به گزارش پایگاه خبری یاز اکو محمدرضا یوسفی نوشت: یکی از پدیده های تراژیک, دنبال کردن سیاست هایی مانند خصوصی سازی و تجارت آزاد در حکومتهایی است که حاکمیت, فراقانونی عمل میکند و حلقه ای بسته به اداره جامعه می پردازد. تجربه گواتمالا در این مورد گویاست.
قیمت جهانی قهوه افزایش یافت. لذا گروههایی در دستگاه حاکمه گواتمالا به تجارت قهوه علاقه مند شدند. اما تجارت پر سود قهوه نیازمند زمین و نیروی کار ارزان بود. در این هنگام, گروهی از خانواده هایی که در کشور قدرت را در دست داشتند به ترویج اندیشه آزادی اقتصادی و کارکرد مثبت آن پرداختند. چون اینان در درون حکومت به اندازه کافی نفوذ داشتند, توانستند این فکر را جا بیندازند و به خواسته خود برسند. حداقل یک میلیون جریب زمین را از این طریق تحت تملک خود در آوردند. زمینهای متعلق به جامعه عملا به حراج گذارده شد و به همان صاحبان قدرت و گروههای حامی واگذار شد. اما این کافی نبود, نیروی کار ارزان نیز نیاز بود. این امر نیز از طریق وضع قوانین برایشان فراهم شد و از این طریق سود سرشار نصیبشان شد.
تجربه گواتمالا نشان داد که سیاست های فریبنده خصوصی سازی, آزادسازی و … با شعارهای مهیج کارایی بالاتر, رشد اقتصادی بیشتر و… در بستر حکومتهای فراقانونی و حلقه های بسته حکومتی و فقدان یا ضعف بخش خصوصی واقعی, منجر به انتقال اموال عمومی به بخشی از حاکمیت تحت نام بخش خصوصی خواهد شد و آنان نه از طریق کارآمدی بلکه با بهره گیری از نفوذ خود در تصویب قوانین جانبدارانه و تسهیل شرایط برای آنان, به سود سرشار دست می یابند و باز هم قدرت اینان بیشتر شده و عقب ماندگی کشور تداوم می یابد.
وقتی خصوصی سازی به معنای واقعی رخ می دهد که اصلاح در ساختار سیاسی رخ داده و سپس در بستر اقتصادی شرایط مهیا شود.