به گزارش پایگاه خبری یاز اکو، این مولود نامبارک از دهه ۵۰ شمسی در تبریز نیز مانند دیگر کلانشهرها دست و پا گرفته و اکنون به آن حد از رشد و گستردگی رسیده که بسیاری از مسوولان شهری و البته زندگی شهروندان را با چالش اساسی روبهرو ساخته است و همین امر بهانهای شد تا با فریدون باباییاقدم رئیس کمیسیون عمرانی شورای شهر تبریز در خصوص چگونگی و چرایی پیدایش و گسترش حاشیهنشینی در تبریز به گفتوگو بنشینیم.
زایش حاشیهنشینی آتش زیرخاکستر
*مروری بر روند ایجاد و گسترش حاشیهنشینی در شهر تبریز به عنوان مقدمهای برای شناخت ابعاد این پدیده ضروری به نظر میرسد. این روند چگونه و از کجا آغاز شده است؟
زایش حاشیهنشینی و بافتهای مسئلهدار به مانند آتش زیرخاکستری است که نه تنها تبریز، بلکه حتی شهرهای کوچکتر را نیز به خود درگیر کرده است و اکنون در مراغه، بناب و کلیبر نیز به عنوان چالشی جدی برای شهر، شهروند و آینده شهرنشینی محسوب میشود، چرا که حاشیهنشینی مانعی برای آرامش و آسایش شهروندان و نمودهای بصری شهری است.
در بررسی علل و عوامل دخیل در پیدایش حاشیهنشینی به عصر انقلاب صنعتی خواهیم رسید، دورانی که در آن افراد از جوامع و مناطق کوچکتر و به امید یافتن کاری مناسب و کسب درآمد بیشتر به سمت شهرهایی چون لندن سرازیر شدند و نتیجه آن شد، شکلگیری محلات حاشیهنشین در حومه این شهرها و عموماً با ساکنانی از طبقه فقیر و تهیدست که البته در این بین یک نکته حائز اهمیت است و آن اینکه افزایش جمعیت مهاجر تبریز در کمتر از ۵۰ سال اتفاق افتاد در حالی که این فرآیند در شهری چون لندن در طول بیش از یک سده طی شد.
به دلیل همین شرایط و ویژگیهای متفاوت، برای درک پدیده حاشیهنشینی در تبریز نیازمند بررسی و قضاوت جدید و متفاوت با دهههای قبل و تاریخ افتخارآمیز آن هستیم، چرا که متاسفانه تبریز کنونی با دوران ۱۵۰ سال قبل خود بسیار فاصله گرفته که نمود آن در بافت شهری و توسعه بدون برنامه این کلانشهر قابل مشاهده است.
در همین خصوص باید اذعان کرد که هر جا اقدام به ایجاد فضاهای طراحی شده و مطابق اصول، مانند شهرکهای ایجاد شده در تبریز از جمله شهرک ارم و شهرک باغمیشه کردهایم، حتی با وجود برخی ایرادات موفق به کنترل معضلهایی از جنس حاشیهنشینی شدهایم و در مقابل هرگاه طراحیها، مکانیابی اولیه، تفکیکها، معابر، تعداد طبقات و کاربریهای غیراصولی و فشار جمعیتی نیز تشدید شده، شاهد گسترش این پدیده بودهایم و در این خصوص باید از الگوها و تجربههای موفق و آهنگ شهرنشینی جهانی ایجاد شده به تبع انقلاب صنعتی و شهرهای میلیونی استفاده کنیم.
تثبیت شرایط در بافتهای مسئلهدار و حاشیهای
*با توجه به این مسیر حرکتی، راهکار مواجهه صحیح با پدیده حاشیهنشینی چیست؟
تجارب جهانی بر تثبیت شرایط در بافتهای مسئلهدار و حاشیهای تاکید دارد و از آنجا که ساختار شهرنشینی و پدیدههای پیرامونی آن از جمله حاشیهنشینی در کشور ما شباهت و قرابت فراوانی با کشورهای آمریکای لاتین دارد، بهتر است تجارب این کشورها در مواجهه و کنترل حاشیهنشینی در شهرهای ایرانی مورد توجه قرار گیرد.
بر همین اساس و در گام نخست باید ابتدا مناطق حاشیهنشین و افراد ساکن در آن به رسمیت شناخته شوند و در قدم بعدی باید گستره این مناطق و جمعیت آن را محدود و تثبیت کرد و اجازه افزایش آن را نداد تا موضوع حاشیهنشینی دست کم برای شرایط موجود قابل برنامهریزی باشد و لازمه این امر ایجاد بانکهای اطلاعاتی کامل و با تمام مشخصات جزیی فردی و خانوادگی جمعیت حاشیهنشین است و اصالت بخشی در مقوله شهرسازی نیز قدم دیگری است که پس از تثبیت و جلوگیری از عدم زایش بافتهای مسئلهدار باید مورد توجه قرار گیرد.
