یاز اکو؛ محمد فرجپور باسمنجی_ وقتی اقا محمد خان قاجار ۲۳۵ سال پیش با کیاست خود دهکده پراب و نعمت تهران را در دامنه های رشته کوه دماوند بعنوان پایتخت ترکان قاجار انتخاب کرد و به ابادانی تهران همچون صفویان ترک که ابادانی اصفهان مدیون انهاست پرداخت ، اکثر کوچه ها و محلات به زبان ترکی بود ولی حکومت ۱۵۷ ساله ها آنها منقرض و پهلوی اول شکل گرفت. محمد علی فروغی معمار تز یکسان سازی فرهنگی برنامه های وسیعی برای زدون تمام اسامی جغرافیایی و تاریخی اقوام ایران به اجرا گذاشت که به نظر میرسد بعد از ۱۰۰ سال امروز زاکانی در شهرداری تهران به امحای اسامی تک و توک بجا مانده این اسامی همت می گذارد.گزارش معنا دار رسانه ای موسسه همشهری بهمن ماه نشان میدهد که شهرداری تهران کمر به تغییر نام محله ده ها هزار نفری یاخچی اباد برامده و بهانه این امر را کوچ اکثر ترک زبانان از این محله و ساکن شدن گروههایی از اقوام دیگر و سختی نوشتن خارجی اسم ان در گفتگوی های ساختگی با ساکنان ان عنوان میکند.
به یاد خاطره ای از شادروان استاد شهریار افتادم که وقتی در یکسان سازی فرهنگی «قوشا چای» را به میان دو اب «میاندواب» و جیغاتی را به زرینه رود و تاتوئو را به سیمینه رود تغییر میدادند قره چمن که محال خشکناب زادگاه پدری اش بود را به سیاه چمن عوض کردند که می گویند شهریار ،عصبانی وارد عمل شد و به کار گزاران فرهنگی وقت گوشزد کرد که سیاه چمن قره چمن نیست و قره چمن از شر تغییر نام رهایی یافت. سیاست انگلیسی رضاخان به سرکردگی فروغی هنوز هم بقایایش زنده است و تا این اواخر حتی نام های ترکی را روی بچه ها قدغن کرده بودند و نشر اثار به سایر زبانهای رایج ایران زمین ممنوع بود که خوشبختانه یکی از دستاوردهای انقلاب توجه به خواست ساکنان غیر فارس زبان به استفاده از اموزش و نامگذاری اماکن و اسامی به زبانهای محلی بود که با اصل مترقی ۱۵ قانون اساسی متبلور یافت ولی در اجرا مشکلات ان اصل هنوز حل نشده است که بررسی ان مجال مفصلی میطلبد و در بضاعت علمی نویسنده این سطور نیست.با این حال در کشور نظیر ایران عزیز که حفظ یکپارچگی و تنوع و زیبائیهای فرهنگی و زبانی و قومی ان از الطاف الهی است توجه به بوم و اقلیم و زبان و اداب و رسوم و در اصطلاح عامه فولکلور می تواند به انسجام و وحدت ملی کمک شایانی نماید و سیاست گریز از مرکز را ناکام گذارد. انسان شناسان/جامعهشناسان/ علمای علوم اجتماعی/روانشناسان همه و همه متفق القولند که باید قدر گروههای مختلف صنفی/شغلی/اجتماعی/فصول سال/اقوام و زبان و اقلیم های متفاوت را در یک جغرافیای متنوع فرهنگی و ادبی قدر دانست. تنوع رنگ و زبان و به اصطلاح مختلف شکل بودن و مختلف لهجه بودن از نشان های بزرگ پروردگار در قران عظیم ذکر شده است.با این وصف انسان شناس شهیر، آنتا دیوپ افریقایی در یونسکو چه زیبا به مسئله هویت و چند فرهنگی پرداخت و گفت:« هویت فرهنگی هر جامعه به سه عامل بستگی دارد: تاریخ، زبان و روان شناختی. گرچه اهمیت اهمیت عوامل فوق در موقعیتهای تاریخی و اجتماعی مختلف یکسان نیست با این وجود هر گاه این عوامل به طور کلی در یک ملت یا فرد وجود نداشته باشد، هویت فرهنگی آن ملت یا فرد ناقص میشود و تلفیق موزون این عوامل، یک وضعیت ایده آل است. هرگاه یکی از این عوامل تحت تأثیر قرار گیرد، شخصیت فرهنگی جمعی یا فردی تغییر میکند. این تغییرات ممکن است تا آن جا ادامه یابد که موجب یک “بحران هویتی” شود.»
هویت یکی از مفاهیم پیچیده در حوزه انسان شناسی/ علوم اجتماعی/و روان شناسی از مباحث چیستی و کیستی فرد و اجتماعات ملی و محلی صحبت می کند. هویت در واقع احساس تعلق و تعهد نسبت به اجتماع/زادگاه/اقلیم و طبیعت قومی است.در مباحث هویت/باورها/ارزشها/هنجارها/بنیان های محلی فرهنگ و ادب و اداب و رسوم و زبان و داشته های فرهنگی به میان می اید که در همه ملل ابعاد هویت در حوزه های تاریخی و جغرافیایی متجلی می شود و یونسکو و اندیشمندان ان تنوع فرهنگی و حفظ نام و یاد گذشتگان را به صلاح جامعه بشری و شکوفایی فرهنگی ملل قلمداد می کند. با این حال به شهرداری تهران توصیه میشود که به داشته های فرهنگی اقوام ایرانی در پایتخت احترام گذاشته و در حفظ اسامی/یادگار ها و یادمان های قومیت های ساکن ان که بخشی جدایی ناپذیر از هویت پایتخت ایران ما هستند همت گمارند و بکوشند و پاس دارند.