به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از روزنامه آرمان ملی، در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
بودجه سال آینده تا حدود زیادی جهتگیریهای اقتصادی دولت را مشخص میکند. تحلیل شما از سیاستهایی که دولت در زمینه اقتصادی دنبال میکند چیست؟
جهتگیری دولت در برخی زمینهها صحیح است. به نظر میرسد دولت متوجه این نکته شده که افزایش هزینههای دولت و حقوق کارمندان کسری بودجه را تشدید میکند و کسری بودجه نیز خود را به شکل تورم نشان میدهد. در چنین شرایطی دولت مجبور میشود اوراق بفروشد و نرخ بهره را بالا ببرد. به همین دلیل دولت با جهتگیری صحیحی که در پیشگرفته به دنبال این است که دندان لق را از همین ابتدا بکند و اجازه ندهد هزینهها زیاد افزایش پیدا کند.
حداقل تلاش دولت این است که به مدت یک یا دو سال این رویکرد را دنبال کند تا شدت تورم کاهش پیدا کند. وضعیت مانند داستان مرغ و تخممرغ است و اگر این اقدامات صورت نگیرد مرتب تورم افزایش پیدا میکند و از سوی دیگر درخواست مردم برای افزایش حقوق و دستمزد بیشتر میشود. بههرحال این سیکل معیوب باید در یک نقطه به پایان برسد. جهتگیری صحیح دیگری که در دولت وجود دارد این است که یارانهها را جدی میگیرند.
ما مرتب به دولت آقای روحانی این نکته را گوشزد میکردیم که نظام حمایتی را نباید روی اختلال قیمتی بنا کند. این سخن به معنای این است که دولت نباید قیمتها را مختل کند تا فقرا بتوانند نیازهای خود را بهصورت ارزانتری تأمین کنند. این رویکرد شاید در ظاهر به فقرا کمک کند اما درواقع نفع زیادی به دهکهای غیر فقیر میرساند و از سوی دیگر بازار را مختل میکند و فساد و قاچاق را افزایش میدهد. حمایت دولت بهجای اختلال قیمتی باید در نظامهای درآمدی صورت بگیرد. بهعنوانمثال دولت میتواند یارانه بخشهایی از جامعه را افزایش بدهد.
دولت میتواند ارز خود را در بازار بفروشد و مابهالتفاوت آن را به دهکهای پایین پرداخت کند. من این دو جهتگیری که در بودجه مشاهده میکنم را قابل دفاع میدانم.
چه جهتگیریهای منفی در سیاستگذاریهای اقتصادی مشاهده میکنید؟
اوراق هراسی یک موضوع جدی است. به نظر میرسد دولت اهمیت اوراق را دستکم میگیرد. این تصور غلط دامن زدهشده که اوراق نوعی آینده فروشی است. به همین دلیل در لایحه بودجه مشاهده میکنیم که سهم اوراق از منابع مالی پایین آمده است. از سوی دیگر دولت فشار روی مالیات را بالابرده است.
اگر واقعا میتوانند زمینههای این کار را فراهم کنند اشکال ندارد اما اگر به هر دلیلی این رویکرد محقق نشد به دلیل اینکه رشد شدیدی در مالیات به وجود آمده دولت چهکار خواهد کرد؟
در چنین شرایطی مجبور خواهند بود به سمت اوراق حرکت کنند. از سوی دیگر دولت آقای روحانی با فرض اینکه برجام احیا خواهد شد رشد فروش نفت را در لایحه بودجه بالا گذاشته بود. این اتفاق در حالی رخ داد که رشد فروش نفت در ششماهه نخست در حد فاجعه و بسیار ناچیز بود. دولت آقای رئیسی نیز همین رویکرد را ادامه داده است. به نظر میرسد فرض دولت این است که برجام در آینده امضا خواهد شد. با این وجود اگر چنین مفروضی وجود ندارد عددی که در لایحه بودجه در این زمینه مطرح شده گمراهکننده است. وضعیت به شکلی است که انگار یک کسری بودجه از سوی دولت مشاهده شده اما کسی نخواسته به آن توجه کند و جدی بگیرد.
