به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از اقتصاد آنلاین، روز گذشته مرکز آمار، اطلاعات مربوط به وضعیت بیکاری کشور در زمستان ۱۴۰۰ را منتشر کرد که بر اساس آن نرخ بیکاری افراد ۱۵ساله و بیشتر در این فصل به ۹.۴درصد رسیده است.
۴فروردین ماه امسال بود که سخنگوی دولت، در اظهاراتی با استناد به کاهش ۰.۷درصدی نرخ بیکاری پاییز ۱۴۰۰ نسبت به تابستان، این اتفاق را دستاورد دولت سیزدهم عنوان کرد.
همان زمان و پس از انتشار این سخنان سخنگوی دولت، اقتصادآنلاین به نقد رویکرد اشتباه در این تحلیل پرداخت، اما اگر بخواهیم رویکرد دولت سیزدهم در آمارسازیها و مصادره به مطلوب آنها را پیش بگیریم، باید بگوییم افزایش نرخ بیکاری در زمستان سال گذشته نسبت به پاییز، نشانگر عملکرد نامطلوب دولت در این زمینه است.
در واقع دولت و سخنگوی محترم از یک شیوه تحلیلی غلط برای دستاوردتراشی در رابطه با آمار نرخ بیکاری پاییز استفاده کردند، غافل از آنکه همین شیوه غلط در فصل بعد برعکس عمل خواهد کرد و باید اکنون از سخنگوی محترم دولت پرسید اگر کاهش نرخ بیکاری پاییز نسبت به تابستان نشانگر عملکرد مثبت دولت بود، حال که نرخ بیکاری زمستان نسبت به پاییز افزایش یافته، قاعدتا باید این افزایش نرخ هم به معنی ضعف دولت باشد؟
اما همانطور که در آن زمان در یادداشت سردبیر اقتصادآنلاین به شیوه اشتباه در پیش گرفته شده برای تحلیل آمار توسط سخنگوی دولت و مقایسه نرخ بیکاری یک فصل با فصل قبل از آن اشاره شده بود، اکنون هم به وضوح نباید از این شیوه استفاده شود.
اما تحلیل صحیح چیست؟
بررسی روند تغییرات نرخ بیکاری حاکی از آن است که این شاخص، نسبت به فصل مشابه در سال قبل ۰.۳ واحد درصد کاهش یافته اما این نیز نشانگر اتفاق مثبتی در بازار کار نیست، چرا که این کاهش نرخ بیکاری به دلیل خروج افراد از بازار کار بوده است تا بهبود شرایط بازار کار.
در زمستان ۱۴۰۰، نرخ مشارکت اقتصادی به میزان ۴۰.۴ درصد بوده که نسبت به فصل مشابه سال قبل (زمستان ١٣٩٩) ۰.۵ درصد کاهش یافته است. یعنی نسبت افراد در سن کاری که در زمستان ۱۴۰۰ به دنبال شغل بودند (جمعیت فعال)، در مقایسه با زمستان ۹۹ کمتر شده است.
برای فهم بهتر این مساله باید توجه کنیم که جمعیت در سن کار از ۶۲میلیون و ۶۱۳هزار نفر در زمستان ۹۹ با افزایش ۷۲۱هزار نفری به ۶۳میلیون و ۳۳۴هزار نفر در زمستان ۱۴۰۰ رسیده است. اما در حالی که جمعیت فعال در زمستان ۹۹ برابر ۲۵۶۱۳هزار نفر بوده، این عدد در زمستان ۱۴۰۰ برابر ۲۵میلیون و ۵۸۳هزار نفر شده است، یعنی ۳۰هزار نفر کمتر! در واقع علی رغم افزایش ۷۲۱هزار نفری جمعیت در سن کار، تعداد افرادی که به دنبال شغل مناسب بوده اند ۳۰هزار نفر کمتر شده است!
بررسی جمعیت شاغلین ۱۵ ساله و بیشتر در این فصل هم نشانگر اشتغال ۲۳ میلیون و ۱۷۴ هزار نفر است که نسبت به فصل مشابه سال قبل تنها ۳۹ هزار نفر افزایش داشته است.
اگر نرخ مشارکت در زمستان ۱۴۰۰ در مقایسه با زمستان ۹۹ کاهش پیدا نمی کرد و همان عدد ۴۰.۹ درصد بود، جمعیت فعال به ۲۵میلیون و ۹۰۳هزار نفر و بنابراین نرخ بیکاری به ۱۰.۵درصد میرسید و در مقایسه با نرخ ۹.۷درصدی زمستان سال ۹۹ به اندازه ۰.۸واحد درصد افزایش پیدا میکرد!
به عبارت خیلی ساده اقتصاد کشور توانسته فقط برای ۳۹هزار نفر از ۷۲۱هزار نفری که به جمعیت در سن کار اضافه شده اند، شغل ایجاد کند و مابقی یا نتوانسته اند شغل مناسبی پیدا کنند و بیکار مانده اند و یا اساسا از یافتن شغل مناسب ناامید شدهاند و بنابراین حتی در آمار بیکاری هم دیده نمیشوند.
برای اینکه فهم بهتری از وضعیت بازار کار در زمستان ۱۴۰۰ داشته باشیم، استفاده از نسبت اشتغال می تواند مفید باشد. این نسبت به این مفهوم است که چند درصد از افراد در سن کار، شاغل هستند. در حالی که نسبت اشتغال در زمستان ۱۳۹۹ برابر ۳۶.۹بوده، این نسبت در زمستان ۱۴۰۰ با کاهش ۰.۳واحد درصدی به ۳۶.۶درصد رسیده است که حاکی از بدترشدن شرایط است!
اما مهمتر آن است که دولت و رسانه های منسوب به آن باید توجه داشته باشند که شیوه های غلط دستاوردتراشی و بازی با آمار هر چند ممکن است در موارد محدودی آن هم در ظاهر دولت را به مقصود خودش برساند، اما حتی همین شیوه های غلط هم در ادامه گریبان خود دولت را خواهد گرفت و جالب آنکه این بار این فاصله به ۲هفته هم نرسید!
بنابراین به نظر می رسد بهتر است دولت سعی کند با مصادره به مطلوب آمارهای اقتصادی، تصویری مطلوب از خود به جای بگذارد، با مطالعه دقیق آمار، ردپای سیاستهای اشتباه خود را پیدا کرده و برای اصلاح آنها تلاش کند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، به زودی آمار هم به صورت واقعی از نتیجه مطلوب عملکرد دولت سخن خواهند گفت و دیگر نیازی نیست تیم رسانه ای دولت با ارائه تحلیلهای نادرست و غیرواقعی، سعی در نشان دادن چهرهای درخشان از دولت سیزدهم داشته باشند.