در این زمینه باید این نکته مورد توجه جدی قرار گیرد که ویژگی همه این افراد تعلق آنها به قشر فقیر است و باید بر اساس همین شاخصه مهم برای آنها برنامهریزی کرد، برای نمونه در ترکیه سازمانی تحت عنوان انبوهسازی وجود دارد که از طریق کاهش قیمت زمین و نیز کاهش قیمت خدمات به واسطه ساخت واحدهای کوچک، برای ساماندهی اقشار حاشیهنشین اقدام کردهاند.
زایش حاشیهنشینی بر بستر مرگ
*در سالهای اخیر شاهد تغییر ماهیت حاشیهنشینی نه تنها در مناطق پیشین بروز این پدیده که در حومه و روستاهای پیرامونی تبریز نیز بودهایم. این تغییر را معلول کدام عوامل میدانید؟
حاشیهنشینی در تبریز دارای دو بُعد اصلی است، یکی زایش و افزایش طبقات فوقانی در مناطقی است که سابق بر این به عنوان حاشیهنشین شناخته میشدند و بُعد دیگر و به نوعی جدیدتر حاشیهنشینی،گسترش آن به حریم و محدودههای خالی و اراضی بایر حومه شهری و در حقیقت انتقال حاشیهنشینی شهری به روستاهاست که این مورد را باید مشخصه حاشیهنشینی تبریز در ۱۰ سال گذشته قلمداد کنیم.
اینگونه از گسترش حاشیهنشینی را باید نتیجه ارتکاب یک اشتباه استراتژیک در مورد توسعه روستاها از طریق اقداماتی چون اجرای طرح هادی بدانیم، چرا که در اجرای این طرح روستاهای اطراف تبریز و روستاهای دور دست بدون در نظر گرفتن ابعاد و مشخصههای هر منطقه و روستا عمل شده و همین امر موجب شده نرخ رشد در روستاهای اطراف تبریز مانند آناخاتون ۲۷ درصد یعنی همسان با شرایط جمعیتی شهری افزایش یابد و مدیریت درست چنین رشد جمعیتی نیازمند افزایش چند برابری خدمات است و این یعنی خدمات برنامهریزی شده برای دورهای ۱۰ ساله باید در یک سال ارائه شود.
در برنامهریزیهای شهری باید مسوولان جلوتر از مردم حرکت کنند و هر زمان این اتفاق نیفتاده، شاهد بودهایم که مردم در مناطق حاشیهنشین سکنی گزیدهاند و مسوولان پس از آن برای حل این مشکل اقدام و هزینه کردهاند و علاوه بر این در موضوع حاشیهنشینی تبریز باید دید منطقهای داشت و با در نظر گرفتن مناطق اطراف این کلانشهر برای حاشیهنشینی نسخه پیچید، فرآیندی که در مورد شهر جدید سهند رخ داده و با وجود رعایت بسیاری از موازین شهری، این منطقه تبدیل به محل سرریز جمعیتی تبریز شده و در مقابل زمینهای بایر محدوده و حریم شهر مصداقی از بافت مسئلهدار و حاشیهنشینی محسوب میشوند.
در همین زمینه میتوان شهرک ارم را به عنوان سدی در مقابل گسترش حاشیهنشینی از چهل متری و شهرک باغمیشه را نیز نمونه متناظر همین اقدام در مورد حاشیهنشینی در منطقه آخر عباسی دانست و از این دو شهرک به عنوان بهترین مصداق پیشگیری بهتر از درمان در حوزه شهرسازی نام برد و اگر چنین رویکردی در گشودن گرههای مدیریت شهری تبریز تداوم نیابد، شاهد خواهیم بود که پدیدههایی مانند حاشیهنشینی به وجود میآید و حل آن به سادگی امکانپذیر نخواهد بود.
فاجعه در کمین گسل نشینان تبریز
* نظرتان در مورد گسترش حاشیهنشینی تبریز بر روی گسل زلزله چیست؟ موضوعی که یکی از حاشیهسازترین و البته نگرانکنندهترین ابعاد این پدیده در شهر اولینهاست.
قرارگیری بافت حاشیهنشینی تبریز بر روی گسل فعال این شهر نتیجه غفلت مسوولان دولتی و قرارگیری این اماکن در اراضی غصبی، ملی و منابع طبیعی است و متاسفانه عدهای نیز در دهههای گذشته با استفاده از این غفلت مسوولان، زمینهای ملی را غصب و به افراد غیرمطلع و غیربومی و کم توان واگذار کردهاند و اکنون با شرایط حادی در این نواحی دست به گریبان هستیم.