آیا تنظیم لایحه بودجـــه بر اساس احیای برجام درحالیکه هنوز نتیجه مذاکــرات در هالهای از ابهام است را صحیح میدانید؟
ظاهر قضیه این است که دولت با امیدواری به نتیجه رسیدن مذاکرات و امضای برجام بودجه را تنظیم کرده است. همان اعداد و ارقامی که دولت آقای روحانی با فرض به نتیجه رسیدن برجام در بودجه لحاظ شده بود در بودجه دولت رئیسی نیز وجود دارد با این تفاوت که در دولت رئیسی این ارقام افزایش نیز داشته است. اگر فرض بگیریم برجام درنهایت احیا نشود دولت راهی بهجز این ندارد که یا به سمت انتشار اوراق حرکت کند و یا به سمت استقراض از بانک مرکزی. راه دیگر این است که داراییهای دولت فروخته شود که اقدام خوبی است اما دولتها تاکنون چنین کاری را نکردهاند. اگر دولت رئیسی واقعاً بتواند این کار را انجام بدهد اقدام مناسبی انجام داده است.
شما عنـــوان میکنید دولت میتواند یارانه بخشهایی از جامعه را افزایش بدهد. ایـــن در حالی است که زمزمههایی مبنی بر افزایش یارانههای نقدی مـــردم از سوی دولت به گوش میرسد. آیا افزایش یارانههای نقدی تـــورم را افزایش نمیدهد؟
به نظرم اگر چنـــین اتفاقی رخ بدهد و دولت در راستای توزیع عادلانه درآمد حرکت کند تورم افزایش پیدا نخواهد کرد. افزایش یارانهها اثر تورمی ندارد. یک فرضیه در این زمینه وجود دارد با این عنوان که خرجهای دهکهای برخوردار ارزی است درحالیکه خرجهای دهکهای فقیر ریالی است. به همین دلیل هنگامیکه پول به سمت دهکهای برخوردار حرکت میکند شوک و فشار ارزی به اقتصاد وارد میشود اما زمانی که پول به سمت دهکهای فقیر جامعـــه حرکت میکند این دهکها به سمت خرید خـــوراک و پوشاک ایرانی حرکت میکنند به دلیــل اینکه توانایی خرید پوشاک خارجی را ندارند.
سؤال مهم در این زمینه این است که آیا ما مازاد ظرفیت و تنگنای عرضه در زمینه خوراکی داریم؟
فرض ما این است که در این زمینه مسأله جدی وجود ندارد و اگر درآمدهای دهکهای پایین جامعه افزایش پیدا کند در زمینه عرضه محصولات داخلی با تنگناهای جدی مواجه نیستیم. البته در مواردی که با تنگناهای ارزی مواجه هستیم احتمال افزایش تورم وجود دارد. بهعنوانمثال تقاضا برای گوشت افزایش پیدا میکند درحالیکه عرضه گوشت در داخل کشور با محدودیتهایی مواجه است. به همین دلیل ممکن است قیمت گوشت با افزایشهایی مواجه شود. بهصورت کلی افزایش یارانه شاید روی برخی از اقلام اثر تورمی داشته باشد اما روی همه کالاها وضعیت به این صورت نیست.
تیم اقتصادی دولت مدعـــی است که در طول ماههای گذشته اقداماتی انجام داده که آثار آنها در آینده مشخص خواهد شد. چه اقداماتی صورت گرفته و چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت؟
بهصورت طبیعی سیاستهای اقتصادی با تأخیر آثار خود را نشان میدهد. به همین دلیل اگر سیاستها منطقی و درست بوده باشد در آینده باید منتظر پیامدهای مثبت در اقتصاد باشید و در مقابل اگر سیاستها اشتباه بوده است در آینده پیامدهای منفی به همراه خواهد داشت. یکی از سیاستهای اصلی دولت تأمین مالی غیر متکی به بانک مرکزی است. دولت روحانی در سهماهه نخست به دلیل اینکه میزان فروش نفت پایین بود دستودل بازانه۵۷ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی استقراض کرد که آثار تورمی این اقدام در تابستان مشخص شد.
