرده اند تا از این طریق بتوانند روح از دست رشته خود در جریان پولسازی را دوباره احیا کنند. جوشش احساساتِ ضدِ کسب و کار امروز همچنان رایج است. در نظر بسیاری از فعالان محیط زیستی، کسب و کارها مسئولِ چپاولِ کره زمین هستند. در نظر بسیاری از فعالانِ شرکتی نیز، افرادِ فعال در کسب و کارها فرشتگانی هستند که تنها برای نجات خودشان، کار خیر انجام می دهند.
اما به لطف انقلاب تاچر- ریگان و سقوط کمونیسم، احساساتِ ضدِ کسب و کار دیگر مانند گذشته، فراگیر نیست. به جای آن نوعی رنجِش برای رقابت کردن با کسب و کار وجود دارد. شرکت ها به سختی خودشان را به شهروندانِ جهانی ارائه می کنند. سیاستمداران نیز طوری تجار و اهالی کسب و کار را می ستایند که گویی تنها آفرینندگانِ شغل در جهان هستند.