علاوه بر این در حوزه آموزشهای شهرنشینی نیز درست عمل نکردهایم و در همین بافت شاهد زایش حاشیهنشینی به صورت افزودن طبقات بر ساختمانهای غیر اصولی قبلی هستیم و همه این موارد در حالی اتفاق میافتد که بر اساس مطالعات ۱۰ سال قبل گروهی از متخصصان ژاپنی در صورت بروز زلزله احتمالی ۴۰۰ هزار ساکن بافتهای حاشیهنشین که ۶۶۶ آن زمان نخستین قربانیان دقیقه اول چنین حادثهای خواهند بود و متاسفانه این عدد ۴۰۰ هزار نفر در بین مسوولان شهری تبریز به عنوان جمعیت حاشیهنشین تبریز جا افتاده است.
البته باید تاکید کرد که اکنون جمعیت حاشیهنشین فراتر از این اعداد است، چرا که اگر تنها معیارهای اولیهای چون کوچههای کمتر از ۶ متر و یا زیر ۲۰۰ متر بودن مساحت نیمی از ابنیهها را ملاک و قدم اول شناسایی و تعریف بافتهای مسئلهدار و محلات هدف در حاشیهنشینی و بافت فرسوده قرار دهیم، مناطق مختلف تبریز به عنوان بافت حاشیهنشین و فرسوده تلقی میشوند و حل آن نیازمند باور جدی این موضوع از سوی مسوولان استانی و شهری است، چرا که کوچکترین حادثه غیرمترقبهای چون زلزله، خسارات مالی و جانی جبرانناپذیری را در مناطق حاشیهنشینی و حتی غیرحاشیهنشین گسترش یافته بر روی گسل تبریز به دنبال خواهد داشت.
به عنوان عضو شورای شهر و رئیس کمیسیون عمرانی این شورا چه اقدامی در خصوص موضوع زایش حاشیهنشینی و ساخت و سازهای غیر مجاز انجام دادهاید؟
کمیسیون عمرانی شورا بیشترین زمان خود را صرف این بحث کرده و حتی تلاش کردهایم با دخیل کردن دادگستری در این امر، اقدام و برخورد قانونی را نیز در دستور کار قرار دهیم، چرا که براساس گزارشات مناطق شهرداری در خصوص پروندههای کمیسیون ماده ۱۰۰ به عنوان مسوول رسیدگی به ساخت و سازهای غیرمجاز بسیار نگرانکننده است و براساس این گزارشها، حتی بسیاری از ساخت و سازها خارج از حد و حدود پروانههای دریافتی صورت میگیرند.
۷۵ درصد از پروندههای ساخت و ساز مورد بررسی بدون پروانه هستند
در برخی مناطق ۷۵ درصد از پروندههای ساخت و ساز مورد بررسی بدون پروانه هستند و این در حالی است که این تعداد نیز گزینشی است و پس از بررسیهای متعدد و سختگیرانه در خصوص ساخت و سازهای غیر مجاز وارد این چرخه شدهاند و بدون شک تعداد بیشتری از این موارد ساخت و ساز بدون رسیدگی و بررسی در حال انجام است و به جرأت میتوان اماکن دارای پروانه ساخت قانونی در تبریز زیر پنج درصد است و بر اساس بررسیهای میدانی بیش از ۹۰ درصد ساخت و سازهای شهری زیر چتر نهادها و سازمانهای متولی قرار ندارند و متاسفانه مواردی نیز که از سوی شهرداریها با آنها برخورد شده،گزینشی و بسیار محدود هستند.
حرکت شهر به سوی هرج و مرج و بیقانونی است
نتیجه این روندها حرکت شهر به سوی هرج و مرج و بیقانونی است و سازندگان این واحدها نیز با رندی و بهوسیله قولنامه و بهصورت وکالتی این ساختمانها را زیر قیمت و ارزش واقعی به افراد با توان مالی پایین فروخته و فعالیتهای غیرقانونی خود را از طریق متعهد کردن خریدار به تبعات قانونی ساخت و ساز پیش میبرند و در همین زمینه فهرست افراد متخلف در حوزه ساخت و ساز از سوی کمیسیون عمران به شهرداریها ابلاغ شده تا پس از شناسایی، با همکاری دستگاه قضایی نسبت به جرمانگاری این افراد اقدام کنیم و موضوع بعدی تخلفات مشاوران بنگاههای املاک است که زمینهساز معامله چنین اماکنی غیرمجاز میشوند و این حوزه نیز نیازمند آگاهسازی و توجیه این افراد است و بر همین اساس ایجاد پلیس ساختمان و شعبه ویژه ساخت و ساز در دادگستری تبریز امری ضروری به نطر میرسد.