دولت رئیسی مدعی است در این زمینه مراعات کرده و دست به چنین اقداماتی نزده است. دولت امیدوار است به دلیل اینکه چنین اقداماتی انجام نداده و زمینههای تورم را به وجود نیاورد باید تب تورم در جامعه کاهش پیدا کند. این اتفاقات همه منوط به این است که برجام امضا شود. اگر برجام امضا نشود دوباره انتظار تورمی افزایش پیدا میکند.
موضوع خط فقر به یکی از موضوعات مهم جامعه تبدیلشده است. اغلب کارشناسان خط فقر را در ایران ۱۰ میلیون تومان به بالا میدانند. این در حالی است که بر اساس اظهارات معاون وزارت رفاه خط فقر رقمی بین چهارتا پنج میلیون است.
به نظر شما فقر به چه میزان در جامعه ایران فراگیر شده است؟
اقتصاددانی را نمیشناسم که خط فقر را ۱۰ میلیون عنوان کرده باشد. ارقامی که در این زمینه مطرح میشود توسط نمایندگان جامعه کارگری مطرح میشود که خط فقر را در حدود۱۰ تا۱۲ میلیون میدانند. عددی که معاون وزارت رفاه نیز اعلام کرد عددی نبود که توسط وی محاسبهشده باشد، بلکه توسط چند کارشناس محاسبهشده است. نکته مهم اینکه عددی که معاون وزارت رفاه مطرح کرد بر اساس میزان فقر شدید در جامعه بود.
فقر شدید به معنای این است که فرد گوشت نمیتواند بخورد و مجبور است کالری موردنیاز بدن خود را از طریق حبوبات تأکید کند. از سوی دیگر سیبزمینی و هویج که ارزانقیمت است زیاد بخورد و بخش خوراکی خود را به این شیوه تأمین کند. از سوی دیگر با چنین حقوقی نمیتوان در یکمنزل مسکونی متعارف زندگی کرد و باید اجارهنشین باشد که اجارهنشینی در اطراف تهران مانند تهران که نیست و شرایط خاص خود را دارد. بر اساس این ملاحظات است که خط فقر تعریف میشود.
این نکته را نیز باید در نظر گرفت که اجاره خانه در شهرهای کوچک و روستاها پایین است و مانند تهران نیست. به همین دلیل نیز در حاشیه تهران میزان فقرا از همه مناطق ایران بیشتر است. کسانی که خط فقر را این عدد در نظر گرفتهاند باید مستندات خود را ارائه کنند که بر چه اساسی چنین ارقامی را در نظر گرفتهاند. باید برآورد مشخصی از وضعیت خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و مسکن در این زمینه بر اساس استانداردهای جهانی در نظر گرفته شود تا خط فقری که مشخص میشود مبتنی بر واقعیتهای جامعه باشد.
در چنین شرایطی نمیتوان مدعی شد کسی که درآمدی در حدود شش میلیون تومان در ماه دارد در وضعیت خوب و متعارفی زندگی میکند و بههیچوجه چنین نیست. آن چیزی که در این زمینه مطرح شده فقر شدید است. به دلیل اینکه تصور اغلب افراد جامعه زندگی طبقه متوسط است این ارقام غیرعادی به نظر میرسد. این در حالی است که وضعیت زندگی فقرا و طبقه پایین با طبقه متوسط متفاوت است. میزان خوراکی، آموزش و مسکن فقرا تا حدود زیادی با طبقه متوسط تفاوت دارد.