نبود اراده کافی در شورا و شهرداری برای برخورد و حل حاشیهنشینی
* با وجود تمام موارد طرح شده به نظر میرسد کلید اصلی گشوده شدن بنبست حاشیهنشینی تبریز در دستان مدیران و تصمیمسازان شهری است، عملکرد این حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
شهرداری و شورای شهر در واقع مهمترین حلقه از زنجیره ایجاد و گسترش حاشیهنشینی هستند که متاسفانه عزمی از سوی این نهادها برای برخورد و اقدام اجرایی جدی در این خصوص دیده نمیشود و علت آن را نیز باید در خود شورا و عدم قاطعیت و باور کلیت اعضای آن در برخورد با این موضوع جستجو کرد.
اجرای طرحهای تخصصی مطرح شده از سوی کمیسیونها میتواند حداقلترین حرکت عملی از سوی شورا و شهرداری در موضوع حاشیهنشینی باشد که متاسفانه به هیچ عنوان چنین ارادهای در این دو نهاد وجود ندارد و در تائید این ادعا میتوان به ارائه پیشنهاد ادغام کمیسیونهای عمران و ترافیک و خدمات شهری و تشکیل کمیسیون پیشگیری اشاره کرد که بینتیجه باقی ماند و این در حالی است که با بررسی اجمالی عملکرد کمیسیون خدمات شهری متوجه میشوید که ساخت و سازهای غیرمجاز اولویت اول چنین کمیسیونهایی نیست و متاسفانه مشابه این رویکرد در حوزههای مختلف شهرداری و شورای شهر حاکم است.
سرریز حاشیهنشینی به روستاهای الحاقی تبریز
در روستاهای الحاقی نیز به عنوان محل انتقال حاشیهنشینی در حومه شهرها با این مشکل روبه رو هستیم افرادی که به دنبال ساخت و ساز مجاز هستند، به دلیل عدم تعیین تکلیف این مناطق و تعلل بیش از حد شهرداری برای اجرای طرحهای تفصیلی چنین مناطقی سرگردان ماندهاند و عدم اطلاعرسانی در خصوص تعرفههای عوارض محلی برای ساخت و ساز و تلقی شهروندان از بالا بودن هزینههای قانونی چنین فعالیتهایی باعث شده تا بیش از پیش شاهد بروز تخلفات در این خصوص باشیم و این در حالی است که بسیاری از عوارض ساخت و ساز در چنین مناطقی رایگان است و همه این موارد را باید به حساب کمکاری و عدم اطلاعرسانی درست از سوی شهرداریها نوشت.
* در کنار تمام این کاستیها اخیراً خبرهای خوشی در مورد ساماندهی حاشیهنشینی تبریز منتشر شد و آن ورود قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا به این موضوع بود، آیا میتوان به نتیجه بخش بودن این اقدام امیدوار بود؟
در تشریح این مسئله باید به موضوع شهرک جوانان اشارهای داشته باشیم، پروژهای که لکهای سیاه در طرح تفصیلی تبریز است زیرا محدوده ۱۳۲ هکتاری این شهرک که در شورای برنامهریزی استان به تصویب رسیده بود و پس از بررسی در شورای عالی استان به ۷۰ هکتار رسید و با استناد به بندی از قوانین شهرداری در سال ۱۳۳۴ مبنی بر ساخت مسکن برای افراد کم بضاعت، ۴۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای این بحث در نظر گرفته شد.
در نهایت با تعاملات صورت گرفته تفاهم شد خاتم الانبیا به عنوان سرمایهگذار و پیمانکار در این پروژه ورود کند و امیدواریم با وجود ملاحظات و محدودیتهای قرارگاه خاتمالانبیا برای مشارکت در پروژهها به عنوان سرمایهگذار، این تفاهمنامه به قرارداد منجر شود و شاهد تحقق برنامهریزیهای صورت گرفته برای ساخت ۵ هزار واحد در این شهرک باشیم که البته قدم اول اجرا و تحویل ۲ هزار واحد است.
در پایان نیز باید به این نکته تاکید کرد که برای حل معضل حاشیهنشینی باید فلسفه مسکن مهر را در این حوزه نیز تکرار کنیم زیرا ۴۹ هکتار از حاشیه اتوبان پاسداران در حالی به بافت حاشیهنشین تبدیل شدهاند که ۳ هزار واحد مسکونی غیرمجاز اولیه این منطقه به دلیل همان زایش به۶ هزار واحد افزایش یافته و چون ساکنان این مناطق حالت قبیلهای و فامیلی دارند، باید به صورت یکجا و در کنار هم سکونت یابند و تحقق این امر بدون اجرای طرحی با مختصات و ویژگیهای مسکن مهر ممکن نخواهد بود.